سپیده سعیدی :خیلی ساده است . هنگامی که در روستاها و شهرستانهای کوچک امکانات کافی نباشد وخدمات مناسب و استاندارد ارائه نشود ،یقینا مردم آن حوزه به زندگی در شهرهای بزرگ و کلان شهرها می اندیشند و این تفکر با یک مهاجرت خیلی راحت عملی می شود. حاشیه نشینی به وجود می آید و حاشیه شهر ها هم تبدیل می شود به مراکزی که انواع آسیبهای اجتماعی به دلیل عدم نظارت کافی مسئولان در آن موج می زند. حال کلان شهرهایی چون تهران،مشهد و اصفهان مملو از آسیب هاست. اعتیاد، قاچاق خرد مواد مخدر ، سرقت و ...از جمله مواردی است که ساکنان حاشیه های کلان شهر ها با آن روبرو هستند . محمد حسین مقیمی عضو کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی و رییس فراکسیون شهری در خصوص معضلات و مشکلاتی که حاشیه نشینی برای آحاد مردم اعم از شهر نشینان و حاشیه نشینان به وجود آورده است به خبر میگوید: حاشیه نشینی امروزه به عنوان معضلی بزرگ برای شهرها و به ویژه کلانشهرهایی چون تهران به شمار می رود. ضعف های اقتصادی موجود در ساختار خانوادگی افراد به ویژه مهاجران روستایی به عنوان یکی از مهم ترین علل گرایش افراد به حاشیه نشینی است.
به نظر من مبحث اقتصادی در این راستا می تواند بسیار حائز اهمیت باشد و درواقع همین مقوله باعث ایجاد حاشیه نشینی در شهرها می شود در ایران یکی از اشکالاتی که می توان به مدیریت در شهرها گرفت توجه بیش از اندازه به کلان شهرهاست و برعکس بی توجهی محض به روستاها و شهرستانهای کوچک است . مقیمی با ارائه تعریفی از حاشینه نشینی در کلان شهر ها می گوید :حاشیه نشینی به اقدامی گفته می شود که افراد دررا از یک محیط بدون امکانات به جایی نزدیک به امکانات می کشاند . البته نه در دل امکانات و ابزار مدرن برای زندگی . به عبارتی بسیاری که ازافراد هم دیده شده اند که از وضع زندگی خود رضایت کامل ندارند . اما در شهر ها زندگی می کنند ،ترجیح می دهند به حاشیه شهر ها بروند اما همان شهر وند به حساب آیند وضع زندگی تمام کسانی که در جامعه شهری ساکنند ولی از نظر درآمد، بهره گیری از امکانات و خدمات در شرایط نامطلوبی به سر می برند مصداق همین موضوع است در واقع کلیه کسانی که از حالت تولیدی گذشته خود بیرون آمده و به صورت مازاد نیروی انسانی در حاشیه شهرها سکنی می گزینند در زمره حاشیه نشینان قرار می گیرند. مقیمی در ادامه به فرهنگ مخصوص حاشیه نشین بودن اشاره می کند و می افزاید : حاشیه، فرهنگ مخصوص به خود را دارد و این فرهنگ یک شیوه زندگی است. فرهنگ حاشیه نشینی بازتاب شیوه زندگی طبقات پایین اجتماع است که معمولا با نام فرهنگ فقر شناخته می شود. تقریبا اکثر کشورهای جهان اعم از پیشرفته یا عقب نگه داشته شده دوره هایی از حاشیه نشینی را در شهرهای خود تجربه کرده اند اما مشکل اصلی در کشورهای جهان سوم نهفته است; آنجایی که هنوز افراد برای دستیابی به آمال خود به شهرها می آیند ولی هیچ گونه امکاناتی را در آن به دست نمی آورند.
