مطبوعات در کشور ما از آغاز پیدایش، رویش و بالندگی تا به امروز دورانهای پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشتهاند. اصولا این فراز و نشیب صرفنظر از محیط حاکم بر مطبوعات ایران، ناشی از یک «تاخیر فرهنگی» است که ما نسبت به فناوری ها و به وِیژه نسبت به فناوریهای ارتباطی بر این محیط تحمیل کردهایم.
فراموش نکنیم نخستین رویارویی ایرانیان با فناوریها، رویارویی با فناوریهای نظامی بود. جنگ چالدران و شکست سپاه صفوی در برابر سلطان سلیم دوم، نشان دهنده رشادت ها و دلاوری های قزلباشان ایرانی در برابر توپ و تفنگهای سپاه عثمانی بود. پس از آن باید این حق را به ایرانیان داد که در برابر فناوریها همواره به دیده منفی بنگرند و گاهی این نفی و انکار به چشم بستن بر جنبه های مثبت فناوری ها منجر میشود و اتفاقا اشکال کار همین جاست.
از سوی دیگر ما همواره در برخورد با فناوریهای وارداتی که عمدتا از غرب به شرق راه یافتهاند سه مرحله را می گذرانیم:
1- احساس بدبینی و عدم پذیرش فناوریهای جدید
2- احساس ضرورت و نیاز برای پذیرش فناوریها
3- پذیرش فناوری و شیفتگی در برابر آن!
روزنامهنگاری در ایران هم همین مراحل را طی کرده است. «میرزا صالح شیرازی» از جمله جوانان اندیشمندی بود که به همت «عباس میرزا» ولیعهد فتحعلی شاه راهی انگلستان شد تا با فناوری های جامعه اروپایی آشنا شود و درسهای پیشرفت و ترقی را در سفر به اروپا مرور کند. او علت پیشرفت جامعه بریتانیا را در انتشار روزنامه و میزان بالای آگاهی مردم میدانست لذا در بازگشت به میهن، روزنامه «کاغذ اخبار» را منتشر کرد.
آرمان خواهی و غربگرایی میرزا صالح شیرازی نمیتوانست به واقعیت بیانجامد در کشوری که حتی پادشاهش سواد درست و حسابی نداشت. «کاغذ اخبار» تنها به مسایل و اخبار اندرونی و بیرونی کاخ شاه میپرداخت و اخبار ممالک محروسهاش آنقدر بیات بود که نمیتوان در تعریف «خبر» آنها را گنجانده صرفنظر از «اخبار» کهنه و قدیمی، اساسا درباره مسایل و مشکلات مملکت نیز حتی یک خط تفسیر یا تحلیل وجود نداشت و بیشتر مطالب در مدح شاه و خانهاش بود!
شروع کار مطبوعات در ایران این گونه بود و ظاهرا قرار است این دیوار تا ثریا «کج» برود!؟ اما براستی در حال حاضر مشکل مطبوعات ما کدامند؟ من فکر میکنم اگر «تاخیر فرهنگی» را عامل اصلی بدانیم، عوامل فرعی را میتوان تا حدودی به شرح زیر تیتر وار ذکر کرد:
- مشکل دریافت مجوز و پروانه انتشار. امروز تنها چند کشور انگشت شمار برای انتشار روزنامه پروانه انتشار صادر میکنند. اکنون بسیاری در صف دریافت پروانهاند در حالی که قانون مطبوعات می گوید هیئت محترم نظارت بر مطبوعات باید ظرف مدت سه ماه پاسخگوی متقاضیان باشد. اگر انصافا خودمان را جای اعضای هیئت بگذاریم با وجود این همه متقاضی (حدود 1500 تا 2000 نفر) شاید ظرف مدت 3 سال دیگر هم نتوانستیم به احراز صلاحیت برسیم و قس علی هذا...
- مشکل «مخاطب» که از دیرباز مطبوعات ما را دچار ورشکستگی و روزمرگی کرده است. روزگاری تعداد باسوادها و روزنامه خوانها کم بود، حالا تعداد آنها زیاد شده است اما تا رسانههای جدید (اینترنت) را دارند کمتر به سراغ مطبوعات کاغذی می آیند!
- مشکل مطلب و عدم سرمایه گذاری مطبوعات در کسب اخبار و اطلاعات اختصاصی باعث یکنواختی مطبوعات شده است و در چنین تکرار مکرراتی مخاطب هم کمتر رغبت میکند به سمت مطبوعات بیاید.
- مشکل حرفهای بودن مطبوعاتیها، یک مشکل قدیمی است. متاسفانه در بسیاری تحریریههای ما، خبرنگاران ما یا درس خوانده دانشگاه هستند و کار تجربی نکردهاند یا اینکه سابقه و تجربه دارند ولی حاضر نیستند به بازآموزی علمی خود همت گمارند.
- مشکل عدم حمایت همه جانبه دولت از مطبوعات، اینهم فقط با مقایسه حمایتهای دولتهای اروپایی از مطبوعات بخش خصوصی کاملا گویای این ادعاست. در برخی کشورهای اروپایی 15 یا 16 مورد به مطبوعات بخش خصوصی کمک میشود ولی در ایران این کمکها معمولا 4 یا 5 مورد بیشتر نیست!
- مشکل توزیع هنوز هم یک مشکل قدیمی و همیشگی مطبوعات کشور است. «انحصارات توزیع» را باید در فرصتی دیگر به تفصیل بازگو کرد. در هر حال گاهی بخش توزیع آنچنان قدرتمند عمل میکند که متاسفانه برخی سردبیران «تیترها» ی پیشنهادی «توزیع» را برجسته سازی میکنند! در مورد مشکل کمبود کاغذ و چاپ البته به اندازه «توزیع» در رنج نیستند.
- مشکل عدم وجود تشکلهای صنفی و حرفه ای و نهایتا عدم وجود شورای مطبوعات! برای حل این مشکل چه باید کرد؟ به نظر من که تقریبا 3 دهه در مطبوعات ایران همکاری داشته ام، پیوند بین مراکز علمی و دانشگاهی با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدیران مسئول مطبوعات برای انجام تحقیقهای علمی در جهت مسایل مطبوعات بسیار مهم و اساسی است. همچنین اهالی مطبوعات باید در تشکلهای صنفی و حرفهای (و نه سیاسی) برای حل مشکلات خود اقدام کنند و البته حمایت و نظارت دولت در این راه بایسته و ضروری است!
نظر شما