زهرا صبری در «خانه برناردا آلبا» که از شاهکارهای فدریکو گارسیا لورکای اسپانیایی است، تعریف درستی از دراماتورژی به نمایش میگذارد. او با تلفیق انسان و عروسک نمایشنامه صحنهای را تبدیل به نمایش عروسکی میکند.
از همان ابتدای نمایش «خانه برناردا آلبا» معلوم است همهچیز بههم ریخته و ما با گونه تازهای از روایت نمایشی مواجه خواهیم شد. در نگاه اول حضور چمدانهای سفری بیشمار و ریل آهن تداعیگر یک سفر برای جمعی از اهالی یک خانه خواهد بود. دخترانی که پس از مرگ پدر مجبور به پذیرش استبداد حاکم بر خانه از سوی مادر (برناردا) خواهند بود.
برناردا یک موجود هولناک و بیرحم نشان داده میشود در حالیکه خود او نیز نباید بهره و لذتی از زندگیاش برده باشد. برناردا یک انسان سرکوفته است که حالا بر آن است با بستن زندگی و جریان معمول و طبیعی تلافی آنچه بر او روا داشتهاند، درآورد. او برایش فرقی نمیکند که دختربزرگترش با 39سال سن و به اصطلاح پیر دختر شدن پا در آستانه ویرانی بگذارد و یا دختر 20 سالهاش در ابتدای راه از سرکوب عطش درونی خود بسوزد و دیگر این وضعیت ناکام را تاب نیاورد و به اجبار خود را بکشد.
زهرا صبری از شیوه پلی بک بهره میبرد تا نوار صدا موجبات حرکت بدن بازیگران و عروسکها را که خود را در نقاب زنانه و در عین حال بیچهرهگی پوشاندهاند، فراهم کند. یعنی این نوار میتواند جلوهگر یک اجرای متکی بر صدا و یا به اصطلاح رادیویی باشد، اما حرکات بازیگران که از ابتدا تا پایان حضور فعالانهای در صحنه دارند چنین فکری را از اذهان پاک میکند به این خاطر که حرکت فیزیکی و ذهنی و ایجاد خط روایت باعث شکل گرفتن نمایشی تلفیقی خواهد شد.
عروسکها در چمدانها پنهان شدهاند و بنابر ظرفیتهای اجرا در جاهای مختلف توسط بازیگران گردانده میشوند. این شیوه هم جلوهگر شیوه بونراکو خواهد بود که باز هم در تغییر و تبدیلی به موقع و به جا نمایانگر دراماتورژی درست و درمان در اجرای یک نمایش خواهد بود. در اینجا هم بونراکو تحریف میشود تا ابداعی برای چیره شدن بر سنت نمایان شود. در این مسیر ما فقط باید تغییر ببنیم چنانکه متن هم به دنبال ارائه این وضعیت است.
صبری با ضرباهنگ کند حال و هوای یک خانه را نشان میدهد به خاطر اینکه در این خانه پنج دختر جوان و دم بخت حضور دارند که به دلیل استبداد موجود پژمرده و رخوتزده با زندگی مدارا میکنند. البته این مدارا هم در ظاهر پیشبرنده فرامین زورگویانه مادر است چرا که به تدریج آنان بر علیه این وضعیت سر به طغیان بر میدارند و برای تصاحب همسر و جفت یابی دچار رقابت و جنبش میشوند.
طبیعت بر پایه همسویی دو جنس مخالف (نرینه و مادینه) تعریف شده که به هیچ وجه نمیتوان مانع از جدایی آن دو شد. اگر هم چنین قراری باشد، مطمئنا با شکست روبهرو خواهد شد چراکه مغایرت دارد با آنچه که باید باشد.
این کارگردان به کمک رضا مهدیزاده در طراحی صحنه آنچه را باید در ذهن مخاطب تداعی شود، ایجاد کرده است. دختران در پی خروج اضطراری از این محیط بسته و زمهریر اجباری هستند. بنابراین یک در، خط آهن و چمدان که کارکرد به موقع و لحظهای هم در طول درام دارد، به کار گرفته میشود. حالا شب و ماه هم بهانهای میشود تا به بازیهای ممنوعه پرداخته شود.
بازیگران در این نمایش نیز از تحلیلهای ناب و سازنده صبری بهره لازم را میبرند چرا که از این طریق اولا فقط سه بازیگر تمامی نقشها و عروسکگردانیها را برعهده میگیرند و ثانیا یک بازیگر مرد در کنار دو بازیگر زن بیآنکه فقط اتکای به یک شخصیت کنند، در طول نمایش حضور و مشارکت ویژهای دارند. چرا یک بازیگر مرد؟ در نمایش «خانه برناردا آلبا» بازیگرانی چون رکسانا بهرام و ندا هنگامی در کنار مهدی شاهی بویی ایفای نقش میکنند. این خود نیز تفکر ایجاد فضای زنانه (فمینیستی) را از بین میبرد و ناخواسته مسئله را فراتر از جنسیت زن و مرد تعمیم میدهد تا تسلط طبیعت برای یگانه شدن بارزتر جلوه کند.
گلناز گلشن، طراح لباس هم در این دراماتورژی پویا مشارکت عینی و عملی دارد. بازیگران لباسهای زنانه بر تن دارند و بر سر گیسهای مصنوعی گذاشته و همگی نقابی بر چهره دارند که در آن هیچ حس و حالی موجود نیست. این نقاب اندوه حاکم بر فضا را بارزتر میکند بیآنکه حس و حالی برجسته و سطحی در صحنه نقش داشته باشد. بنابراین فرم لباس و نقاب هم جزیی از نگاه کارگردان میشوند تا اجرا با نمایههای خلاقه مدنظر تماشاگران قرار گیرد.
در پایان برای مسجل شدن دراماتورزی کار درست صبری کافی است بر این نکته تاکید شود چرا بر تلفیق انسان و عروسک در اجرای این نمایش اصرار شده است؟ و همین نکته برجسته است که پیوند ارگانیک تمام اتفاقات را برایمان باورپذیر و درست جلوه خواهد کرد. انسان در مسیر درست زندگی است که خود را نمایان میسازد و در شرایط نابهنجار هر اتفاق نادرستی وضعیت انسانی را تهدید خواهد کرد. عروسک شدن انسان، استحاله انسان را در یک شرایط بحرانی تداعی میکند و این بهترین موضع برای تبدیل یک متن صحنه به عروسکی خواهد بود.
رضا آشفته
کد خبر 92168
نظر شما