اما مگر نه آنگه به قول جرج جرداق نویسنده مسیحی، مشی و مرام و مدیریت علی در همه جا و در همه زمان ها مغفول مانده است . قانون مداری علی، انتقاد پذیری علی، خرافه ستیزی علی، عقل گرایی علی ، عرفان و سیاست علی همه در کنار هم منشور حکومت علوی را ساخته اند. اگرچه ما امروز از آن نسیبی کمتر از آنچه باید داشته باشیم.
گفت و گوی ما با آیت الله جعفر سبحانی اندیشمندبرجسته و استاد حوزه علمیه درباره بازشناسی شیوه های مدیریتی امام علی(ع) در مبارزه با بدعت ها و مشکلات د رعین انتقاد پذیری آن حضرت بوده است. وی در این گفت گو با خبر آنلاین به تشریح پاره ای از مشکلات دوره حکومت امام و فضای انتقاد پذیرآن دوره پرداخته است.
در دوران حکومت امیر المومنین (ع)، حضرت با مشکلات فراوانی روبرو بود. شما در آثار خود پژوهش های فراوانی بر اساس مستندات تاریخی در این بار ه داشته اید. یکی از این مشکلات ، بدعت های نو ظهور در دین بود. این بدعت ها چگونه بوجود امده بودند و حضر ت با آنها چه کرد؟
همان طور که اشاره کردید حضرت با مشکلات فراوانی روبرو بوده اند. روزی که امام، زمام امور را به دست گرفت با مشکلات انبوهی روبهرو گردید و مقاومت در برابر ایندشواریها نیازمند سیاست و تدبیر حکیمانهای بود .
از رحلت پیامبر(ص) تا روزی که امام(ع) به قدرت ظاهری رسید، بدعتهای فراوانی بر پیکر اسلام بسته شده و حالت عادی به خود گرفته بود و امام ناچار بود پیکر اسلام را از این بدعتها پیراسته سازد. برخی از بدعتها آنچنان حال و هوای دینی به خود گرفته بود که آن را «بدعت حسنه» میخواندند.
یکی اینکه پیامبر اسلام(ص) نمازهای مستحبی شبهای ماه رمضان را به طور فرادا میخواند و این سنت تا چند سال بعد از خلافت عمر ادامه داشت ولی برخلاف انتظار در نیمههای خلافت عمر به صورت جماعت خوانده شد، و هدفی که از نمازها منظور بود منتفی گردید و هدف این بود که مسلمانان این نوع نمازها را در خانههای خود در میان زن و فرزند خویش به جا بیاورند، در آنان روح عبادت و پرستش پدید آورند و سرانجام به محیط خانه نورانیت بخشند.
پیامبر گرامی(ص) فرمود: صلاة المرء فی بیته أفضل من صلاته فی المسجد الا المکتوبه. مستحب است نمازها در خانه خوانده شود جز فریضه که بهتر است در مسجد باشد.
یک بدعت دیگری که گذاشته شده بود ، بدعتگذاری در دین، در سایة یک رشته مقیاسهای شخصی و گمانهای فردی، موارد زیادی را دربر گرفته است. از جمله: روزة در سفر، اتمام نماز در سفر و غیره که برای خود بحث جداگانهای دارد. اینها همه بر خلاف سنت پیامبر انجام می گرفت که بحثی مفصل دارد.
یکی دیگر از این بدعت ها تحریم متعه و تقسیم ارث بوده است؟
بله . همین طور است. خلیفة دوم، متعة حج و متعة زنان را تحریم کرد و در عین حال معترف بود که در عصر رسول خدا(ص) هر دو مشروع بودند. به مرور زمان، نهی خلیفه در متعة حج بیاثر گشت و هماکنون حج تمتع در میان همه مسلمانان برگزار میشود ولی نهی خلیفه در متعة نسا به قوت خود باقی مانده و امام میبایست پیکر اسلام را از این بدعت شست و شو دهد.
در تقسیم ارثیه هم طبق نص قرآنی، اولویت از آن طبقة متقدم است و با وجود طبقة نخست مانند اولاد و پدر و مادر ارث به عمو نمیرسد چنان که در سوره انفال آیه 75 میفرماید:
«وَ أُولُو الأرحام بَعضُهُم أَولی بِبَعضٍ فی کتابِا؛ و خویشاوندان نسبت به یکدیگر در کتاب خدا سزاوارترند.»
مفسران میگویند ملاک اولویت نزدیکی در خویشاوندی است ولی متأسفانه برخلاف این آیه روی عادات جاهلی مسأله «عُصبه» پیش آمد و علیرغم وارث نزدیکی مانند دختر، عمو نیز شریک دختر گشت.