مهاجرت و سکونت بخشی از مردم روستاها در حاشیه شهرها در تعریف دیگری نیز گفته شده است اینکه حاشیه نشین به کسی گفته می شود که در شهر سکونت دارد ولی به علل گوناگون نتوانسته است جذب نظام اقتصادی شهر شود و از خدمات شهری استفاده کند. شهرها به دلیل وجود فرصت های اشتغال ،مهاجران روستاها و سایر سکونت گاه های کوچک تر از خود را جذب می کنند. همین فراوانی تقاضا برای شهرنشین شدن از سوی این افراد تازه از راه رسیده ظرفیت پذیرش اقتصادی، اجتماعی شهرها را لبریز می کند و باعث ایجاد نوعی جدید از نابرابری در داخل فضای شهری می شود.
اما در کشور ما پرواضح است که نمی توان در بسیاری از روستاهای کشورهم اکنون امکانات لازم و کافی را به سرعت مهیا کرد و نمی توان انتظار داشت که روستائیان و یا بهتر است اظهار کنم مردم که حق زندگی کردن دارند درآن شرایط بمانند وبا مشکلات مهمی از جمله نداشتن آب ،گاز و ابزار ارتباطات و امکانات درمانی و آموزشی کنار آیند . هم اکنون روستاهای ما خالی از جمعیت گشته است و کشاورزی را از دست داده ایم . می توان به جرات اظهار کرد که دیگر مشاغل کاذب جایی را برای اقدام به کشاورزی و دامداری نگذاشته اند و همانان که می بایست در روستاها مشغول کشاورزی باشند هم اکنون درحاشیه شهرهای بزرگ رو به مشاغل کاذب آورده اند . محمد حسین مقیمی شهردار سابق تهران در پاسخ به این سوال که هم اکنون حاشیه نشینی در شهرهای بزرگ در چه وضعیتی قرار دارد می گوید: به عنوان مثال تهران هم اکنون به عنوان مرکز سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کشور شناخته می شود .شهری که در آن بسیاری از افراد تنها برای ایجاد اشتغال در آن سکونت دارند.چگونه می توان جمعیت این شهر را کاهش داد . سوالی که سالهاست ذهن مسئولان را به خود مشغول داشته است.
کاملا واضح است که چرا در تهران جمعیت بیش از دیگر شهرهاست و چرا حاشیه های شهر تهران در هر ضلع از این شهر پراز جمعیت گشته است .همه ما می دانیم که تهران هم اکنون از شکل پایتخت بودنش خارج شده است و به شهر پر جمعیت تبدیل گشته که نمی توان به هیچ وجه آن را کنترل کرد . شهری است که تمام امکانات را در خود جای داده است و رفاه نسبی برای همه افراد در این شهر وجود دارد ،رفاهی که در دیگر نقاط ایران نداریم و مردم به دنبال آن هستند.
حال حاشیه نشینی شکل و فرم این شهر یا بهتر بگوییم پایتخت را بهم ریخته است. حال دو سوال مطرح می شود اینکه با حاشیه نشینی باید چه کنیم و اینکه چگونه جمعیت تهران را کاهش دهیم. رییس فراکسیون شهری در خصوص اقدام دولت مبنی بر تمرکز زدایی و کاهش جمعیت در پایتخت با خروج کارمندان از تهران می گوید: خروج کارمندان از تهران را نمی توان اقدامی اصولی و کاری کارشناسی شده خواند . هم اکنون شاهد هستیم که بسیاری از کارمندان دولت در این رابطه دچار مشکلات فراوانی در خانواده و نوع مهاجرت خود از شهر تهران شده اند . به نظر می رسد که برای کاهش جمعیت از تهران باید راه های دیگری را امتحان کرد و برنامه ریزی را بر مبنای امکان دهی به شهرستانها گذاشت. در این صورت است که بسیاری از خانواده خود از تهران به شهرهای خود میروند.
