هرچند سرانجام گره از جلسه مطبوعاتی معاون هنری و اعلام برخی سیاستها (باز هم تا حدی کلی و ناگویا) گشوده شد، اما گره از کار حکومت مطلق دولتی بر تئاتر گشوده نشد. گویی مدیریت دولتی به راحتی حاضر به دست کشیدن از اختیارات بیکرانه خود و واگذار کردن (دست کم بخشی از) تصمیمات در حوزه تولید به خود تولید کنندگان هنری نیست و همچنان اصرار بر پیمودن مسیر ناصواب پیشین دارد.
با این همه شاخصههای موجود در تفکر و سخنان تازه معاون جدید هنری، به ویژه دفاع از قرارداد تیپ ارائه شده توسط خانه تئاتر، گویای نوعی استعداد تعامل میان ایشان و اهل تئاتر است و امیدی را در دلها روشن میکند که شاید از این پس ماشین مدیریت دولتی تئاتر با شنیدن حرفهای برخی دلسوزان این وادی در مسیر صحیحتری حرکت کند.
- در شورای انتخاب آثار و اجرای عمومی نمایشها، گرچه هنوز برتری کمّی آشکارا با کارمندان دولتی به جای هنرمندان است، اما قائل شدن چنین امر مهمی که به طور مستقیم با زندگی و معیشت هنرمندان ارتباط دارد به شورا و گونهای ضابطه و خارج کردن آن از سلایق و اغراض شخصی افراد، نوعی حرکت به پیش و آئینمند شدن این مهم است.
- از سوی دیگر اولویت دادن به تولید تئاترحرفهای به جای سیاست آماتورپرور جشنوارهگرا نیز دیگر نکته مطلوبی بود که در صحبتهای معاون هنری جلوه میکرد، نکتهای که سالهاست از طرف کارشناسان تکرار میشود و به نظر میرسد چندان گوش شنوایی نیافته است. به ویژه جدا کردن مدیریت (و نیز بودجه) جشنوارهها از مدیریت تئاتر نیز امری ضروری است که نه تنها فرصت کافی برای پرداختن به تولید حرفهای تئاتر را به نحو بهتر فراهم میکند، بلکه از فساد ناشی از تجمع قدرت نامحدود در دست یک مدیر نیز جلوگیری خواهد کرد.
- گرچه شاید تغییر واقعی در عرصه تئاتر، نه وابسته به جابجایی نامها و افراد، بلکه تغییر سازوکار و آیین موجود آن باشد، با این همه بلاتکلیفی در ابقا یا خروج مدیران سبب شده که حوزه تئاتر به ویژه برنامهریزی برای تولید آن، بیش از پیش بیسامان شود که متاسفانه سخنان اخیر معاون هنری باز هم این بلاتکلیفی را دامن زده و پا درهوایی مدیریت تئاتر را تداوم بخشیده است. پیدا نیست جهت تغییر یا ابقای کارشناسانه مدیران چقدر زمان دیگر لازم است و چرا اساساً پیش از ورود به اتاق معاونت چنین کارشناسی صورت نگرفته است.
- اما شاید شاه بیت سخنان حمید شاهآبادی، دفاع جانانه وی از ممیزی (هم در خوانش متن و هم در بازبینی اجرا) باشد. گرچه ضابطهمند شدن نظارت و دور شدن از ممیزی سلیقگی خواست خانواده تئاتر است، اما دفاع محکم معاون هنری از موجود هولانگیزی به نام «سانسور» جای تامل دارد که اگر (به نظر برخی) شرایط حاضر، حضور آن را گریزناپذیر کرده، بی شک حیات آن در فردایی که هنرمند و دولتمرد به درک بالایی از ارزش صحنه رسیده باشند، دوامپذیر نخواهد بود.
- با وجود آنکه بودجه تئاتر در سال گذشته چهارده میلیارد و هفتصد میلیون تومان اعلام شده بود، معاون هنری ارشاد با تعبیر افزایش چهل درصدی بودجه، رقم آن را از هفت میلیارد به ده میلیارد تومان اعلام میکند. شاید هم چنانکه پیشتر اعلام شده بود از بودجه یاد شده پیشین تنها هفت میلیارد تومان آن به صندوق تئاتر واریز شده است.
حال پرسش اینجاست که، بر سر هفت میلیارد و هفتصد میلیون تومان دیگر چه آمده است؟ چه کسی باید پاسخگوی این پرسش باشد؟ از طرفی - فارغ از حساب و کتاب یاد شده- آقای معاون درباره چگونگی هزینه کردن 40 درصد افزایش بودجه توضیحی نمیدهند و از سوی دیگر شیوه کلی و مبهمی که جهت ارائه یارانهها (که شاید به نوعی هدفمند کردن آن، مقصود باشد) بیان میشود، تکلیف حق و حقوق هنرمندان و بودجه تولید تئاتر نامشخص میماند. با این همه بحث یارانه و ستاندن آن از دست مشتری تئاتر فرصت دیگری میطلبد که در یادداشت آینده به آن پرداخته خواهد شد.
نظر شما