هرچند احتمالات را نميتوان صفر دانست، ولي گمان ميرود كه نيروهاي مذكور نهايت امكانات داعش براي عمليات در ايران و در اين سطح و در اين مرحله بوده است. اگر آنان ظرفيت و توان بيشتري داشتند خيلي پيش از اين اقدام ميكردند. حتي اين نيروها در داخل ايران سازماندهي نشده بودند، بلكه در نهايت ايرانياني بودند كه از آن طرف مرزها وارد كشور شدند. چنين كاري را راحتتر ميتوان كنترل كرد تا افرادي كه در داخل كشور وارد اين نوع از فعاليتها شوند.
بنابراين اگرچه نميتوان احتمال رخدادهاي مشابه را در آينده به كلي ناديده گرفت، ولي زياد بودن احتمال و نيز تداوم آن بسيار بعيد است. اين رويداد را ميتوان اقدامي جهت تقويت روحي و رواني داعش دانست زيرا آنان هميشه با اين پرسش مواجه بودند كه چگونه در پاريس و لندن و... ميتوانند عمليات انجام دهند ولي در ايران خير؟
اگر با اين تحليل موافق باشيم ميتوانيم نتيجه بگيريم كه جاي نگراني نيست و نبايد دچار ترس و تشويش شد. نيازي هم به مقابله فراتر از آنچه رخ داده نيست. كافي است قدري بر هوشياري و ضوابط امنيتي افزود. اگر اين تحليل نادرست باشد، دير يا زود روشن ميشود و زمان براي اصلاح راهبرد و تاكتيكها در اختيار است. گمان نكنيم با پيچيده كردن واقعيت و به قول معروف آسمان و ريسمان را به هم بافتن ميتوانيم گرهاي را باز كنيم.
302