خواسته مسئولان در این رابطه عملی می شود به شرط آنکه در شهرهای دیگر امکانات را بیشتر کنند. در صورتی که رفاه در شهرستان های دیگر ایجاد شود، مردم میل بیشتری به خروج از تهران نشان می دهند. مقیمی به مشکل دیگری در جامعه اشاره می کند و آن بیکاری جوانان در جامعه است که گریبان آحاد جوانان جامعه ایرانی را گرفته است. او در این رابطه اظهار می کند: بیکاری جوانان و افراد سرپرست خانوار به این ضعف ها دامن زده و موجبات گستردگی این معضل را فراهم می آورد، چرا که افراد به امید پیدا کردن شغل مناسب و گذران زندگی به شهرها پناه می آورند و به دلیل نیافتن شغل و سرپناهی مناسب به ناچار به حاشیه شهرها کشیده می شوند. این مساله علاوه بر ایجاد مشکلات برای حاشیه نشینان مشکلات فراوانی برای شهرها به وجود می آورد و به عنوان سدی در ارائه خدمات شهرداری ها جلوه می نماید.
هم اکنون تهران شهری پر از معضل است که اداره آن از عهده مسئولان شهری و اجرایی خارج شده و هزینه سنگینی هر روز برای این مشکل صرف می شود. این شهر با مشکلاتی از قبیل حاشیه نشینی،مهاجر پذیری و جمعیت شناوری که همه روزه از دیگر شهرها به ویژه حاشیه شهر در خود جای میدهد از وضعیت بحرانی بر خوردار شده است. در واقع این روزها مسئولان بیش از هر زمان دیگری نیاز دارند تا این شهر را خالی از جمعیت کنند .دولت باید نظارت و برنامه ریزی کند برای رفع این معضل ،مشکل را در این شهر ریشه یابی کند. اینکه هدف را بر این مبنا بگذارند که جمعیت استان بیش از 14 میلیون نفر نشود و باید 250 فرصت شغلی از تهران به شهرهای دیگر منتقل شود . مثلا تجارت را به شهرهای مرزی منتقل کنیم و سرمایه گذاری و تاسیس کارخانه جات را در کشورهایی که منابع دارند یا بهتر بگویم امکانات عریض و طویل تهران را به دیگر شهرها منتقل کنیم .تسهیلات را برای سرمایه گذاری سرمایه گذاران فراهم کنیم تا آنها جذب سرمایه گذاری در شهرستانها شوند و دولت باید در نظر داشته باشد که رفاه، بهداشت ،امنیت ،درمان و دارو لازمه زندگی در هر شهریست که فقط در تهران شهروندان از ان بر خوردارند.
محمد حسین مقیمی رییس فراکسیون شهری و نایب رییس کمیسیون عمران در پایان به بحث زلزله اشاره می کند و می افزاید: همانطور که میدانید شهر تهران را خطر زلزله تحدید می کند و بسیاری از افراد از این شهر به همین دلیل به حاشیه شهرها میروند و زندگی در این نقاط را برای خود انتخاب می کنند. نمی توان به طور مطلق زندگی در حاشیه شهرها را تنها به دلیل کمبود امکانات در روستاها تلقی کرد و دلایلی چون زلزله خیز بودن کلان شهری چون تهران هم می تواند از دلایل باشد. هم اکنون باید مسئولان چاره ای بیاندیشند تا حاشیه شهرها از مواردی چون اعتیاد ،کیف قاپی ،سرقت و قاچاق خرده مواد مخدر پاک شود مشکلاتی که هم اکنون وجود دارد. من معتقدم که حاشیه نشینی خود مقدمه ای بر تن دادن به نوعی از زندگی است که هیچ گونه هویتی ندارد و در حاشیه شهرها شاهد هستیم که با تجمع فرهنگ های گوناگون در یک نقطه شاهد بروز آسیب های اجتماعی مختلف هستیم. نابهنجاری ها و رفتارهای اخلال گرانه ای چون اعتیاد، ولگردی، تکدی گری و سرقت از جمله رفتارهایی هستند که بیشتر در حاشیه شهر ها دیده می شود . مبحثی که برای خانواده ها ایجاد ترس و نگرانی برای ادامه زندگی می کند.
نظر شما