دلم برای تهران تنگ شده
همیشه عاشق عید و بهار تهران بودم
باران می آمد و من بوی خاک خیس را می شنیدم تازه عید تمام شده بود، راه می رفتم از این پیاده رو به آن پیاده رو
تا برسم به خانه و مادر عزیزم در را برویم باز کند
الان چند سال هست این را گم کردم و آرزوی بودن در تهران در این فصل را دارم
شهر من همیشه پرباران و بهاری باشی
نظر شما