محمد اکبری: جدال داغ دو رئیس جمهور ایران و امریکا در حالی شکل گرفته است که فضای پس از خروج امریکا از برجام، شرایط جدیدی را برای بازیگران مرتبط با آن ایجاد کرده است. امریکای ترامپ حتی قبل از پیروزی در انتخابات با زبان تند و زننده ای نسبت به ایران و برجام سخن می گفت و در نهایت سیاست خارجی خود در مقابل تهران را با استراتژی تهدید و مقابله شکل داد. واشنگتن در این راستا تلاش کرده است برای فشار همه جانبه بر ایران، روی به صفر رسیدن فروش نفت ایران سرمایه گذاری کند. چیزی که رئیس جمهوری ایران، با زبان نرم به این رویکرد امریکایی ها جواب نداد و هشدار داد فروش نفت یا برای همه با هیچ کس. حالا توئیت تند ترامپ در پاسخ به روحانی بازتاب های بسیاری به همراه داشته است. آیا این وضعیت از برخورد و تقابل سخت میان طرفین حکایت دارد یا یا باید انتظار آرامش پس از این طوفان را داشته باشیم؟
در این باره با دیاکو حسینی مدیر برنامه مطالعات جهانی مرکز بررسیهای استراتژیک گفتوگو کردهایم که از نظر میگذرانید:
در رابطه با توییت ترامپ و جدال لفظی ترامپ و روحانی بازتابهای بسیاری شکل گرفت. به نظرتان در چه فضایی هستیم؟ این روند آرامش قبل از طوفان است؟
دولت آمریکا از مدت ها پیش جنگ لفظی با ایران را آغاز کرد و تا کنون بارها از الفاظ نامتعارف و غیردیپلماتیک علیه ایران استفاده کرده است. حتی در نمایش خروج آمریکا از برجام هم سخنرانی ترامپ مملو از عبارات توهین آمیز به کشور و ملت ایران بود و در برابر واکنش آقای روحانی بسیار مودبانه و با لحاظ همه جوانب دیپلماتیک انجام گرفت. باید توجه داشته باشیم که سخنان اخیر آقای روحانی واکنشی حداقلی و همچنان توأم با ملاحظات و آداب مربوطه صورت گرفت و هنوز نمی توان گفت که جنگ لفظی برابر و متوازنی با آنچه دولت امریکا انجام داده جریان دارد.
رئیس جمهور آمریکا حتی از درک این موضوع عاجز است که این رئیس جمهور ایران نبود که دست به تهدید آمریکا زده بلکه صرفاً پاسخی به تهدیدهای مکرر دولت او که چیزی کمتر از اعلام جنگ علیه ایران ندارد، داده است. طبیعتاً کسی نمی تواند و نباید انتظار داشته باشد که رئیس جمهور ایران که مسئول حفاظت از منافع ملی ایران و حفظ شأن و احترام ملت در برابر مداخله ها و اهانت های بیگانگان است، در مواجهه با این حجم سنگین حملات و توهین ها به کشورمان سکوت کند. با این وجود، آقای روحانی به خوبی واقف است که خود را به مواجهه شخصی بی نزاکت و هتاک مانند ترامپ نکشاند و یا احیاناً برخوردهای لفظی را به چنان حدی نرساند که موجب بالا رفتن غیرضروری تنش های ایران و آمریکا شده و دستاویزی برای جنگ طلبان فرصت طلب قرار بگیرد.
آیا ترامپ واقعا دوست دارد با ایرانی ها وارد مذاکره شود و آیا این ارتباط بین دو کشور میتواند در فضایی برابر شکل گیرد؟
مقامات دولت ترامپ و خود او هیچگاه اشتیاقشان را برای توافق با ایران پنهان نکرده اند اما مسئله اینجاست که توافق مورد نظر آنها، تحمیل یک «قرارداد تسلیم» به ایران است. تا هنگامی که ایالات متحده به این نتیجه نرسد که ایران به تحریم و فشار سرخم نخواهد کرد و یا در برابر تحریم های اقتصادی گرفتار سقوط و فروپاشی نخواهد شد، چرا باید به گفتگو در شرایط برابر تن دهد؟!
کسانی که امروز از مذاکره با آمریکا حمایت می کنند باید بدانند که از نگاه آمریکا مذاکره احتمالی در شرایط کنونی محوری جز شروط دوازده گانه اعلام شده توسط پومپئو نخواهد داشت و نتیجه آن تنها و تنها تسلیم کردن حاکمیت ایران به ایالات متحده است. برخی از این ساده دلان خیال می کنند که گفتگوی ایران و آمریکای ترامپ مشابه مذاکرات با کره شمالی است در حالیکه توجه ندارند که درخواست امریکا از کره شمالی صرفاً مربوط به برنامه های هسته ای و موشکی بود اما آنچه دولت ترامپ قصد پیشبردن آن در برابر ایران را دارد، مربوط به همه ابعاد سیاست داخلی و خارجی ایران است که رسیدن به نتیجه را در بر روی زمین عملاً غیرممکن می کند.
البته این تنها تفاوت این دو نمونه نیست. کره شمالی با داشتن تسلیحات هسته ای، گزینه های پیش روی آمریکا را به شدت کاهش می دهد؛ وحدت سیاسی در آن کشور، امیدواری به تغییر رژیم مشابه آنچه برای ایران تجویز می شود را از میان می برد و چین حداقل در طرف کره شمالی، مهار زیان های ناشی از بدقولی آمریکا در هر توافق با پیونگ یانگ را تضمین می کند. هیچکدام از این شرایط برای ایران وجود ندارد. اگر در این وضعیت، مذاکره ای بین ایران و آمریکا صورت بگیرد، نتیجه حاصله از آن می باید با مذاکره 20 دقیقه ای میان ژاپن و آمریکا بر روی کشتی میسوری در خاتمه جنگ دوم جهانی مقایسه شود؛ یک قرارداد تسلیم بی قید و شرط. ما وقتی به مذاکره با آمریکای ترامپ می توانیم فکر کنیم که دولت آمریکا داوطلبانه و یا از سر ناگزیری، لحن و پیش شرط های امروزش را کنار بگذارد و واقع بینانه به روابط دو کشور نگاه کند. در چنان روزی می توانیم درباره مذاکره با آمریکا تصمیم بگیریم.
سیاست اعلامی ترامپ در مقابل ایران و تهدید او از سوی رسانه ها و نخبگان امریکایی هم مورد تمسخر قرار گرفت. ترامپ به یک جنگ برای بالا بردن محبوبیت خودش فکر میکند؟
علت ابتدایی تر، نه تنها تحریف توجهات داخل آمریکا از هیاهوی ناشی از مداخله روسیه در انتخابات آمریکاست بلکه شاید تصور می کند که می تواند از این طریق و ترساندن جامعه نخبگان واشنگتن از شروع جنگی دیگر، آنها را وادار یا تشویق به سکوت و سازگاری بیشتر با دولت خودش کند. ترامپ به هر حال فرمانده کل قوا در آمریکاست و اختیارات لازم برای شروع جنگ دیگری را دارد. او موفق شده که تصویری پیش بینی ناپذیر و جسور را در داخل آمریکا از خودش بسازد و همین کافی است که بلوف های او درون آمریکا حداقل از سوی محتاط ترین افراد، جدی گرفته شود.
52312
نظر شما