به گزارش خبرآنلاین، ادبیات دفاع مقدس اگرچه در سالهای اخیر با تغییر و تحولاتی همراه بوده اما همواره بدون نقشه و بر اساس علایق و خلاقیتهای شخصی و یا نهادی به حیات خود ادامه داده است، برای همین هم حوزههای مختلف و مغفولی از هشت سال حماسه و دفاع وجود دارد که نه تنها در تاریخ بلکه در ادبیات کشور هم نقل نشده است.
شاید نقش زنان در جریان جنگ تحمیلی و پس از آن در قالب همسران و مادران شهداء، اسرا و جانبازان از جمله جدیترین حلقههای مفقوده ادبیات دفاع مقدس محسوب شود، حوزهای که گویا از منظر بانوان اهل قلم بیشتر گرفتار مردانگی جنگ و نگاه کلیشهای و کیفی تولید در این عرصه شده است.
در مسیر مردسالاری
منیژه آرمین: با توجه به خلق آثار متعدد در خصوص دوران دفاع مقدس، آنچنان که باید و شاید به حضور زنان در حوزه ادبیات دفاع مقدس پرداخته نشده است و این امر به واسطه آن است که در زمان جنگ به خود جنگ بیشتر توجه میشود و به تبعات و عواقب و تاثیرات جنگ. در واقع به آن لایههای زیرین ماجرا توجه کمتری میشود. البته این امر طبیعی است چرا که بعد از جنگ این مسایل بیشتر مورد توجه قرار میگیرند. باید به این موضوع اشاره کرد که در سالهای اخیر توجه بیشتری به شخصیت زن در ادبیات دفاع مقدس شده است اما باید در آینده کار جدیتری در این زمینه صورت بگیرد به این دلیل که زن و مرد در جامعه از هم جدا نیستند و تاثیر متقابل بر یکدیگر دارند از طرف دیگر نقشهای عاطفی و پنهان زنان در پروسه و پیشرفت جنگ بسیار موثر بوده که باید به این موضوع توجه ویژهای کرد.
متاسفانه جامعه ما جامعه مردسالاری است و طبیعتا این امر در همه پدیدههای فرهنگی و تولیدات فرهنگی اثر میگذارد، و البته این قضایا حل نمیشود مگر اینکه خود زنان در سیاستگذاریها نقش داشته باشند. وقتی در این حوزه نقش داشته باشند توجه بیشتری به مسایل زنان میشود.
از سویی شاید این معضل با گذشت زمان حل میشود، این گذشت زمان است که باعث میشود به آن تبعات و پیامدهای جنگ و لایههای زیرین توجه شود گرچه امروز زمان گذشته است و فرصت کمی از دست رفته است.
به هر حال نویسندگان زن اندکی هستند که در حوزه ادبیات دفاع مقدس وارد شدند اما همین تعداد اندک آثار مانایی را خلق کردند؛ اما اینکه تعداد کمی از نویسندگان زن وارد حوزه ادبیات دفاع مقدس شدند به این دلیل است که در جامعه نوعی اقبال به مقوله خانواده و عشق وجود دارد و آثاری که در این حوزه خلق میشود مخاطب بیشتری دارد؛ آثاری که یک نوع ادبیات بازاری خاصی را ایجاد کرده که این جای تاسف است و مشخص نیست به چه دلیل جامعه به این سمت حرکت کرده و گرایش مخاطب به ادبیات مقدس با همه جذابیتهایش کمتر از این حوزه از ادبیات است. شاید به این دلیل باشد که جنبه تحلیلی در آثارمان کمرنگ است و نگاه چند بعدی به ادبیات دفاع مقدس نداریم. علاج این بیماری هم در گروی علاج جامعه است. باید ظلم تاریخی که به زنان و زنان نویسنده شده رفع شود؛ ظلمی که به دلیل وجود فضای مردسالارانه در جامعه وجود دارد.
