«سرقت بزرگ قطار»، «ام» و «شمال از شمالغربی» از جمله بهترین فیلمها با موضوع جستجوی گسترده هستند.
به گزارش خبرآنلاین، فیلیپ فرنچ نویسنده روزنامه گاردین به بهانه اکران فیلم «30 دقیقه بامداد» درباره پیدا کردن اسامه بن لادن، 10 فیلم برتر تاریخ درباره تعقیب سراسری را معرفی کرده است.
«سرقت بزرگ قطار» The Great Train Robbery (ادوین اس پورتر، 1903)
داستان این فیلم که نقطه عطف سینمای داستانی بود، در غرب وحشی روی میدهد و فیلم در سراسر رود هادسن در نیویورک فیلمبرداری شد. داستان «سرقت بزرگ قطار» از یک ایستگاه قطار آغاز میشود. گروهی سارق دست و پای تلگرافچی را میبندند و سپس به شکلی خشن و خونبار یک قطار را مورد سرقت قرار میدهند. داستان یورش، تعقیب و مجازات که «سرقت بزرگ قطار» الگوی نخستین آن بود، حدود 110 سال است که یکی از دغدغههای سینماست.
«ام» M (فریتس لانگ، 1931)
اولین فیلم ناطق فریتس لانگ که پیشگام تریلرهای پلیسی بود و علاقه سالهای بعد سینما به قاتلان زنجیرهای را پیشبینی کرد. در این فیلم پیتر لوره بازیگر بزرگ متولد مجارستان نقش شکار را بازی میکند؛ شکاری که حس دلسوزی تماشاگر را برمی انگیزد. او قاتل کودکان است، قاتلی که در دوسلدورف وحشت ایجاد میکند و باعث میشود پلیس و جنایتکاران برای پیدا کردن او کنار هم قرار بگیرند. نازیها به درستی شک کردند که خودشان یکی از اهداف فیلم هستند و آن را ممنوع کردند. لانگ یک دهه بعد و در دوران تبعید در آمریکا فیلم «تعقیب سراسری» را کارگردانی کرد که داستان آن درباره تلاش برای کشتن آدولف هیتلر است.
«خطرناکترین بازی» The Most Dangerous Game (ارنست بی شودساک، اروینگ پیچل، 1932)
در همان حال که «کینگ کونگ» در مرحله پیشتولید بود، این تریلر در جنگل کونگ توسط سازندگان همان فیلم (تهیهکننده، نویسنده، یکی از کارگردانان، آهنگساز و چند نفر از بازیگران) فیلمبرداری شد. لسلی بنکس ستاره تئاتر بریتانیایی نقش یک اعیانزاده سادیستی روس را بازی میکند که خسته از شکار حیوانات بزرگ اکنون انسانها را شکار میکند، انسانهایی که او به جزیره شخصی خود در مجمعالجزایر مالایی کشانده است. تازهترین شکار او یک شکارچی آمریکایی با بازی جوئل مکرا است. این فیلم دو بار بازسازی شد و به دفعات مورد تقلید قرار گرفته است؛ از همه جدیدتر در فیلم آمریکایی «بازیهای گرسنگی».
«بینوایان» Les Misérables (ریچارد بولسلاوسکی، 1935)
رمان 1862 ویکتور هوگو طولانیترین و جاودانیترین مبنای مضمون تعقیب سراسری است و از 1913 تا همین امسال که نسخه موزیکال آن روی پرده سینماها رفت، دهها بار یا شاید بیشتر در سینما بازسازی شده است. بهترین اقتباسهای سینمایی از این رمان در اواسط دهه 1930 ساخته شد؛ از همه مهمتر نسخه 305 دقیقهای فرانسویها به کارگردانی ریموند برنار با بازی هاری بور به نقش ژان والژان، فراری ابدی و شارل وانل به نقش بازرس ژاور، تعقیبکننده سرسخت او و نسخه 109 دقیقهای هالیوود به کارگردانی ریچارد بولسلاوسکی با بازی فردریک مارچ و چارلز لاتن.
«بیگانه» The Stranger (اورسن ولز، 1946)
ولز درباره این تریلر مهیج گفت: «هیچ چیز از من در این فیلم نیست»، برای اینکه او فیلمنامهای (که با همکاری جان هیوستن نوشته شد) را مبنا قرار داد که آغازگر حلقهای بیپایان از فیلمهای درباره جنایتکاران جنگی فراری بود، اما سبک او بسیار خاص است؛ درست مانند شخصیتی که ولز نقش او را بازی میکند - یک نازی مودب و سادیستی (و چیزی بین چارلز فاستر کین و هری لایم) که یک مامور تحقیق دادگاه جنایتکاران جنگی با بازی ادوارد جی. رابینسن، رد او را از اروپا تا دانشکدهای در نیو اینگلند که اکنون در آن تدریس میکند، پی میگیرد. «بیگانه» را راسل متی فیلمبرداری کرده است. او فیلمبردار «نشانی از شر» آخرین فیلم آمریکایی ولز هم بود.
