مریم آموسا: این پژوهشگر و حافظپژوه دوشنبه شب در همایش «موسیقی در شعر حافظ» که در شهر کتاب مرکزی برگزار شد، درباره موضوع «چرا مردم با حافظ فال میگیرند» سخن گفت.
به گفته محمدعلی اسلامی ندوشن با اینکه در 600 سال گذشته تحقیقات متعددی روی شعر حافظ انجام شده، اما این تحقیقات هنوز نتوانسته چهره واقعی و اندیشههای حافظ را برای ما روشن کنند.
او گفت: «شعر و وجود حافظ با معما آمیخته شده و این موضوع موجب شده پژوهشگران هنوز نتواند اندیشههای او را کشف کنند.»
وی رازآمیزی شعر حافظ را یکی از رمزهای اقبال حافظ درمیان فارسیزبانها عنوان کرد.
این حافظپژوه دراینباره که چرا ایرانیها با دیوان حافظ فال میگیرند و سابقه این کار به چه تاریخی بازمیگردد و چرا تنها با دیوان حافظ فال میگیرند، گفت: «ما نمیدانیم از چه زمانی فال گرفتن با دیوان حافظ آغاز شد، اما از زمانی که دیوان حافظ در قالب کتاب چاپ شده، شاهد این اتفاق هستیم. گویی ماموریتی به حافظ واگذار شده که مردم با فال گرفتن با دیوان او میخواهند پاسخ خود را بگیرند.»
به گفته اسلامی ندوشن تا جایی که او تحقیق کرده، پیشینه فال گرفتن به پنج قرن پیش از میلاد حضرت مسیح باز میگردد و این نادانی بشر نسبت به آینده خود، همواره او را به فالگیری ترغیب میکند، تا جایی که امروزه همچنان فال گرفتن با دیوان حافظ، فال نخود، فال قهوه و... رواج دارد و هر روز شاهد شیوه جدیدی برای فال گیری هستیم.»
ندوشن معتقد است حافظ در دیوان خود حرفهای گذشتگان خود را تکرار کرده و از میان دیوان او تنها 100 غزل بیانکننده اندیشه خود اوست، اما حافظ به دلیل شیوهای که در بیان دارد، حرف گذشتگان را درونی کرده و به شیوه خود بیان کرده است.
اسلامی ندوشن یکی دیگر از رمزهای ماندگاری و اقبال حافظ را زبان کنایه آمیز او عنوان کرد و گفت: «این دوپهلو بودن شعرحافظ که نمونهاش را در شعرفارسی شاهد نیستیم موجب شده از شعر او برداشتهای مختلفی شود و مخاطب آن چیزی که را در دل خود دارد، از زبان حافظ بخواهد که بشنود.»
این پژوهشگر حافظ را شاعر عوام و خواص دانست که با هر فردی با هر سطح سواد و درکی میتوانند مخاطب شعرش باشند.
ندوشن افزود: «حافظ در دوران خفقان سیاسی زندگی میکرد و این ترس و شکاکیت در دیوان او به خوبی خودش را نشان داده است.»
او حافظ را راوی تاریخ ایران از دوران اساطیری تا عصر خود دانست و گفت: «حافظ در شعرش از جمشید، فریدون، کاوه، سیاوش، داراب و شیرین سخن گفته و تاریخ ایران و دوران اسلامی را مرور کرده تا به دوران آل مظفر رسیده است. او نام خود را به عنوان وجدان بیدار ایران به ثبت رسانده است.»
وی دو رکن اصلی شعر حافظ را عشق و ریا عنوان کرد و یادآور شد: «عشق یک جریان نیرومند انسانی است که ادامه حیات را تحملپذیر و ممکن میکند و بدون عشق حیات معنایی ندارد. عشق از منظر عرفای ایرانی به شیوههای مختلف بیان شده و حافظ نیز از عشق در شعرش به عنوان تکیهگاه بهره برده است.»
اسلامی ندوشن یکی دیگر از ویژگیهای شعر حافظ را حکم کلی صادر نکردن و بیان چندگانگیها در کنار هم عنوان کرد و گفت: «این تحمل پذیرش چندگانگیها و طرح آن از ویژگیهای انسان متفکر است. حافظ در دورانی زندگی میکند که این دوگانگیها در محیط زندگی او به خوبی خود را نشان میدهد و میخانه و مسجد و کلاس درس همه در کنار هم برپاست و همین موضوع موجب شده اندیشه حافظ وسعت پیدا کند و بتوان دیوان حافظ را روزنامه زمان او عنوان کرد.»
این حافظ پژوه در پایان صحبتهایش به ریا اشاره کرد که در کنار عشق بن مایه شعر حافظ و زندگی ایرانی ها است و گفت: «ریا زندگی را از حالت عادی خود خارج میکند و ما ایرانی ها همواره دچار ریا هستیم. این موضوع موجب شده نتوانیم هرگز زندگی واقعی کنیم و همواره چون نمی توانیم اعتقادات خود را در جامعه بیان کنیم در لایه دیگر شخصیت خود یعنی ریاکاری فرو میرویم.»
شهرام ناظری استاد آواز دیگر سخنران همایش «موسیقی در شعر حافظ» حافظ را اعجوبه تاریخ تاریخ و ادبیات ایران عنوان کرد و گفت: «همه ایرانیها باید جمع شوند و روز حافظ را جشن بگیرند.»
به گفته وی؛ حافظ، سعدی و مولانا از اعجوبههای زبان فارسی هستند که هرقدر برای آنها بزرگداشت گرفته شود و روی آثار آنها تحقیق شود، باز هم گویی کاری انجام نشده است.
وی با انتقاد از وضیعت آموزش موسیقی در ایران گفت: «کار من بیشتر زیباییشناسی وتلفیق شعر و موسیقی است و درک این مطلب در کشور ما جایگاهی ندارد و من بسیار متاسفم که شعر بزرگان ادب فارسی حافظ، سعدی و مولانا توسط خوانندهها درست درک و خوانده نمیشود.»
ناظری افزود: «در چنین شرایطی دیگر از شعر فارسی چیزی برای نسلهای بعد نمیماند و ادبیات غنی ما به مرور با این کجفهمیها حیف میشود. من بسیار متاسف میشوم وقتی میبینم یک خواننده آواز 20 غزل را پشت سر هم میخواند و هیچ یک را درک هم نکرده است.»
وی درباره رابطه آواز و شعر گفت: «متاسفانه رابطه آواز و شعر در ایران به خوبی درک نشده است و همین موضوع موجب شده شاهد انتشار آلبوم و کنسرتهایی باشیم که هیچ حسی را در مخاطب بوجود نمیآورند. میان آواز و شعر در ایران فاصله عمیقی بوجود آمده و خوانندگان ایرانی نتوانستند دین خود را نسبت به شعر غنی فارسی ادا کنند. البته دراین میان استثناهایی نیز وجود دارد.»
به گفته وی پس از انقلاب مدتی اتفاقهای خوبی در حوزه آموزش موسیقی و درک شعر اتفاق افتاد، اما امروزه همه این اصول به فراموشی سپرده شده است. از این رو تنها نباید از خوانندههای آواز خرده گرفت، چرا که آنها به تنهایی مقصر نیستند و مقصر اصلی را باید جای دیگری جستجو کرد.»
ناظری درپایان سخنانش گفت: «ما ایرانیها که نمیتوانیم با صادرکردن هواپیما و کامپیوتر به کشورهای جهان حرفی داشته باشیم. ما در حوزه فرهنگ میتوانیم در جهان حرفی برای گفتن داشته باشیم که در این حوزه هم باید کوشا باشیم.»
حسن بلخاری پژوهشگر و مدرس فلسفه و هنر نیز که پیش از این قرار بود در همایش «موسیقی در شعر حافظ» درباره محاکات در غزل حافظ سخن بگوید درباره موسیقی سخن گفت.
به گفته وی نگاه فلاسفه و عرفای ایرانی نسبت به موسیقی بسیار متفاوت است و موسیقی ایران در عرفان ما به بارنشسته و سماع از دل آن زاده شده است.
وی از فیثاغورت به عنوان نخستین کسی یاد کرد که موسیقی را علم معرفی کرد و نت را بر اساس توالی ضربات چکش بر روی آهن نامگذاری کرد.
بلخاری در ادامه صحبتهایش حافظ را یکی از بزرگترین شاعران ایران عنوان کرد که با تمام عظمتاش شعرش شور مولانا را ندارد.
به گفته وی حافظ رندی شیرازی است که در شعرش لب به انتقاد گشوده، اما مولانا همه تن عاشق شمس است و این عشق است که برای او چشمی نمیگذارد که جز عشق و شمس چیزی ببیند و این گونه میشود که شعر او همه شور است.
نظر شما