آن گونه كه در گفتوگوی نخست من با خبرآنلاین هم ذكر شد، (اینجا) اين "مسئله"، (مذاکره بر سر توان موشکی ایران)، يك پارادوكس را در دل خود دارد. از سويي، نه مقررات و نه قواميس حقوقي و نه عرف بينالمللی، تولید و تحقیق و توسعه توان تسلیحاتی متعارف، از جمله توان موشکی را، تحت هیچ تاثیری نداشته و هیچگونه محدودیتی اعمال نمیکند. حتی قطعنامههای شورای امنیت، از جمله ۲۲۳۱، نمیتواند ایران را از حق توسعه توان موشکی خود، باز دارد. اما، از سوی دیگر، تفسیر موسع، تفسیر به رأی ایالات متحده و بعضا محور اروپایی، با تشکیک در موضوع «قابلیت حمل کلاهک غیرمتعارف»، سعی دارد توان موشکی ما را مشمول محدودیت قلمداد کند. این یک بُعد قضيه.
بُعد ديگر قضيه، آن كه، قدرتهاي منطقه، و پيرامون ما، به طور مستمر و فزاينده به حجم انبوه توان تسليحاتي خود، از جمله توان موشكي، ميافزایند. در عین حال، ایران را در فشار تهدید "کنترل و خلع سلاح موشکی" قرار میدهند. عزم جزم آمریکا و محور اروپایی، به تحریک اسراییل و هزینه اعراب، ايران را زير تيغه «يا كنترل و محدودسازي -يا تحريم تصاعدي»! قرار داده است. راهي كه وجود دارد، ايجاد موج غالب، جهت هدايت موج فشار مذكور، ميباشد. اگر ما بتوانيم يك موج غالب، با كالبد "مذاكرات سياسي امنيتي نظامي"، و ماهيت "موازنه امنيتي تسليحاتي منطقه"، ايجاد نماييم، ميتوانيم نيت غرب را براي كنترل يا خلع تسليحات موشكي خودمان، در مسير اراده خودمان قرار دهيم. از سوي ديگر، ميثاقهايي مانند رژيم كنترل تكنولوژي موشكي نيز مشروعيت و ظرفيت لازم براي قرار گرفتن در زيربستر مذاكرات را ندارند.
از اين رو، كيفيت يا سبك يا پترن مذاكرات، قاعدتا بايستي معطوف بِه، «مذاكرات امنيتي و موازنه تسليحاتي منطقهای» باشد. نه کنترل تسلیحاتی صِرف، نه خلع سلاحي صِرف، نه دوجانبه و نه چند جانبه، (كه ايران در محاصره جمعي از قدرتها قرار گيرد). بلكه، ماهيت مذاكرات بايستي "امنيتي" باشد، و در عين حال، ناظر به كنترل بار و ظرفيت تسليحاتي انباشت در منطقه. مسئله توان موشكي ايران، نبايد در محور هيچ مذاكراتي قرار گيرد. چنين مذاكراتي هرگز مشروعيت نداشته و نبايد اجازه داد كه مشروعيت بيابد. همانطور كه در قضيه هستهای تجربه شد، نباید اجازه داد که، طرفمقابل، با "تولید صنعتی و انبوه" «متون مذاکراتی»، هم ما را بر روی ریل مطلوب خود قرار دهد، و هم زمان را در مدیریت خود قرار دهد. «اصولا نباید اجازه داد که مذاکرات، "متن محور" باشد. بلکه، باید متون، "مذاکره محور" باشند.!»
اتفاقی که در مذاکرات هستهای رخ داد این بود که، طرف مقابل با ارایه پیدرپی متون از قبل آماده شده به عنوان «متون پیشنهادی در گردش»، نبض و مسیر و ماهیت و کیفیت مذاکره و نتایج قابل انتظار را در کنترل خود قرار داد. بالعکس، اگر قرار است که با هر دلیل و علت، مذاکره صورت پذیرد، بایستی هر خروجی مذاکرات، حاصل جمعبندی میز گفتوگو باشد. جمعبندی که، جملهبندیها (wordings) محصول نشستهای میز اصلی باشند، نه میز فرعی کارشناسی! بر همین قیاس، مسئله ضرورت پرهیز از "مذاکرات فوری" مورد تاکید قرار گرفت. هنگامی که محدوده زمانی deadline برای مذاکره تعیین شود، تولید متون درگردش rolling text موضوعیت و ضرورت مییابد. همین امر، داستان را تحت کنترل طرف مقابل قرار میدهد! اما، فقدان deadline، اجازه استفاده از فرصت زمان را به "طرف خودی" میدهد و امکان تحمیل شرایط را از طرف مقابل سلب میکند. اصولا خاصیت "مذاکرات امنیتی و موازنه تسلیحات منطقهای"، بلندمدت بودن آن است.
مشخصات و مزیتهای مذاکرات امنیتی و موازنه تسلیحاتی منطقهای، شرح مبسوط دارد که انشاالله در مجال بعدی عرض خواهد شد.
در تکمیل مصاحبه «پاسخ به فشار غرب جهت مذاکرات و خلع توان موشکی ایران»، و با توجه به ضرورت تبیین «سبک و سیاق و مدل هر مذاکره احتمالی»، نکاتی را اضافه مینمایم تا محتوای و ماهیت موضوع واضحتر گردد.
کد خبر 771927
نظر شما