«جداافتاده» Odd Man Out (کارول رید، 1947)
جیمز میسن در یکی از بهترین فیلمهای سینمای بریتانیا به نقش جانی مکویین - یک رهبر به شدت مجروحشده ارتش جمهوریخواه ایرلند که در بلفاست فراری است - بهترین نقشآفرینی خود را ارائه میدهد. فیلم به لحاظ سبک (که توسط رابرت کراسکر فیلمبردار «مرد سوم» رید فیلمبرداری شده) تلفیقی از مستند بریتانیایی، اکسپرسیونیسم آلمان و رئالیسم شاعرانه فرانسوی است و داستان آن دقیقا بین ساعت چهار عصر و نیمه شب روی میدهد.
«شمال از شمالغربی» North by Northwest (آلفرد هیچکاک، 1959)
هیچکاک تمام فیلمهای قبلی خود را به ارنست لیمن فیلمنامهنویس نشان داد و از او خواست چیزی بنویسد که نهایت یک کمدی-تریلر هیچکاک باشد. ناگزیر، نتیجه کار فیلمی بسیار سرگرمکننده درباره یک مرد عادی بیگناه است که باید به خاطر جنایتی که مرتکب نشده فرار کند. او در این راه با یک ضدقهرمان پیچیده و زنی زیبا روبرو میشود. در این مورد، او کری گرانت است، یک مدیر پولدار که هم پلیس و هم ماموران روس او را از منهتن تا کوه راشمور تعقیب میکنند.
«اسپارتاکوس» Spartacus (استنلی کوبریک، 1960)
«اسپارتاکوس» همان «بینوایان» است، با این تفاوت که داستان آن پیش از مسیحیت روی میدهد؛ داستانی درباره بیعدالتی هولناک اجتماعی در سال 73 پیش از میلاد. کرک داگلاس نقش اسپارتاکوس برده تراکیان را بازی میکند؛ شخصیتی «ژان والژان»وار که رهبری شورش بردهها و گلادیاتورها را به عهده میگیرد و تحت تعقیب شخصیتی «ژاور»وار قرار دارد که در قالب مارکوس کراسوس ژنرال مغرور رومی (لارنس اولیویر) تصویر شده است. «اسپارتاکوس» فیلمی سیاسی درباره آمریکای سرکوبگر پس از جنگ است و صحنهای هیجانانگیز دارد که در آن بردههای شورشی اتحاد خود با رهبرشان را به این شکل نشان میدهند که همه کنار هم میایستند و بجای اینکه او را به مقامات رومی بفروشند میگویند: «من اسپارتاکوس هستم.»
«پت گارت و بیلی د کید» Pat Garrett & Billy the Kid (سام پکینپا، 1973)
این وسترن غمانگیز و شاهکار سام پکینپا درباره آخرین روزهای بیلی بد کید (با بازی کریس کریستوفرسن) در لینکلن کانتی در نیو مکزیکو در سال 1881 است و در حلقه فیلمهایی مانند «بوچ کسیدی و ساندنس کید» و «گروه خشن» درباره قانونشکنان شریف تحت تعقیب، قرار میگیرد. ما داستان را از نگاه یک شکارچی در حال مرگ میبینیم که اکنون قربانی همان آدمهای فاسد است که او را به کار گرفتند تا کید را تعقیب کند.
«فراری» The Fugitive (اندرو دیویس، 1993)
اقتباس ضعیف جان فورد از «قدرت و افتخار» نوشته گراهام گرین «فراری» نام گرفت، اما این عنوان همیشه یادآور یک مجموعه تلویزیونی برجسته است که در اواسط دهه 1960 در قالب 120 اپیزود پخش شد. دیوید جانسن نقش ریچارد کیمبل را بازی کرد، یک دکتر که به اشتباه به قتل همسرش متهم میشود و در حال فرار از دست کارآگاه بری مورس کارهای خوب انجام میدهد. در نسخه سینمایی فیلم، هریسن فورد نقش کیمبل را بازی میکند و تامی لی جونز برای حضور تحسینشده خود به نقش یک مارشال که در تعقیب اوست، برنده اسکار بهترین بازیگر مرد نقش مکمل شد. این فیلم چیزی بین تام و جری و «بینوایان» است.
گاردین / 19 ژانویه / ترجمه: علی افتخاری
5858
نظر شما