در این مطلب می خوانید : " تصورها از انسان، خیلی فرق میکند و اینکه انسان را در چه مرحلهای نگاه میکنیم و او را چگونه میبینیم، در علوم انسانی مؤثر است. انسان، خودش را و عالم را و خدا را و همهچیز را تفسیر میکند.دادههای علم هم قابل تفسیرهای مختلف است. شما چه تفسیری میکنید؟ فیزیک را یک نفر ماتریالیست، یکجور تفسیر میکند، یک حکیم الهی مثل افلاطون هم همین فیزیک را الهی می بیند. اگر این علم را به دست افلاطون بدهید، فیزیک بودنش را رد نمیکند اما میگوید تفسیرش این نیست که مادی باشد.حکیم، همین دادهها را از یک مرتبه بالاتر بررسی میکند.عقل بالاترین قوایی است که دادههای حس را تفسیر میکند. عقل هم مراتبی دارد. عقل قدسی، عقل الهی، عقل جزئی، عقل کلی و...در جهانبینی وحیانی، عقل الهی است. وحی هم ما را به عقل الهی هدایت میکند. "
دکتر اعوانی در ادامه افزوده است : " البته تلقیهای مختلفی از وحی وجود دارد.خیلی از تلقیها اصلاً پذیرفتنی نیست.خیلی دگماتیک است یا به اصطلاح امروزیها ایدئولوژیک است. وحی را نباید ایدئولوژیک دید. وحی به عنوان علم، به عنوان دانش، به عنوان راه شناخت، به عنوان آگاهی مطلق است. وقتی آن را ایدئولوژیک کردید، یعنی راه علم را بستید. ایدئولوژی آفت علم و دین است. دین مبانی الهی و علمی و حکمی عجیبی دارد.وقتی ایدئولوژی شد، راه حکمت و علم بسته میشود.دانش هم نباید ایدئولوژیک شود؛ اگر دانش است، باید دربارهاش بحث کنیم. "
وی همچنین بیان کرده است : "علم هم مراتب دارد.وقتی علم مشکک است، نمیشود گفت قابل تفسیر نیست و همین را بگیریم و بس کنیم.در قدیم امثال افلاطون، ابنسینا و ملاصدرا و...بودهاند که پیش از اینکه دانشمند باشند، عالم الهی بودهاند و می توانستهاند علم را تفسیر الهی کنند.اما در غرب علم الهی وجود ندارد.چیزی که در غرب اتفاق افتاده این است که علوم را در حد وسیع دارند اما عالم الهی ندارند که مفسر آنها باشد، یا هستند اما ضعیفاند."
متن کامل این مطلب را اینجا بخوانید.
نظر شما