- دوم، اگر كسي امروز "مشكلات اقتصادي صرف" را عامل نارضايتي عمومي رو به گسترش بداند، مطمئناً آدرس اشتباه داده است. اعتراض عمومي به اوضاع اقتصادي، دست كم دو معناي مهم دارد؛
نخست اين كه، محصول امروز، حاصل كاشته دولت هاي پيشين، بهخصوص سالهاي حكومت دولتهاي عوامگرا و بيانظباط و متعدي به أموال و حقوق ملي است،
و ديگر آنكه، عامل اقتصادي، تنها، پوسته وضعيت نابساماني است. ناكارآمديها، فقط مربوط به اقتصاد و عملكرد دولتها نيستند، بلكه محصول رويكرد كلان نظام مديريتي در ابعاد نگرشي، سياسي، اجتماعي، امنيتي و اقتصادي، در بستر اخلاقي حاكميت، ميباشند.
- سوم، رويكرد راهبردي و امنيت ملي كشور، محصول تعامل كل نظام است كه "دولتها" در كانون آن قرار دارند. ما در فرآيند ملتسازي ناموفق بودهايم. ملت نيز خود در وقوع اين اوضاع شريك است. در عين حال، سياست خارجي كشور، قطعا در "سامان" يا "نابساماني" اقتصادي اجتماعي و سياسي مملكت موثر است. شاخصها و آمار بیکاری، فقر، توزیع ثروت، بحران بانکی، رشد اقتصادی، حجم نقدینگی، تورم و رکود، همه با جهتگیریهای نظام و دولت در سیاست خارجی، در تعاملاند.
- چهارم، "بحران ناکارآمدی" بسیار خطرناک است، اما، ترکیب آن با "بحران بیاعتمادی"، انفجارآمیز است.
اینک، همه نشانههای ترکیب این دو بحران، در سطح جامعه، مشاهده میشود.
صلاح، پاکدستی، مسئولیتپذیری و کاهش شکافهای حاکمیت/ملّت، ميتوانست مديريت اين وضع را ممكن سازد.
- پنجم، مجموعه نظام و بهخصوص دولت مستقر، در وقوع اين شرايط موثرند و در بهبود بخشيدن به اوضاع، قطعاً مسئوليت دارند. بهخصوص دولت، امروزه بيشترين مسئوليت را در مديريت بحران، عهدهدار است.
دولت بايستي پاكسازي را از خود شروع كند تا مقدمات جلب اعتماد مليّ و كاهش شكاف را فراهم كند.
بهعمل كار برايد، به "سخنراني" نيست!
- ششم، توطئه عليه نظام و دولت، هميشه از خارج و داخل كشور، وجود داشته است. تركيب اين دو خط، اوج خطر است! اما، زمينه توطئهچيني، در نقاط ضعف و آسيبپذيري خود ماست. از اين رو، اصلاح و پاكسازي محيط داخلي،(حاكميت -دولت) شرط ضروري بقاء نظام و كشور است.
مملكت به دستور كارهاي فوري براي آرامش و جلب اعتماد عمومي نياز دارد.
شايد تأثيرات بيكاري و تورم و آشكار شدن هويت بودجه عمومي كشور، با مداخله بعض ارادههاي خارجي و داخلي، جرقه اين اوضاع بوده باشد اما اين همه ماجرا نيست.
- هفتم، كساني كه بهجاي حلّ معضل، ديگري را مسئول بحران ميدانند، تشديد كننده بحراناند. اينطور كه باشد، همه شما مقصر و متهمايد. اينك نه وقت انتقام است و نه وقت اهمال، هردوي اينها خيانت است به ملّت و مملكت. همه بايد مسئول و پاسخگو باشيم.
- اول، تحولات اجتماعی، بوته بیریشه نیستند که محصول زمان جاری باشند، بلکه، ریشه در زمانی فراتر از حال، دارند. در مقیاس حکومتی،آنچه دولتها امروز بکارند، فردا دولتهای بعدی، درو خواهند کرد!
کد خبر 741849
نظر شما