حاشیه نشینی یک پدیده اجتماعی است و این پدیده اختصاص به عصر فعلی نداشته و ریشه در ادوار و اعصار گذشته دارد و این پدیده هم در کشورهای توسعه یافته و هم در کشورهای در حال توسعه وجود داشته و دارد و تنها تفاوت آن در کشورهای توسعه یافته با کشورهای در حال توسعه، از حیث ریشه های تاریخی بوجود آورنده آن و رفتار کالبدی و اجتماعی آن هستند. کشور ایران نیز از این پدیده مصون نمانده منتهی شرایط حادی که در برخی از کشورها از جمله برزیل، هندوستان و پرو و برخی کشورهای آفریقایی وجود دارد در کشور ما، حاکم نیست ولی از حیث قدمت مشابه سایر کشورها است.
در ایران پیش از آغاز دهه چهل شهر نشینی رشد کندی داشت و در آستانه دهه چهل حدود 33 درصد از جمعیت کشور در شهر ها زندگی می کردند. با اجرای طرح اصلاحات ارضی در آن دهه و افزایش در آمدهای نفتی در دهه پنجاه، رشد شهر نشینی شتاب بیشتری گرفت و این رشد چنان سرعت یافت که در سال 1357 جمعیت شهر نشین کشور به 64 درصد رسید و در وضعیت فعلی مطمئنا این نسبت به سود شهر نشینی افزایش یافته است. و چون قشر عظیمی از این حاشیه نشینان مهاجرین از روستاها یا شهر های کوچک هستند مشکل فرا روی آنها این است که کجا سکونت گزینند ؟ آنها در پی تهیه زمین جهت احداث مسکن، به لحاظ ارزانی حاشیه و اطراف شهر به این مناطق روی می آورند و مناطقی را تشکیل می دهند که رفته رفته خود این مناطق خود تبدیل به شهری می شود با حاشیه های مملو از سکونتگاههای غیر رسمی و اسلام شهر تهران که در گذشته شادی شهر نامیده می شد نمونه بارز آن است و این چنین است که حاشیه نشینی شکل گرفته.
موضوع مناطق محروم که در حاشیه شهرها وجود دارد، مبحثی است که از سالهای گذشته مورد توجه خیلی از دست اندرکاران بوده اما به خاطر وجود نداشتن تعریف مشخص و تفاوت زیاد بین مناطق هر استان، تا به حال امکان تدوین یک برنامه فراگیر که همه مناطق بتوانند از آن تبعیت کنند وجود نداشته است.
یکی از علتهای مهاجرت به شهرها، کسب شغل و درآمد خوب و مناسب است. به عبارت دیگر شخص مهاجر درمحل سکونت قبلی خود، یا شغلی نداشته و یا اگر صاحب کاری بوده آنرا مناسب وضعیت جسمانی، مالی و یا شخصیتی خود نمی داند. براین اساس به منظور یافتن شغل مناسب و پردرآمد راهی شهرها شده است. این شخص موقع ورود به شهر یک بیکار محسوب می شود و به غیراز اندک افرادی که حامی و پشتیبان در شهر بصورت موقت وجود دارد، مابقی از این حامی هم محروم هستند و باید خود درصدد پیدا کردن شغل برآیند. یافتن شغل هم به جهت نداشتن سواد و یا تخصص در حرفه ای از خدمات شهری مشکل را دو چندان می کند. زیرا در فن و حرفه ای تخصص نداشته و استعداد و قابلیت آنها پرورش نیافته و به آسانی جذب بازار کار نمی شوند و در صورت اشتغال بکار به اندک بهانه ای از کار بیکار می شوند. لاجرم برای تامین هزینه های زندگی ابتدا بر مشاغل کاذب روی می آورند. اما چون با اندیشه کسب درآمد بیشتر به شهر وارد شده و این خواسته برآورده نمی شود، در اندیشه طرق دیگری برای کسب درآمد خواهد بود، و این همان نقطه آغاز رفتارهای خلاف هنجارهای اجتماعی خواهد بود. به عبارت دیگر زمینه های ارتکاب جرم در مورد افراد حاشیه نشین شهرها بیش از سایر جاها فراهم است. درحالیکه همین اشخاص در محل زادگاه خود هر قدر هم که کم هوش و بی استعداد باشند باز به کاری اشتغال داشته و در کانون گرم و پرمحبت خانواده بسر می بردند.
از سالهای گذشته مجموعه ای به عنوان توانمندی امکان غیررسمی که با همکاری بانک جهانی در پنج استان کشور ارائه شده است. اولین شهری که زیرنظر بانک جهانی موردتوجه این مجموعه قرار گرفت، شهر همدان بود که که با همکاری قریب به 15 دستگاه مانند آموزش و پرورش، بهداشت محیط، شهرداری، نیروی انتظامی و... اقداماتی در جهت حل کردن مشکلات حاشیه نشینها صورت گرفت به طوری که حدود 400 پروژه در این مناطق مصوب و اجرایی شد.
این بستر، تجربه نویی بود که زمینه ای را به وجود آورد تا توجه مسئولان بیش از پیش به موضوع حاشیه نشینی و مشکلاتی که برای شهرهای بزرگک به وجود می آورد، جلب شود.
توجه مسئولان از وقتی بیشتر به این مشکل جلب شده است که در سال 87 این بحث خدمت مقام معظم رهبری مطرح شد و ایشان آن را به برای بررسی بیشتر به دولت ارجاع دادند. همین موضوع هم باعث شد که بعد از سی سال ردیفی برای تامین هزینه مقابله با مشکلات حاشیه نشینی و گسترده شدن آن در بودجه سال 89 در نظر گرفته شود، کمییسون تلفیق مجلس شورای اسلامی هم مبلغ آن را افزایش داد و از 25 میلیارد تومان به 123 میلیارد تومان رساند.
اما با وجود تمام اینها، این بررسی ها کافی نیست و هنوز راه درازی در پیش است تا بتوان به خود این امیدواری را داد که حاشیه نشینی به عنوان یک مشکل بزرگ است و باید بیش از اینها به آن توجه کرد.
عضو فراکسیون شهری مجلس شورای اسلامی
نظر شما