در اساسنامه فیفا آمده که این فدراسیون براساس ماده 60 قانون مدنی فدرال سوئیس شکل گرفته است.
در اساسنامه فوتبال ما نیامده که طبق کدام قانون در ایران تشکیل شده است. فقط آمده است که به عنوان یک نهاد غیردولتی فعالیت میکند ولی از کدام قانون استفاده کرده که شکل گرفته است، هیچ اشارهای نشده. شایان ذکر است که فیفا برای 208 کشور جهان یک اساسنامهای فرستاده است که برخی از مواد آن دارای نقطهچین است یعنی شما باید آن بخشها را پر کنید تا اساسنامه شما کامل شود.
اتفاقاً اشتباهات فنی اعضای کمیته تدوین اساسنامه فوتبال ایران در همین پر کردن نقاط خالی اساسنامه بوده است و گاهی این اشتباهات تاکتیکی و بسیار ابتدایی بوده است. اظهار اینکه کسی حق ندارد به دادگاههای عمومی شکایت کند، خلاف قانون اساسی ایران بود که میگوید دادخواهی حق مسلم هرکسی است... یعنی باید نگارش متن این اساسنامه منع نمیکرد بلکه توصیه مینمود یا رأی دادن آقای گل به جای کانون بازیکنان که عرفان اولروم تابع نیجریه را شامل میشد یا رأی دادن مربی تیم قهرمان که لوکا بوناچیچ خارجی را شامل میشد که سپاهان را قهرمان کرده بود که تمام اینها حتی حاکمیت ملی در حوزه ورزش فوتبال را زیر سؤال میبرد تعیین سه نایبدیگر که در دنیا بینظیر بود، مشخص کردن کمیته تیمهای ملی با ترکیبی نامتجانس که اصلاً در فوتبال وجود ندارد یا نام بردن از کمیته پیشکسوتان که در دنیا فاقد تعریف در تشکیلات رسمی است، نامشخص بودن و فقدان یک تعریف از سازمان لیگ که حتی رئیس آن تا رده نایبرئیسی ارتقا داشته است از جمله اشتباهات تأثیرگذار اساسنامه بود که این نهاد را به خوبی تعریف نکرده و از همه مهمتر آن که در هنگام نوشتن اهداف و وظایف در مواد 4 و 5 آنقدر اشتباه در این دو قسمت وجود دارد که نشان میدهد چقدر در اصول اساسنامه نویسی بیدقتی شده است.
اخیراً حبیب کاشانی به عنوان عضو هیأت رئیسه به این جمع اضافه شده است. در اساسنامه فیفا آمده است هر فردی که از یک کشور در فیفا عضو هیأت رئیسه است، اگر برکنار شده، غیبت یا فوت نماید، باید آن کشور نفر جایگزین را مشخص نماید، یعنی اگر دایی که عضو کمیته فوتبال فیفاست، مدتی غیبت کند، باید جای او را به دیگر ایرانی بدهند تا بعداً انتخابات صورت گیرد. در اساسنامه ایران، بند 7 ماده 35 آمده که هر عضو هیأت رئیسه غیبت داشته باشد یا برکنار شود، هیأت رئیسه جایگزین او را مشخص میکند، یعنی آنها یک نفر را میآورند به جمع خودشان اضافه میکنند.
در ظاهر این کار کاملاً قانونی است چون اساسنامه ما به هر حال توسط فیفا (البته نسخه انگلیسیزبان آن) مورد تأیید قرار گرفته و کاشانی میتواند به جمع هیأت رئیسه اضافه شود تا به عنوان عضو موقت تا انتخابات مجمع حضور داشته باشد. در مجمع عمومی باید برای تداوم حضور کاشانی رأیگیری شود که تداوم حضورش منعی نداشته باشد. برخی از اعضای هیأترئیسه خودشان عضو هستند و برخی دیگر سمت آنها عضو است. یعنی برخی حقوقی عضو هستند و برخی حقیقی. به عبارت بهتر اگر بهروان از هیأت استان کنار برود یا فتحا...زاده از مدیرعاملی کنار برود، چون سمت آنها عضو است، دیگر نمیتوانند در مجمع بعدی باشند و جانشین آنها باید مشخص شود اما در مورد فتحا...زاده این کار انجام نشد چون تجربه کافی نداشتیم هرچند حاجیفتحا...زاده الان دیگر مشکلی ندارد و به سمت خود برگشته است، اما در صورتی که شفق یا حبیب کاشانی در هر سمتی باشند برکنار شوند، باز هم عضویت آنها خدشهدار نمیشود چون خودشان عضویت دارند.
در مقطع فعلی آمدن کاشانی اگرچه با شیوه گزینش هیأت رئیسه تشکیلات انتخابی همخوانی ندارد ولی دقیقاً عین متن اساسنامه یعنی بند 7 ماده 35 است که این اختیار را به هیأت رئیسه میدهد. در هر حال در حال تمرین دموکراسی، اجرای اساسنامه، تدوین آییننامهها و بهروزرسانی خودمان در حوزه ورزش هستیم. امیدوارم این بهروزرسانی هر روز علمیتر انجام شود.
نظر شما