ملک عبدالله پادشاه عربستان که برای دیدار با بشار اسد رئیس جمهور سوریه و حسنی مبارک رئیس جمهور مهر عازم این دو کشور شده بود پس از ساعت ها دیدار با همتای سوری خود ناگهان پیشنهاد سفر به لبنان را می دهد و این دو با هم به بیروت عزیمت می کنند و درباره وضعیت بحرانی ناشی از اعلام حکم فرضی دادگاه رفیق الحریری نخست وزیر فقید لبنان با یکدیگر گفتگو و تبادل نظر می کنند. این سفر از این زاویه که دو رقیب دیرینه عربی یعنی سوریه و عربستان با یکدیگر به کشور مورد علاقه خود عزیمت کردند بسیار حائز اهمیت است. خبردرگفتگو با محمد ایرانی سفیر سابق کشورمان در لبنان به بررسی این نشست پرداخته است.
اعلام حکم فرضی دادگاه رفیق الحریری سبب شد تا سران کشورهای عربی خصوصا ملک عبدالله که وضعیت مزاجی خوبی هم ندارد، ناگهان روانه بیروت شوند. به نظر شما دستاورد این سفر چه بود؟
اول باید به این نکته اشاره کنم که ملک عبدالله،پیش از سفر به لبنان، نشستی با بشار اسد در دمشق داشت. سفر ملک عبدالله به دمشق چند هدف را دنبال میکرد:جدای از موضوع لبنان و سفر او به همراه بشار اسد به بیروت،ملک عبدالله به دنبال بازگشت روابط حسنه عربستان با سوریه بود. یعنی اعاده روابط گذشته میان طرفین تا از این طریق بتواند هم نقش رهبری عربستان در جهان عرب را تثبیت کند و هم در کنار سوریه، نقش مجدد عربستان در لبنان را بازیابد.
همانطور که میدانید در سال 1989 طی توافق طائف،جنگ داخلی لبنان به پایان رسید و عربستان نقش مهمی را در تحولات لبنان در این مقطع داشت. اما پس از نشست دوحه در سال 2008 که مجددا گروههای لبنانی با یکدیگر توافق کرده و دولت وحدت ملی تشکیل دادند، نقش عربستان ضعیف شده بود و این بار قطریها نقش بیشتری پیدا کرده بودند. بنابراین سفر ملک عبدالله به دمشق در نتیجه بازگشت و احیای رهبری عربستان در جهان عرب میتواند تعبیر شود. سومین هدف ملک عبدالله ،بحث میانجیگری میان سوریه و مصر است.همانطور که میدانید او قبل از دیدار با اسد با حسنی مبارک نیز دیدار و گفتگو داشت و بعد از آن بود که راهی دمشق شد. بنابرین در این سو، ملک عبدالله در تلاش برای بهبود روابط به هم ریخته دمشق و قاهره نیز هست تا با میانجیگری، مصالحهای را میان طرفین برقرار کند.اینها مجموعهای از اهدافی است که ملک عبدالله از سفرش به سوریه و گفتگو با بشار اسد دنبال میکرده است.
ارتباط این سفرها با بحران اخیر لبنان چگونه است؟
درباره سفر عبدالله و بشار اسد به لبنان، باید بگویم که عربستان در دو محور در لبنان نقشآفرینی میکند:
نخست به واسطه حضور و نفوذش در میان اهل سنت در لبنان و دوم به واسطه حمایت از دولت سعد حریری. دولتی که کلیه حمایتهای سیاسی و بینالمللی خود را از ناحیه عربستان سعودی به دست می آورد. بنابراین عربستان با توجه به دو دلیلی که اشاره شد،مایل نیست که صحنه داخلی لبنان دستخوش تنش و بحران شود .لذا امنیت و ثبات دولت حریری برای عربستان خیلی اهمیت دارد. بر همین اساس ملک عبدالله درصدد ترسیم و حمایت از فضایی آرام در لبنان است.او احتمالا معتقد است بعد از اعلام رأی دادگاه بینالمللی ترور رفیق حریری مبنی بر اتهام به برخی از عناصر از جمله حزبالله، این صحنه بر هم خواهد ریخت و فضای متشنجی ایجاد خواهد شد. لذا تلاش وی در سفر به لبنان به همراه بشار اسد عمدتا با هدف آرامسازی فضای آتی لبنان و ترسیم آرامش در این کشور صورت گرفت.
