به گفته ایبنا این کتاب میتواند بخشی از کمبود منابع اصلی پدیدارشناسی در کشورمان را جبران کند. هوسرل این کتاب را هنگامی نوشت که به طور کامل از رویکردهای روانشناختیگرا دست کشیده بود.
در همین دوره بود که وی رویکرد پدیدهشناسی استعلایی یا ایده علم کلی را در پیش گرفت. با خواندن این کتاب میتوان واکنشهای نخستین هوسرل به علم جدید را دریافت. از نظر او، علم جدید شکلی پوزیتیویستی به خود گرفته بود و خود را تنها علم معتبر و روشش را نیز یگانه روش حقیقی قلمداد میکرد. فلسفه طبیعتگرایانه، تاریخگرایی و فلسفه جهانبینی بخشها و موضوعاتی از این اثرند.
از ابتدای دهه هشتاد، ترجمه کتابهای فلسفه پدیدارشناسی رونق بیشتری گرفت و در این مدت چهار کتاب از هوسرل به فارسی برگردانده شدند. به طور کلی پژوهشهای منطقی (هوسرل)، هستی و زمان (هایدگر)، هستی و نیستی (سارتر)، بحران علوم اروپایی (هوسرل) پدیدارشناسی ادراک (مرلوپونتی) و تأملات دکارتی (هوسرل) را میتوان از قابل توجهترین کتابهای این حوزه به شمار آورد.
به گفته پژوهشگران و کارشناسان فلسفه پدیدارشناسی، این حوزه نیز نظیر برخی دیگر از حوزههای اندیشه غربی با کمبود منابع دست اول با ترجمههای خوب روبهروست. در چنین شرایطی ترجمه کتاب «فلسفه به مثابه علم متقن» به عنوان مانیفست پدیدهشناسی هوسرل، البته به شرط ترجمه خوب، میتواند بخشی از کمبودها را جبران کند.
چاپ نخست کتاب «فلسفه به مثابه علم متقن» با ترجمه بهنام آقایی و سیاوش مسلمی در 123 صفحه از سوی نشر مرکز روانه بازار کتاب شد.
نظر شما