امام در دوره حکومت خود یکی از درگیری های جدی اش بر سر بیت المال بود. شیوه تقسیم بیت المال در دوره امام علی تغییر کرد و این مساله درگیری های فراوانی به وجود اورد. چرا و چگونه این اتفاق افتاد.
در این خصوص هم بدعت گذاری هایخلاف شرع رسول خدا شده بود. در دوران عمر در تقسیم بیتالمال شیوهای به کار رفت که پدید آورندة اختلاف طبقاتی وسیعی شد و امام(ع) ناچار بود این شیوة نوظهور را که فاصلة عظیمی میان صحابه پدید آورده بود، از میان ببرد. در زمان پیامبر اکرم(ص) و نیز در زمان خلیفة نخست تا سال پانزدهم یا سال بیستم، غنایم و اموال را ذخیره نمیکردند بلکه فوراً آن را میان مسلمانان به طور مساوی تقسیم میکردند. اما خلیفة دوم دست به تأسیس «بیتالمال» زد و برای اشخاص، به حسب مراتب آنان، حقوق تعیین کرد و برای این کار دفتری اختصاص داد. ابن ابیالحدید میزان حقوق گروهی از مسلمانان را چنین مینویسد:«برای عباس، عموی پیامبر در هر سال 12000، برای هر یک از زنان پیامبر 10000 و در میان آنان برای عایشه 2000 بالاتر، برای اصحاب بدر از مهاجران 5000 و از انصار 4000، برای اصحاب اُحد تا حدیبیه 4000 و برای اصحاب بعد از حدیبیه 3000 و برای آنان که پس از رحلت پیامبر(ص) در جهاد شرکت کرده بودند 2500 و 2000 و 1500 و 200 با اختلاف مراتب تعیین شده بود.»
عمر مدعی بود که از این طریق میخواهد اشراف را به اسلام جلب کند. ولی در آخرین سال از عمر خود می گفت که اگر زنده بماند همان طور که پیامبر(ص) اموال را به طور مساوی تقسیم میکرد او نیز به طور مساوی تقسیم خواهد کرد.
این کارِ عمر، پایة اختلاف طبقاتی در اسلام شد و در دوران عثمان شکاف عمیقتر و اختلاف شدیدتر گردید. علی(ع) که وارث چنین محیطی بود و میخواست مردم را به روش و سنت پیامبر(ص) بازگرداند و امتیاز طبقاتی را بدون ملاک از میان بردارد و غنایم را بالسویه تقسیم کند، قهراً با مشکلاتی روبهرو بود و باید با سیاست حکیمانه به رفع آنها بپردازد. اینها یک رشته دشواریهایی بود که امام در روزهای نخست خلافت خود با آنها روبهرو بود.
یکی از شیوه های مدیریتی امام در دوره حکومتش که این دوره را با دوره های قبل تفکیک می کند، انتقاد پذیری امام و ترویج این مساله در نامه ها و دستورات به کارگزاران حکومتی بود. این مساله خیلی در شیوه امام علی (ع) مغفول مانده است. شما در کتاب خود به این مساله به عنوان اصول مدیریت امام پرداخته اید. لطفا دراین باره بیشتر توضیح بفرمایید.
والی، هر چه هم از صمیم دل و از طریق اخلاص به حل و فصل امور بپردازد، بالاخره از آنجا که بشر محدود است دچار اشتباه خواهد بود و اگر عظمت و موقعیت والی مانع از انتقاد و بیان اشتباهات او گردد، مسلماً چرخ مدیریت امور به کندی پیش برود و چه بسا آگاهی مردم از اشتباهات و ناتوانی از بیان، عقدههای روحی پدید آورد. از این جهت امام در یکی از سخنان خود یادآور میشود که نباید زمامدارِ مسلمانان را فوق انتقاد انگاشت، بلکه باید در مواردی او را به خطایش آگاه ساخت. حضرت(ع) میگوید:
«فَلا تَکُفُّوا عَن مَقالَةٍ بِحَق، اَو مَشُورَةٍ بِعَدلٍ، فَاِنی لَستُ فی نَفسی بَفوقِ اَن اُخِطیءَ، ولا آمَنُ ذلِکَ مِن فِعلی اِلا ان یَکفِیَ اللهُ مِن نَفسی ما هُوَ اَملَکُ بِهِ مِنی...؛ از گفتن حق یا رأی زدن در عدالت باز نایستید که من نه برتر از آنم که خطا کنم و نه در کار خویش از خطا ایمنم، مگر اینکه خدا مرا در کار نفس کفایت کند که او از من بر آن تواناتر است.» می بینید که حضرت آنچنان سعه صدر دارد که می گوید خظاهای مرا به من گوشزد کنید. این امیر المومنین است که اینچنین می گوید.