نکته مهمی که در این میان وجود دارد،آنست که این سفر به اتفاق اسد تعبیرش اعتراف عربستان به نقش سوریه در لبنان و نوعی موافقت با ثبیت نقش سوریه در لبنان از طرف عربستان است و دوم اینکه این نکته را نیز باید در نظر داشته باشیم که موضوع سفر دقیقا در دمشق طراحی و تصمیمگیری شد و این موضوع بسیار با اهمیت است ،گرچه به لحاظ تبلیغاتی، سفر سه رهبر جهان عرب به لبنان به مراتب پررنگتر بوده ،اما تصمیمات اصلی آن در دمشق گرفته شده بود و کمتر بدان پرداخته شد.
نگرانی رهبران عرب از به وجود آمدن تنش و بحران در منطقه را چگونه ارزیابی میکنید؟
لبنان علیرغم کوچک بودن مساحتش،از اهمیت زیادی در منطقه برخوردار است و بسیاری از تحولاتی که در منطقه صورت میگیرد،ریشه اصلی آن به لبنان باز میگردد. حتی آمریکاییها در جریان جنگ 33 روزه لبنان در سال 2006، اعلام کردهاند که برای ورود به خاورمیانه جدید هم باید از دروازههای لبنان عبور کنند.بنابراین نقش دولتهای منطقهای و قدرتهای بینالمللی در لبنان نقش بسیار مهمی است. هر یک از طرفین برآنند که چگونه میتوانند این نقش را ارتقاء دهند. ثبات و آرامش در صحنه داخلی لبنان امروزه خواست همه طرفهای منطقهای است.مردم،دولت لبنان،کشورهای عربی(اعم از همسایه و غیرهمسایه)به دنبال ثبات در این کشورند.بنابراین باید دید که چه طرفهایی از بر هم ریختن وضعیت داخلی لبنان سود میبرند که در رأس آنها باید به نام رژیم صهیونیستی اشاره کرد.رژیم صهیونیستی با توجه به اظهاراتی که این روزها از طرف رییس ستاد ارتش آن اعلام میشود به دنبال بر هم ریختن و انفجار صحنه داخلی لبنان و درصدد افزایش تشنج در این کشور است.به طور طبیعی اگر قرار باشد که دادگاه رأی صادر کند و متعاقب آن صحنه داخلی لبنان متشنج شود،احتمالات متفاوتی را میتوان برای صحنه لبنان متصور بود؛به این دلیل که ابعاد تأثیرات آن نه تنها متوجه صحنه سیاسی لبنان ، بلکه متوجه تحولات منطقهای نیز خواهد بود.تحولاتی که در لبنان شکل و امتداد آن قطعا به بیرون هم سرایت خواهد کرد.
ولی حرف دادگاه بین المللی درواقع همان چیزی است که اسرائیلی ها می گویند و گفته اند.
بله، اسراییل قبل از صدور رأی دادگاه بینالمللی اعلام کرده است که حزباله در پرونده ترور حریری دست داشته است و اعلام کردهاند نه تنها حزبالله، بلکه سران و رهبران آنها و نه گروههای خودسر در ترور شریک بودهاند. این مسئله در گزارش دادگاه بینالمللی نیز آمده و از نام برخی سران رده بالای حزبالله نیز نام برده شده است که در واقع این بدان معناست که امروز اسراییل فشار و تحرکات خود را علیه جریان مقاومت و به خصوص حزبالله در لبنان افزایش داده است. اگر روشنتر بخواهیم این موضوع را مورد بررسی قرار دهیم،باید بگویم که پرونده حقوقی ترور حریری با اظهارنظرهایی که از سوی اسراییل و آمریکا در جریان است،نشان میدهد که پرونده حقوقی این ترور سیاسی شده است.این در حالی است که بخش عمدهای از لبنانیها اعم از اهل سنت و مسیحیهای وابسته به جریان میشل عون بر این اعتقادند که این پرونده توسط آمریکا و اسراییل سیاسی شده و هدف اسراییل هم از این ماجرا در واقع تصفیه حساب با برخی کشورهای منطقهای از جمله ایران و در نهایت خلع سلاح حزبالله است.تا بتوانند با این فشارها محور مقاومت را تضعیف کنند تا بعدها گامهای بلندتری علیه ایران بردارد.این دلیلی است که از طرف خیلی از لبنانیها، رسمی و غیررسمی و در میان بسیاری از گرایشات مختلف طایفهای و قومی بر آن تأکید شده و حتی در رسانههای لبنان نیز طی هفتههای اخیر کاملا مشهود بوده است.رسانههای لبنان اعم از روزنامه و تلویزیون به وضوح بر این امر تأکید میکنند که دادگاه پرونده حریری دادگاهی است که تحت مسائل سیاسی قرار دارد.
نظر شما