با این همه برای آنکه در حوزه ادبیات دفاع مقدس و به ویژه به تصویر کشیدن نقش زنان در این حوزه آثار ماندگاری را خلق کنیم که به خوبی با مخاطب ارتباط برقرار کند باید به حوزه ادبیات دفاع مقدس نگاهی چند بعدی و علمی داشت و فرهنگ آن دوران را درک کرد در این صورت است که میتوان به شکلی صحیح و به دور از خیالپردازی راوی رشادتهای زنان و مردانی شد که در آن دوران برای کشور افتخار آفریدند.
کاش قدر داراییهایمان را بدانیم
راضیه تجار: متناسب با بضاعت حضور زنان در عرصه ادبیات دفاع مقدس میتوان به صراحت گفت که خوشبختانه رویکرد زنان نویسنده به ادبیات دفاع مقدس رویکردی جدی است. زنانی که معتقد به این ارزشها هستند و آنها را قبول دارند؛ سعی میکنند در این زمینه آثار خوبی ارایه دهند؛ آثاری که حسی است و لطافت قلمشان در کنار شدت جنگ و سختی و سنگینی این مقوله خوش نشسته است و آن را به نوعی تلطیف کرده چون زنان از یک زاویه جدید به مقوله جنگ نگاه میکنند و جریان عاطفه را با خیال میآمیزند و با اینکار توانستهاند سختی و یکنواختی مقوله جنگ را در ادبیات به نوعی کمرنگ کنند.
به همین دلیل در مضامینی هم که برای آثارشان در این حوزه انتخاب میکنند بیشتر به بازگو کردن دیدگاههای زنان در عرصه دفاع مقدس میپردازند و به طور طبیعی شخصیت اول داستانهایشان به زنان و مادران شهدا و جانبازان اختصاص داده میشود؛ گاهی پشت جبهه را بیشتر لحاظ میکنند با به تصویر کشیدن مضامینی چون انتظار زنان برای بازگشت همسرانشان از جنگ یا انتظار مادران برای بازگشت فرزند آزادهشان.
این نوع نگارش در حوزه ادبیات دفاع مقدس متفاوت از نگاه مردان نویسنده در این حوزه است که تمرکز بیشترشان به صحنه کارزار جنگ است البته این طور نیست که زنان فقط به خلق آثاری پیرامون فضای پشت جبههها و پس از جنگ بپردازند بلکه زنان نویسندهای نیز هستند که راجع به خود صحنه جنگ آثاری را ارایه دادند اما با این حال باز ظرافتهای خاصی در قلم این افراد وجود دارد که آثارشان را متمایز از آثاری میکند که نویسندههای مرد در این حوزه به نگارش درآوردهاند. شاید دلیل این تفاوت به واسطه حضور اندک زنان در صحنه جنگ باشد چرا که جنگ به طبع یک واقعه مردانه است. و از آنجا که زنان در بطن جنگ حضور نداشتند بیشتر به حواشی این واقعه می پردازند.
به اعتقاد من با اینکه در زمان جنگ تمام دغدغه مردان دور کردن زنان و کودکان از این عرصه بود تا لطمه کمتری ببینند اما زمانی که زنی یا کودکی زادگاه خود را به واسطه جنگ ترک میکرد در واقع درگیر این مقوله میشد؛ درست است که تعداد اندکی از زنان اسلحه به دست داشتند اما از لحاظ روحی درگیر پدیدهای به نام جنگ بودند.
از انجا که نوشتن کار آسانی نیست باید قدر کسانی را که در این زمینه توانستند کار کنند و قلم بزنند تا کار مانایی را ارایه دهند، بدانیم و آنها را تشویق و ترغیب کنیم. اینکه گاهی میبینیم آثار شاخصی در این حوزه نیست به دلیل نبود حمایت و تشویق نویسندگان این حوزه است.
البته به هیچ نویسندهای نمیتوان به صورت فرمایشی گفت اینگونه ببین و بنویس اما نویسندگانی در این حوزه وجود دارند که امتحان خود را پس داده و نشان دادهاند که ارتباط خوبی با حوزه دفاع مقدس برقرار کردند چرا که باور دارند زنان و مردان بسیاری از این آب و خاک و ارزشها دفاع کردند از این رو دیگر آن را تحریف نمیکنند. افرادی که میخواهند در این حوزه وارد شوند باید در ابتدا حقیقت ناب دفاع مقدس را باور داشته باشند و آن را در قلمشان جاری و ساری کنند. اکثر نویسندهها به جنگ جهانی اول و دوم نگاه تلخی داشتند چون جنگ تلخ است اما دفاع ما دفاعی مقدس است و نویسنده اگر این نگاه را داشته باشد این نگاه همان کیمیایی است که باعث میشود آنچه که می نویسد حقیقت نابی را جلا بدهد که به باور خواننده هم بنشیند.
رابطه بیاهمیتی و دلزدگی
سمیرا اصلانپور: سفارشی کار کردن در حوزه ادبیات دفاع مقدس باعث شده آن طور که باید و شاید به زنان در این عرصه پرداخته نشود. البته باید این موضوع را بیان کرد که ادبیات ما چندان نفوذی در جامعه ندارد، مخصوصا ادبیات دفاع مقدس که تنها نهادهای خاصی متولی آن هستند. اگر نویسندهای به واسطه علاقهای که به این حوزه دارد اثری را تولید کند تا نهادی متولی آن نباشد نمیتواند کتاب خود را منتشر کند.
ناشران باید علاقمند به نشر کتاب در این حوزه باشند و همچنین احساس کنند این اثر به فروش میرود تا حاضر به چاپ کتابهایی در حوزه ادبیات دفاع مقدس باشند اما معمولا ناشران دولتی پیگیر موضوع نشر آثاری در این حوزه هستند و این ناشران هم تنها به چاپ آثاری میپردازند که خودشان آنها را انتخاب کردهاند و چون پیشنهاددهندهها نوع آثار را انتخاب میکنند، طبیعی است که محصول خلق شده به هر سمتی که آنها بخواهند سوق داده میشود و شاید به این دلیل است که به نقش زنان در ادبیات دفاع مقدس آنچنان که باید دیده نشده است.
در هر کشوری که ادبیات رشد کرده، به خاطر درک این موضوع بوده که کتاب به عنوان یک کالای اقتصادی مطرح شده است؛ این ویژگی در کنار خاصیت فرهنگی بودن کتاب در نظر گرفته شده است اما در کشور ما این ویژگی لحاظ نمیشود از این رو ناشران این اطمینان را ندارند که با چاپ اثری بتوانند سرمایه اولیه خود را هم داشته باشند و به طور طبیعی ناشران خصوصی در این حوزه کار نمیکنند. ناشران دولتی هم خیلی سازمان یافته کار نمیکنند چرا که این ناشران با مسایل و مشکلات و بروکراسی اداری روبرو هستند و اساسا کار چندانی در حوزه نشر و به ویژه نشر در حوزه ادبیات دفاع مقدس انجام نمیدهند.
مشکل عمده این است که کتاب در کشور ما مورد اقبال نیست و یک کالای ضروری به حساب نمیآید و مردم کتاب نمیخوانند، آمار مطالعه پایین است و این امر روی ادبیات دفاع مقدس هم اثر میگذارد در کنار اینکه آثار سفارشی که در این حوزه بوده گاه آنقدر سطحشان نازل است و در انتخاب سوژهها بی دقتی میشود که یک دلزدگی عمومی را نسبت به این حوزه به وجود میآورد و باعث میشود اقبال هم به این حوزه کمتر شود.
در مجموع این نگاهها و مشکلات باعث میشود تا توجه جامعه به سمت ادبیات نباشد، جامعه ما علیرغم ادعاهایی که داریم جامعهای سطحی است و فرهنگ جامعه نیز طبعا بسیار سطحی است و بخاطر همین سطحی بودن است که بیشتر سراغ هیاهوها و جنجالها و حواشی برنامههای ورزشی و سینمایی میرویم و به طور طبیعی ادبیات دفاع مقدس هم که بخشی از ادبیات ماست، تحت تاثیر این فضای سطحی قرار میگیرد.
در کشورهایی که ادبیات پیشرفته دارند؛ نویسندگی به یک دانش تبدیل شده و کسی که میخواهد در این حوزه وارد شود باید مطالعه و تجربه کسب کند. نکته دیگر اینکه نویسندگی به عنوان یک شغل در چنین جوامعی پذیرفته شده است و یک نویسنده مجبور نیست برای کسب درآمد به دنبال چندین شغل باشد موضوعی که متاسفانه در کشور ما وجود دارد؛ نویسنده هم فرصتی را برای مطالعه و تحقیق در خصوص موضوعی که میخواهد درباره آن اثری را خلق کند، ندارد و لذا آثاری هم که تولید میشود دارای سطح پایینی است. در زمینه ادبیات دفاع مقدس هم این معضل وجود دارد. تصور کنید با وجود این مشکل نبود فرصت برای بررسی و مطالعه یک نویسنده زن که تجربه حضور در جبهه و دوران دفاع مقدس را ندارد بخواهد درباره این دوران و حتی درباره حضور زنان و نقش آنها در این دوران دفاع 8 ساله جنگ تحمیلی، رمان یا داستانی را بنویسد، طبیعتا کار بسیار دشواری است که نیازمند تحقیق و مطالعه و صرف هزینه و حمایت است.
دغدغههای یک تولد
مریم جمشیدی: در تمام حوزههای مربوط به زنان مقداری کم کاری شده است؛ مسائل و قضیه دفاع مقدس هم مستثنی از این قاعده نیست البته چون جنگ ماهیت مردانه دارد؛ به طور طبیعی مسائل مربوط به زنان مغفول میماند اما با وجود این نمیتوان گفت که به نقش زنان در حوزه ادبیات دفاع مقدس پرداخته نشده است. در بعضی از کتابها و آثار حتی این نقش پررنگ بوده است اما باید گفت که به نقش واقعی زنان به عنوان افرادی که دارای نقش تعیین کننده در دوران دفاع مقدس و سلسله جنبان حضور و مقاومت و حماسه مردان برای دفاع از کشور بودند آن طور که باید و شاید پرداخته نشده است. البته از لحاظ کمی آثاری پیرامون حضور زنان در حوزه ادبیات دفاع مقدس وجود دارد اما از لحاظ کیفی کمی به این مقوله ظلم شده است.
شاید بخشی به خاطر کمتجربگی نویسندگان است؛ به هر حال نویسندگانی که تجربههای شخصی قویتری دارد؛ رنجهایی که کشیدهاند عمیقتر است؛ به مسایل با عمق بیشتر نگاه میکنند و نگاهشان به زندگی یک نگاه عمیق است؛ آثارشان هم تاثیر خاص خود را دارد و سطحی نیست. در حال حاضر امکان کسب تجربه نیست البته ما خاطرات خوبی در این حوزه داریم اما باید توجه کرد که خاطرات از هر رویدادی، تنها ماده خام است و باید آنها را مبنا قرار داد تا آثار ماندگاری از آنها تولید شود.
در مجموع و در حوزه نقش و حضور زنان در دوران دفاع مقدس در ادبیات کاری انجام نشده است، کار انجام شده اما کافی نبوده است، گاهی با وجود رشد کمی هم آثار شاخصی نداشته ایم، در حالی که اگر بیشتر به کیفیت و عمق آثار پرداخته شده بود حتی اگر چند اثر خوب هم داشته باشیم کافی است؛ به عکس نگاه مدیریتی، کمیت و تعداد مهم نیست بلکه کیفیت آثار اهمیت دارد و متاسفانه میتوان گفت که آثاری که در این حوزه تولید شده از لحاظ کیفی چندان در خور عظمت حضور زنان در عرصه دفاع مقدس نبوده است.
اگرچه امروز بیشتر از گذشته به جنگ پرداخته میشود و از نمونه آثاری که در این حوزه ارایه شده میتوان کتاب «دا» را نام برد که اثری نو در حوزه ادبیات دفاع مقدس بود اما این کار پس از چندین سال به نگارش درآمد و فردی که این خاطرات را داشت، مطالب را در ذهنش تصفیه کرد و بدون عجله، کاری به این شکل تولید شد. نویسنده باید بداند که چه زمانی اثری را ارایه دهد تا تاثیر گذاری لازم را داشته باشد و از سوی دیگر این اثر باید متناسب با نیاز جامعه باشد.
