خیلی خوب است چند وقت یک بار یک نفر مثل براد پیت سر راهمان قرار گیرد و اسلحه را پشت سرمان بگذارد و مجبورمان کند همان کاری را بکنیم که سال‌ها رویای آن را در سر می پروراندیم.

نزهت بادی: فیلم هفته پیش «فارست گامپ» اثر به یاد ماندنی رابرت زمه‌کیس بود که در هر بار دیدن آن می‌توان چیزهای جدید کشف کرد، اما فیلم این هفته از آن فیلم‌‌هایی است که بهتان توصیه می‌کنم تا آن را ندیدید اصلا به فکر مردن نیفتید، چون این فیلم به ما و دوران ما تعلق دارد و کارگردان تلخ‌اندیش و سودازده‌اش راوی دغدغه‌های نسل ماست که هر چه در این جهان پیشرفته و مدرن جلوتر می‌رویم حس عقیم ماندن غرایز طبیعی مان عمیق‌تر می‌شود.

حالا برویم سراغ بازی‌مان که هیچ چیزی به اندازه غرق شدن در دنیای فیلم‌ها نمی‌تواند به ما قدرت مقابله با رخوت و رکود جاری در زندگی امروز را بدهد. صحنه مورد نظر جایی است که براد پیت اسلحه را پشت سر مرد فروشنده می‌گذارد و به او می گوید شش روز وقت دارد تا برود سراغ حرفه دامپزشکی که کار دلخواهش بوده است.

خیلی خوب است چند وقت یک بار یک نفر مثل براد پیت سر راهمان قرار گیرد و اسلحه را پشت سرمان بگذارد و مجبورمان کند دست از این کارهای بی‌خاصیت برداریم و برویم همان کاری را بکنیم که سال‌ها رویای آن را در سر می پروراندیم، اما ضروریات و اقتضائات زندگی ما را به سمت و سوی دیگری برده است. حالا اگر اسلحه هم نداشت می‌تواند چند مشت حسابی حواله صورت مسخره‌مان کند که زیادی تر و تمیز و خوشگل است.

من عاشق دیوانه‌بازی‌های براد پیت در این فیلم هستم. فقط خدا می‌داند چقدر به این تجربه‌های خطرناک که پیت به آن دست می‌زند نیاز داریم تا تکانی به ما بدهد، چیزی را در وجودمان جابجا کند و آن انرژی حبس شده به واسطه سرکوب احساسات و امیال را آزاد سازد، آن وقت می‌بینید چه کارهایی که از دستمان برنمی‌آید.

اصلا هر شهری باید یکی از این خانه‌های درب و داغان داشته باشد تا آدم در آن یاد بگیرد هر طور دلش می‌خواهد زندگی کند. باور کنید به هیچ وجه خوب نیست آدم اینقدر سربراه و مطیع و مفید باشد و هیچ وقت دست از پا خطا نکند، هیچ چیزی به اندازه شیطنت، خرابکاری و بی‌نظمی نمی‌تواند حس زنده بودن را به آدم بدهد.

اگر با آثار فیلمساز محبوبمان آشنا باشید حتما می‌دانید که همواره با قصه‌هایی غیرقابل پیش‌بینی و پر از چرخش‌های داستانی عجیب و غریب روبرو هستیم که همه پیش‌فرض‌هایمان را به هم می‌ریزد. تماشای فیلم‌های او مثل شرکت در یک بازی هیجان‌انگیز و پرماجراست که بعد از آن احساس می‌کنیم هر طور شده باید این شور و انرژی تلنبار شده را رها سازیم. در اینجور مواقع اصلا جلوی خودتان را نگیرید و هر خرابکاری و خل بازی که به ذهنتان رسید انجام دهید.

فیلمسازی که درباره‌اش حرف می‌زنیم یکی از با استعدادترین کارگردانهای این سال‌هاست که مهارت و استادی‌اش در تاثیر گذاشتن بر مخاطب فوق العاده است و سلیقه اش در انتخاب بازیگران حرف ندارد و تا دلتان می‌خواهد می توانید سکانس‌های به یاد ماندنی در آثارش بیابید و مدت‌ها درباره سبک بصری و دکوپاژ بی‌نظیر آن حرف بزنید.

حالا نوبت شماست که مرا در لذت فیلم دیدنتان شریک کنید.

کد خبر 86075

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • اختیاری IR ۱۱:۳۲ - ۱۳۸۹/۰۶/۰۷
    0 0
    باشگاه مشت‌زنی دیوید فینچر. خداست

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین