به گزارش خبرآنلاین، اورهان پاموک از پنجره دفتر کارش در استانبول شهری در جنب و جوش را میبیند.
برجهای فولادی درخشان که نشانه قدرت جدید اقتصادی استانبول هستند و تصویر آشنای استانبول با مساجد و قصرهایش، شهری را که زمانی مرکز حکومت عثمانی بود به چالش میطلبند. این درحالی است که شهرکهای حومه شهر رو به افزایش هستند.
پاموک، تحسینشدهترین هنرمند ترکیه در آثار خود تلاش کشورش برای کنار آمدن با سنت و مدرنیته و یافتن هویت خویش را در سرزمینی که غرب و شرق را به هم متصل میکند به تصویر میکشد. رمانهای او سرشار از «حزن» هستند، واژهای که یادآور اندوه و فقدان معنویت است.
این نویسنده در محل کارش در استانبول که جلوه آسیا و اروپا را همزمان دارد میگوید: «بخت یارم بود که به عنوان یک نویسنده، موضوع نوشتههایم همیشه پیش رویم بوده است.»
ترکیه کشوری جوان با اقتصاد رو به رشد است که به دفعات موضوع بحثهای بسیار بوده است، کشوری که پس از ویرانه شدن در دوران عثمانی توسط آتاتورک در سال 1923 سعی کرد به عنوان کشوری سکولار جایی برای خودش باز کند، اما پس از سالها مردم حکومتی مسلمان را بر مسند دولت قرار دادند.
پاموک دراین مورد میگوید: «برای 200 سال ترکها تلاش کردند تمدن خود را غربی کنند. این درگیری درونی هنوز هم ادامه دارد و موجب شکلگیری روح ترکیه مدرن شده است.»
تغییر مسیر در سیاست و اقتصاد ترکیه از دهه 1980 آغاز شد، زمانی که ترکها به صادرات کارخانهای روی آوردند. این امر موجب رشد یافتن طبقه متوسط باایمانی شده که غربگرایی و سکولاریسم را به مبارزه میخواند.
در سال 2002 حزب مسلمان AK به قدرت رسید. تحت نخست وزیری رجب طیب اردوغان ترکیه به سرعت به کشوری با اقتصاد روبه رشد تبدیل شد و با همسایههای مسلمانش روابط مستحکمی برقرار کرد.
بدین ترتیب بود که افراد باایمان ترکیه به آرامی قدرت را در دست گرفتند.
«موزه معصومیت»
شرحی که خواندید بطور خلاصه زمینه آخرین رمان پاموک با نام «موزه معصومیت» را شرح میدهد. این رمان که در سال 2008 چاپ شد داستان کمال، ثروتمندی اهل استانبول است که دل به فوزان، عموزاده دور و فقیرش میبازد.
پاموک در این رمان با اندوهی فراوان نگاهی دقیق به استانبول پس از زوال عثمانی میاندازد. جامعهای که در آن افراد پولدار و غربزده فرزندانشان را برای تحصیل به اروپا میفرستند و به هموطنانی که زیادی شبیه «ترکها» هستند بیمحلی میکنند.
شهر در حال تغییر است و علاقه کمال به فوزان بیشتر و بیشتر میشود. مهاجران برای کار در کارخانههای ریسندگی به استانبول هجوم میآورند. یکی از این کارخانهها متعلق به خانواده کمال است. مرزهای کشور ناآرام هستند. حرکتی نظامی در سال 1980 بالاخره به جنگهای داخلی مزمن پایان میدهد.
این نویسنده مشهور خود در خانوادهای ثروتمند و غربزده به دنیا آمده و در آمریکا تحصیل کرده، اما میگوید هیچ حس نوستالژی به استانبول دوران نوجوانیاش ندارد. «استانبول امروز شادتر، بزرگتر، ثروتمندتر و پیچیدهتر است. تلخی زندگی در حاشیه اروپا بدون داشتن ثروت و آزادی محو شده است.»
پاموک وقتی در سال 2006 برنده جایزه نوبل ادبیات شد به دلیل تبدیل شهرش به قلمرویی ادبی، مثل کاری که جیمز جویس با دوبلین کرد تحسین شد.
از آن زمان تشخیص خط تمایز استانبول واقعی با استانبول رمانهای او دشوار شده است. آخرین پروژه او ساخت موزهای است که در آن اشیاء زندگی روزمره را در کنار آثار هنری شخصیت خیالی رمان «موزه معصومیت» به نمایش بگذارد.
در رمان کمال برای التیام از دست دادن عشقش موزهای میسازد و در آن اشیائی که روزی به فوزان متعلق بوده به نمایش میگذارد.
پاموک میگوید این موزه سال 2011 افتتاح میشود و در آن فنجان و کارتپستال به نمایش گذاشته میشود تا «سندی بر استانبول رفته و نگاهی شاعرانه بر گذشته شهر از دید یک عاشق باشد.»
«موزه معصومیت» اواخر سال 2009 به انگلیسی ترجمه و منتشر شده است.
رویترز / 30 سپتامبر
نظر شما