بیش از ده دهه از انقلاب مشروطه میگذرد، انقلابی که با رنسانس در تاریخ سیاسی و حقوقی ایران سهم بزرگی در بیداری سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایرانیان داشت. انقلابی که در آن هنگامی که مردان مشروطهخواه سرگرم مبارزه با مستبدان بودند، زنان نیز دوشادوش با آنها حرکت کردند به امید آن که با سرنگونی نظام خودکامه وضعیت بهتری پیدا کرده و در عرصههای اجتماعی و سیاسی جایگاهی به دست آورند؛ اما قدرت مردانه نه تنها مانع از رسیدن مواهب این رنسانس شد بلکه مشروطهخواهان بعد از پیروزی، زنان را در ردیف دیوانگان شمردند و حق رایی هم برای آنان در نظر نگرفته و حتي سعی در پنهان کردن این قدرت اجتماعی کردند. هرچند، زنان آگاه نیز پا پس نکشیدند و عرصه مبارزه را ترک نکردند و به طور مستمر با همه فراز و نشیبها در منزلگاههای مهم تاریخی با حضوری موثر و با خروج از اندرونی که برای آنها قائل شده بودند، در پی احقاق حقوق سلب شده خود برآمدند که تاریخ خود گواه این تلاش از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی، دوم خرداد و استقرار دولت تدبیر و امید پس از تحمل هشت سال یاس و نومیدی بوده است.
امروز با گذشت چهار دهه از انقلاب اسلامی، با بررسی کارنامه دولتهایی که وارث آن همه تلاش تاریخی است ملاحظه میشودد ساختار مردانه قدرت همچنان پابرجاست و اگرچه دولتهای مختلف با اهداف و برنامههای مشخص خود همواره مدعی اعتقاد و باور به حضور و توانایی زنان در بحبوحه ارایه برنامههای انتخاباتی بودهاند و زنان و جوانان دو گزینه مطلوب کاندیداها محسوب ميشدند، اما این توجه از دورههای اول انتخابات تاكنون متوازن نبوده و این عدم توازن حتی در دورانی با توجه به فضای دفاعی و شرایط جنگی توسط ساختار مردانه قدرت قابل توجیه شد و حضور زنان در عرصههای مدیریتی محدود به عرصه انتخابی چون مجلس شد و نحوه مشارکت در این سطح هم تابعی از فضای حاکم بر جامعه.
با پایان جنگ با تغییری که در ساختار دولت اتفاق افتاد مرکز امور زنان در نهاد ریاست جمهوری امر جدیدی برای حضور زنان جهت برنامه ریزی در حوزه اجرایي بود اما در این دهه هم انتصاب زنان فقط در حد مدیریت میانی سپری شد و در دورههای بعد با اندکی تغییر،حضور زنان در کابینه در سطح معاونت و انتخاب یک زن به عنوان وزیر علیرغم مخالفت ها در عرصه تصمیم سازی کلان امکانپذیر شد و این سرگذشت در عرصه کلان مدیریت با همین تغییر بسیار اندک در حالی رقم خورد که زنان ما توانسته بودند طی چند دهه گذشته تحولات زیادی از سر بگذرانند و با افزایش آگاهی و گسترش آموزش عالی توانمندی خود را ارتقا دهند و همپای مردان با توجه به شایستگیهای خود حتی در مواردی پیشی بگیرند.
اما برخلاف اصول قانون اساسی، اسناد بالادستی، برنامههای توسعه و چشمانداز بیست ساله و منشور حقوق شهروندی که به لزوم تقویت و ارتقاي زنان در سطوح بالای تصمیمگیری و تصمیمسازی و مدیریتی به عنوان امری کارکردی تاکید دارد، همچنان زنان در ساختارهای سیاسی و عرصههای مهم تاثیر گذاری غایب بوده و جایگاهشان در مراکز تصمیمگیریهای سیاسی و مدیریتی محدود به عرصههای کمتاثیر و خنثی بوده است.
اگرچه این دوگانگی و تضاد و نابرابری در توزیع قدرت در دورههایی بر جامعه زنان به دلایلی تحمیل شد و زنان هم صبورانه آن را تحمل كردند اما ادامه این روند با حضور چشمگیر زنان در دهه گذشته علیرغم همه ناملایمات سیاسی و اجتماعی و نیز تغییرات جهانی و منطقهای، دیگر نه قابل توجیه و نه قابل پذیرش است؛ بنابراين جامعه زنان با توجه به حمایت خود در بزنگاههای سیاسی و همراهی با جریان اصلاحطلبی و نیز با توجه به وعدههای انتخاباتی آقای روحانی مبنی بر تغییر ترکیب جنسیتی کابینه، خواهان افزایش ترکیب زنانه کابینه به نفع عدالت جنسیتی و ایجاد فرصتهای برابر برای زنان هستند و این خواسته را نه به عنوان یک سهم، بلکه به عنوان تحقق حقی مسلم که سالهاست بدون هیچ مبنای حقوقی سلب شده از دولتی حقوقدان و مدعی اعتدال و تدبیر در امور فارغ از هر نوع تبعیض، بطور جدی خواهان است.
امید است در این مقطع حساس، آقای روحانی با توجه به این خواسته عمومی و تمکین نظر جامعه زنان، دوباره رای اعتماد خود را در عرصه عمومی جامعه کسب كرده و زنان را که سفیران تلاش موفقیت هستند در کابینه خود لحاظ كرده و تاریخ بدون حضور زنان را با اقدامی مدنی و دموکراتیک برای همیشه تغییر دهد.
*فعال حوزه زنان
47234
نظر شما