اگر کسی میخواهد در این زمینه موفق باشد ابتدا باید خود درگیر این حوزه شود یا با افرادی که درگیر این ماجرا بودند، مانوس باشد. نمیتوان کناری نشست و بدون آشنایی با این حوزه اثری را خلق کرد. نویسنده باید خود را درگیر این ماجرا کند و عجلهای هم برای خلق اثر خود نداشته باشد چرا که نویسندگی نوعی تولد است و همان طور که در حوزه شعر میگویند شعر جوششی است نه کوششی در داستان هم همینطور است. اگر کسانی علاقمند به خلق اثر در حوزه ادبیات جنگ به ویژه حضور زنان در این عرصه هستند ابتدا باید خود را درگیر این دوران و اتفاقات آن کنند، در این زمینه تحقیق و مطالعه داشته باشند؛ آنگاه است که این جریان در ناخود آگاه ذهنشان رسوخ پیدا میکند و زمانی که این اتفاق رخ بدهد همان زمانی است که باید این اثر متولد شود؛ اثری که سطحی نیست و تاثیرگذاری خود را دارد.
کمرنگ همچون ادبیات دفاع مقدس
مریم صباغزاده: سهم زنان در دفاع مقدس مانند خود مقوله جنگ تحمیلی همچنان آنطور که باید و شاید در حوزه ادبیات به منصه ظهور نرسیده است اما اینکه ادبیات را به زنانه و مردانه تقسیمبندی کرده و بعد عنوان کنیم که آیا زنان در حوزه ادبیات دفاع مقدس تاثیرگذارتر و موفقتر از مردان بودند یا خیر به نظر موضوع صحیحی نیست با این کار تنها ادبیات داستانی را به جزیرههای کوچکی تبدیل میکنیم که چیزی از آن باقی نمیماند در واقع ادبیات را به یک شیء نحیف و نازک تبدیل میکنیم که با کوچکترین موضوعی میشکند و دیگر رمق و تاب و توانی از آن باقی نمینماند از این رو بر این باورم که زنان در عرصه ادبیات دفاع مقدس همدوش و همگام مردان به خلق ادبیات داستانی پرداختند و آثار خوبی را در این عرصه خلق کردند که گاه این آثار خلق شده حتی از آثاری که توسط نویسندگان مرد خلق میشود نیز برتر و پختهتر است. به عبارتی زنان در عرصه ادبیات داستانی دفاع مقدس آثار موفقی دارند.
نویسندگان زن بسیاری چون «زهرا زواریان» ، «بلیقیس سلیمانی»، «راضیه تجار» و... در این عرصه آثار خوبی دارند و اگر حوزه فیلمنامهنویسی را نیز در حوزه ادبیات داستانی به حساب آوریم، میبینم که کسانی مثل «انیسه شاه حسینی» نیز در این عرصه آثار خوب و شاخصی را ارایه دادهاند و اگر کمی انصاف نیز به خرج دهیم متوجه میشویم که آثار برخی از زنان در عرصه ادبیات داستانی دفاع مقدس حرفهایتر و موفقتر از آثاری است که توسط مردان در این عرصه تولید شده است.
بنابراین اگر پیش داوریها نباشد، میبینیم هم زنان و هم مردان میتوانند در این عرصه آثار مختلفی را تولید کنند چنانکه خود من نیز در عرصه دفاع مقدس کتابهایی با عنوان «مجنون» و «شیدایی» دارم که برای تالیف و خلق آن زحمات بسیاری را متحمل شدهام و از نهادهای مختلفی برای دریافت منابع و اطلاعات مربوط به جنگ کمک گرفتهام اما متاسفانه امکان تجدید این آثار به هیچ وجه برای من میسر نشد و به نظرم حیف است که یک نویسنده برای خلق یک اثر تلاش کند و بعد بگویند امکان چاپ مجدد اثرش وجود ندارد.
مسئلهای که در تولید آثار در حوزه ادبیات دفاع مقدس باید به آن توجه داشت این است که اقبال به برخی از آثار به دلایلی از جمله حمایتهای دولتی است چنانکه اثری مانند «دا» از این اقبال برخوردار بود و به چاپهای متعدد رسید با این وجود زمان نوشتن درباره موضوع جنگ به پایان نرسیده است و ما در ابتدای راهیم چنانکه هنوز هم بعد از گذشت سالها از جنگ جهانی دوم، نویسندگانی هستند که درباره این موضوع مینویسند، ما هم باید با قوت و توان بیشتری از دفاع مقدس بگوییم چرا که معتقدیم دفاع ما، مقدس بود و جنگ را بر ما تحمیل کردند و ما برای مظلومیتزادیی از این جنگ ناگزیریم که از زبان هنر برای به تصویر کشیدن ابعاد مختلف آن بهره ببریم.
کلیشهنگاری و سیاسیکاری ممنوع
زهرا زواریان: ادبیات دفاع مقدس توسط هر گروهی از زنان یا مردان که خلق شود نیاز به بازبینی و آسیب شناسی دارد حال آنکه ما امروز در این عرصه دچار تکرار و کلیشهگویی شدهایم و به نظر من هر چیزی که کلیشه میشود خیلی زود از بین میرود و نابود میشود. در حال حاضر نیز برای ادبیات دفاع مقدس همین اتفاق افتاده است و ما بدون اینکه بخواهیم به عمق مطلب بپردازیم و موضوع جدیدی ارایه دهیم آنقدر در این عرصه مسایل کلیشهای را بیان میکنیم که حتی افرادی که دوران دفاع مقدس را درک کردهاند و به این مقوله از ادبیات علاقمند هستند، رغبت نمیکنند با این حوزه ارتباط برقرار کند به عنوان مثال ما در این هفته که به عنوان هفته دفاع مقدس نیز نامگذاری شده از هر پنج شبکه تلوزیون برنامههای تکراری و کلیشهای میبینیم انگار که تمامی این برنامهها را از روی دست یکدیگر نوشته اند.
این نوع نگاه کلیشهای موجب دلزدگی مخاطبان این گونه ادبی میشود وقت آن رسیده است که در این عرصه کمی سلیقه به خرج دهیم. ذکر این نکته ضروری است که در عرصه ادبیات هم آسیبهایی وجود دارد از جمله اینکه ادبیات در این حوزه انحصاری شده در حالیکه نباید ادبیات را محدود کنیم چرا که آنقدر ناگفته در این حوزه وجود دارد که هرچه در این باره بگوییم بازهم ناگفتههای بسیاری باقی میماند. البته با توجه به برخی ساختارشکنیهای نابهجا، سکوت بسیار بهتر از معرفی بد است.
نکته بعدی، سیاسیکاری است، وقتی ادبیات دفاع مقدس با نگاه سیاسی آمیخته میشود بسیاری از نویسندگانی که حتی به این مقوله علاقمند هستند از آن فاصله میگیرند و این حوزه آنگونه که باید رشد نمیکند چرا که این حوزه از ادبیات به یک مقوله سفارشی تبدیل میشود که در خلق اثر خلاقیت و هنر به مفهوم واقعی نقشی ندارد. حال آنکه هنر واقعی از درون میجوشد نه تحت تاثیر سفارشات.
از سوی دیگر در حوزه ادبیات نمیتوان تفاوتی بین قلم نویسندگان زن و مرد قایل شد و هر دو گروه میتوانند به بهترین شکل به یک موضوع بپردازند البته نمیتوان افراد را مکلف کرد که درباره یک موضوع خاص بنویسند بلکه هر فردی باید بر اساس علایق خودش قلم بردارد و بنویسد اما در حوزه دفاع مقدس متاسفانه مسئله تا حد زیادی با مناسبات سیاسی آمیخته شده است و همین مسئله نیز موجب میشود تا افرادی که نمیخواهند وابسته به نهاد خاصی باشند با وجود اشتیاق نوشتن در این حوزه کمتر خود را وارد این جریانات کنند چرا که میخواهند با فراغ بال بنویسند و از دغدغههای مختلف فکری به دور باشند.
نظر شما