مسلماً امام(ع) به حکم آیة تطهیر، از هر لغزشی مصون و معصوم است ولی در عین حال در اینجا به فرهنگ انتقاد پذیری و خطاپذیری کارگزاران خود اشاره میکند.
این مساله قابل شبهه و پرسش است که امام مصون از خطا اینگونه اظهار نظر می می کند. چگونه میتوان این دو را با هم جمع کرد؟
خطاپذیری امام مربوط به وجود امکانی او است و هر ممکن بالذات خطاپذیر است. ولی مانع از آن نیست که در پرتو عنایات الهی از هر لغزشی مصون باشد و اتفاقاً امام در سخن گذشته خود به این نکته اشارت دارد و آنگاه که خطاپذیری خود را یادآور میشود، یک حالت را استثنا میکند و آن اینکه: «الا أن یکفی الله من نفسی ماهو أملک به منی.»
گذشته بر این، هدف امام(ع) از این سخن یک نوع فتح مجال برای مسلمانان در طول زمان است که افکار و اندیشههای خود را دربارة سیاستهای زمامداران بازگو کنند تا عقدة روحی پدید نیاید و مسلماً این نوع عقدهگشایی با یک رشته آثار سازنده همراه است.
و به تعبیر دیگر: این نوع پیامها جنبههای تعلیمی و تربیتی دارد. امام در این سخن، از سیرة عملی پیامبر(ص) پیروی کردهاست، چه عظمت پیامبر(ص) مانع از آن نبود که انتقادپذیر باشد، هر چند انتقاد آنان با پاسخ قطعی پیامبر(ص) همراه بود.
روزی که ابراهیم فرزند پیامبر(ص) درگذشت، پیامبر(ص) بر او اشک ریخت و گریه کرد. عبدالرحمنبن عوف به انتقاد از کردار پیامبر(ص) پرداخت و گفت: شما ما را از گریه نهی کردی و چگونه بر فراق فرزندت گریه میکنی، پیامبر(ص) به هدایت او پرداخت و گفت: من از چنین گریه که از عشق و عاطفة انسانی برخیزد نهی نکردم. گریة من رحمت است و آن کسی که رحم نکند مورد مرحمت قرار نگیرد.
آزادی واقعی همان است که امام(ع) در حکومت خود پدید آورد و از مردم خواست که دربارة او انتقاد کنند. در سایة همین انتقادپذیری، یکی از ابتکارات امام تأسیسِ خانة عدالت بود که امروز از آن به دیوان عدالتداری تعبیر میکنند. او خانهای را معین کرد که مردم شکایت خود را از نظام و غیره به آنجا ببرند تا امام از نزدیک با درد مردم آشنا شود.
مسلماً در این نامهها علاوه بر انتقاد از کارگزاران، نکتة دیگری بود که مردم نیازهای خود را نیز از طریق نامه به امام برسانند و چه بسا سخن گفتن رو در رو، مایة کوچکی افراد شود و امام، بدین نکته چنین اشاره میکنند: «من کانت له الی منکم حاجة فلیرفعها فی کتاب لاصون وجوهکم فی المسألة؛ هر کس نیازی به من دارد در نامهای بنویسد تا آبرو را از این طریق حفظ کنند.»
ابو هلال عسکری در تأسیس چنین خانهای، امام را پیشگام میشمارد و میگوید حتی برخی دشمنان که منافع آنان به خطر افتاده بود در نامههایی فحش مینوشتند و به آن خانه میافکندند؛ اما امام این فحش ها را می خواند و می شنید و تحمل می کرد.
از وقتی که به ما دادید بسیار سپاسگزاریم و اگر برای پایان سخنی دارید بفرمایید؟
در این ایام که شب قدر است، از شبهای مقدس و متبرک اسلامی است. در تمام سال، شبی به خوبی و فضیلت شب قدر نمیرسد. این شب شب نزول قرآن، شب فرود آمدن ملائکه و روح نیز نام گرفته است. عبادت در شب قدر برتر از عبادت هزار ماه است. در این شب، مقدرات یک سال انسانها و روزیها، عمرها و امور دیگر مشخص میشود. ملائکه در این شب بر زمین فرود میآیند، نزد امام زمان علیه السلام میروند و آنچه را برای بندگان مقدر شده بر ایشان عرضه میدارند. ان شاالله همگی در شبزندهداری و تلاوت قرآن و مناجات و عبادت در این شب ها همه امت اسلام را فراموش نکنیم.
نظر شما