ترس از گسترش اسلام در سطوح جهانی رویکردی که امروز با نام اسلام فوبیا در غرب به شدت رواج یافته صرفاً حربهای از سوی دولتهای غربی است تا بلکه با تأکید بر این مسئله که اسلام و دموکراسی نمیتوانند هیچگاه سازگار شوند همه توان بالقوه و بالفعل کشورهای اسلامی را زیر سؤال ببرند، با این هدف که صرفاً با نمودی از دموکراسی نمادین خود و مقایسه آن با چالشهای دیپلماتیک کشورهای اسلامی، راه را برای جاهطلبیهای همیشگی خود هموار کنند.
آنچه که غرب امروز از آن به عنوان ضعف دموکراسی در دنیای اسلام یاد میکند اگر از روی عمد و غرض نباشد به طور حتم نشان از عدم آگاهی آنها از روند رو به رشد آزادی و تقویت آن در ساختارهای سیاسی و اجتماعی کشورهای اسلامی دارد. برای آنها که دموکراسی را فقط در چارچوب قوانین و ضوابط خاص خود تعریف میکنند باید هم دنیای اسلام دارای جمهوریهای دموکراتیک به دور از قواعد باشد. غافل از این که جهان اسلام در دهههای اخیر دموکراسی را به رویهای بسیار قویتر و منسجمتر از غرب دنبال کرده است.
هفته گذشته شمار فراوانی از مردم اندونزی در مقام بزرگترین کشور اسلامی به پای صندوقهای رأی رفتند. برخلاف همه شایعات و سخنپراکنیها انتخابات در فضایی کاملاً شفاف و با آرامش کافی برگزار شد. شور و هیجان مردم برای شرکت در انتخابات و نظم و امنیت عمومی چنان بود که نمیشد گمان برد که اندونزی فقط سومین دوره انتخابات پارلمانی خود را تجربه میکند و عمر دموکراسی در این کشور کمتر از یک دهه است. اندونزی همه ریشههای دموکراسی نوین را درک کرده است.
سال گذشته نیز پاکستان و بنگلادش به عنوان دیگر کشورهای بزرگ مسلمان جهان شاهد برگزاری انتخاباتی مردمی و به دور از تنش و تخلف بودند. در هر دو کشور تا واپسین ساعتهای برگزاری انتخابات همه به سبب تبلیغات غرب بر این باور بودند که به طور حتم افراط گرایان به روی کار میآیند و آرای مردم صرفاً حرکتی نمادین و نمایشی از حضور دموکراسی در این کشور است. اما پایان انتخابات نتیجه دیگری در بر داشت. تمامی آنهایی که مردم از سالها پیش دل در گرو آنها داده بودند به پیروزی رسیدند و هیچ نشانی هم از افراط گرایان نبود. ترکیه هم که دیگر جای خود دارد، چنان که سفر اوباما به ترکیه نیز مقام این کشور مسلمان را همردیف دیگر کشورهای اروپایی قرار داد.
مشکل امروز دنیای اسلام عدم اجرای دموکراسی در آن نیست بلکه موضوع اصلی این است که دموکراسی ضامن ثبات سیاسی در کشورها نبوده و نیست. مشکل دموکراسی در کشورهای اسلامی احزاب و رهبران سیاسی آنهاست نه مردمی که به همپای غرب دموکراسی را درک و آن را تجربه کردهاند.
در هر دولتی هستند احزاب و گروهکهایی که سعی دارند شرایط را به نحوی پیچیده کنند تا خود از آن نفع ببرند. در الجزایر که روزهای گذشته انتخابات ریاست جمهوری را از سر گذراند، دو حزب سکولار چپ و اسلام گرایان شرکت در انتخابات را تحریم کرده بودند با این تصور که به طریقی از میزان قدرت عبدالعزیر بوتفلیقه بکاهند. در سال 1991 میلادی نظامیان پس از پیروزی اسلام گرایان اقدام به ابطال آرا کردند و در پی آن جنگهای داخلی در این کشور بیش از 150 هزار قربانی به جای گذاشت. مخالفان فقط حافظه خوبی ندارند وگرنه با اصول دموکراسی بیش از هر فرد دیگری آشنا هستند. بازگشت به تاریخ گذشته و یادآوری هرباره وقایع پیشین و در پی آن عداوت ورزیهای دنباله دار مشکلی است که در کشورهای مسلمان بیش از سایر نقاط به چشم میخورد. الجزایر از سال 1991 میلادی بسیار فاصله گرفته است. دیگر انتقال قدرت به سختی گذشته نیست و با پیروزی هر کسی میتوانگذاری نرم داشت.
در واقع آنچه که امروز احزاب سیاسی در کشورهایی مانند الجزایر و پاکستان مطرح میکنند و هر بار نیز تنش و تنازعی داخلی را به ارمغان میآورند، به سبب آن نیست که مردمان مسلمان دموکراسی را به مراتبی کمتر از مردم آمریکا، فرانسه و سایرین درک میکنند و احترام ناچیزی برای آن قائلند. شاید تشکیل پارلمان از ابتکارات دولتهای غربی باشد اما انتخاب رهبر و سرکرده امور سیاسی پیشینهای به وسعت تاریخ بشریت دارد. غرب اگر نگاهی کوتاه به تاریخ خود میانداخت شاید به این راحتی صحبت از دموکراسیگریزی مردمان کشورهای اسلامی نمیکرد. جالب آن که در فرانسه تا سال 1944 میلادی زنان حق شرکت در انتخابات را نداشتند. حتی در سوئیس زنان تا سال 1971 میلادی از این حق محروم بودند! چه طور است که سابقه دموکراسی در این کشورها کمتر از نیم قرن است و آنها بیتوجه به خود اسلام را غیرهمگون با آزادی میدانند؟!
رئیس گروه بینالملل دانشگاه آمریکایی بیروت
الحیات 10 آوریل 2009
ترجمه: لیدا هادی
نظر شما