محمد اکبری: گفت و گو برای رسیدن به یک توافق جامع بین کشورهای ساحلی دریای خزر بیش از بیست سال است که ادامه داشته و هنوز نتیجه مشخصی در این باره در مورد مسائل اصلی و کلیدی به دست نیامده است. پنج کشور ساحلی دریای خزر پس از سالها بحث در این مورد به کنوانسیونی دست پیدا کردند تا برخی مسائل توافق شده را محوری برای گفت و گوهای بعدی قرار دهند. اما این کنوانسیون باعث شکل گیری بحثهای رسانه ای بسیاری در مورد چند و چون این موضوع شد. اصل ماجرا چیست و چه روندی تا به حال طی شده است؟
در این باره با دكتر بهرام امیر احمدیان کارشناس مسائل قفقاز و آسیای میانه در کافه خبر خبرآنلاین به گفتوگو نشستیم که مشروح آن را از نظر میگذرانید:
در ابتدا بفرمایید در مورد دریای خزر چه بحث هایی شکل گرفته و آنچه در مورد تقسیم این دریا بین کشورهای ساحلی گفته می شود تا چه میزان با حقیقت منطبق است؟
بحث ما در مورد دریای خزر است. دریای خزر یک پیکره آبی بسته است، یعنی به آن درياچه گفته مي شود. ولي چرا گفتهاند دریای خزر؟ به سبب اینکه بزرگترین دریاچه جهان است. از نظر طبیعی به دریاهای آزاد راه ندارد، ولی به صورت دستساز و انسانساز در شهر ولگاگراد یک شاخهای از رود ولگا را از طريق حفر کانال به رود دن متصل كرده اند. رود دن در نهايت به درياي آزف مي ريزد. از درياي آزف مي توان وارد درياي سياه شد. اين آبراهه یک کانال دستساز است كه درياي خزر را به دراي آزف متصل مي سازد. اين مسير تماما از قلمروی دشتهای مرکزی اروپای شرقی در خاك فدراسيون روسيه مي گذرد. در دریای آزوف این ارتباط برقرار میشود كه از طریق گذر از تنگه کِرچ که یک طرف آن خاك روسيه و در طرف غرب شبه جزیره کریمه است، از آنجا وارد دریای سیاه میشود و از دریای سیاه از طریق کانال بسفر در استانبول وارد دریای مرمره میشود. در جنوب دریای مرمره با گذر از طریق تنگه داردانل وارد دریای اژه میشود و به دریای مدیترانه می رود. بنابراین، درياچه خزر را از نظر حقوقی دریاچه میگویند، چون اگر روسیه اجازه ندهد، کشورهای دیگر نمیتوانند از آبهاي آزاد وارد درياي خزر شوند. از این منظر در باره مسائل این دریاچه نمي توان به كنوانسيون حقوق دریاها متوسل شد.
آخرین کنوانسیون بینالملل حقوق دریاها در 1982 بوده و تجدید نشده است. هنوز هم خیلی از کشورها به این کنوانسیون نپیوستهاند. بیشتر به خاطر آبهای سرزمینی که تعریف میکنند، آمریکا بعضی جاها میگوید همین دو مایل دريايي بسنده است، بعضی جاها میگویند 12 مایل و بالاخره اختلافاتی است و خیلی از کشورها به این کنوانسیون نپیوستهاند. در آنجا در باره مسائل درياچه ها گفته شده كه باید با اجماع بین کشورهای ساحلی توافقات مي تواند صورت بگیرد یعنی همه با هم راضی شوند.
در سال 1828 که معاهده ترکمنچای بین ایران و امپراطوری روسیه امضا شد، در آنجا آمده است كه از این دریا در كشتيراني تجاري و ماهيگيري هر دو کشور بالسویه میتوانند از آن استفاده کنند، ولی حق کشتیهای جنگی فقط برای روسیه است و ایران حق ندارد در آنجا کشتی جنگی داشته باشد.
اگر ما به گذشته برگردیم، تا قبل از اینکه خاندان رومانوفها در روسيه روی کار بیایند، آنجا روسیه حضور نداشته و تقریبا میشود گفت در قرن شانزدهم دریاي خزر یک دریای ایرانی بوده که صفویه در ایران روی کار آمد، روسها هم آرام آرام آمدند پایین، نخست خانات قازان را فتح كردند، سپس در دوره ایوان مخوف آمدند خانات آستاراخان را در جنوبي ترين قلمرو روسيه گرفتند و بعد رسیدند کنار دریا. بعد از آغاز قرن هجدهم، در دوره پتر كبير، روسها پيشروي به جنوب را آغاز كردند. با پيش ساختن استحکامات در آنجا حضور پیدا میکنند.
در معاهده 1828 معاهده ترکمانچای میگوید هر دو کشور بالسویه میتوانند استفاده کنند.
بعد از انقلاب 1917 روسیه، قراداد های دیگری بسته می شود و شرایط تغییر پیدا می کند؟
در سال 1921 در دوره فرمانروايي لنين، بین ایران دوره رضاشاه و روسیه فدارتيو شوروی(نه اتحاد شوروی، زيرا هنوز اتحاد جماهیر سوسیالیستی شکل نگرفته بود) معاهده مودت امضا میشود كه در آن قيد شده است در درياي خزر کماکان همانطور که در معاهده قبلی هم گفته شده (1828)، دو کشور میتوانند بالسویه از این دریا استفاده کنند و كشتيراني داشته باشند و ماهيگيري كنند و هیچ کشور دیگری نمیتواند در اين درياي فعاليت داشته باشد. در اين عهدنامه هیچ کجا گفته نشده که دریا مشترك است و بين هر دو كشور تقسيم شده است، اين دريا دریای مشترک ايران و روسيه شوروي است و سهمی برايب هر يك تعریف نشده است. در سال 1940 در دوره استالین نيز قراردادی به نام کشتیرانی، بين دو كشور امضا میشود كه در آن هم به استفاده بالسویه از دريا اشاره رفته و سهم براي طرفين ذكر نشده است. در هیچ جا قید نشده با هم شریک هستند، مشاع هم قید نشده، بلکه تأکید شده «استفاده بالسویه»، یعنی هر دو بهطور مساوی میتوانند استفاده كنند و کسی جلوی استفاده اینها را نمیتواند بگیرد، ولی اینکه حقالسهم هر کدام چقدر است، اصلا معین نیست. بعضیها شاید تفسیر میکنند که بالسویه یعنی نصف به نصف. مشکل ما از اینجا پیش میآید که بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، کشورهایی مانند آذربایجان و ترکمنستان در دریا فعالیت اقتصادی خود را آغاز مي كنند.
در 1995 جمهوری آذربایجان یک قرارداد به نام «قرارداد بزرگ قرن» را با تعدادي از كشورها و شركتهاي بين المللي امضا میکند که برای اکتشافات نفتی شکل می گیرد. ایران هم شرکت میکند و پنج درصد سهم هم به ايران تعلق میگیرد. یعنی ایران خود در اينجا اشتباه مي كند و برخلاف اعلام موضع كه هيچ كشورساحلي نمي تواند بدون در نظر گرفتن منافع ديگر كشورهاي ساحلي به اكتشافات نفتي و استخراج منابع دست بزند. موضع رسمي ايران اين بود که قبل از تعيين ررژيم حقوقي جديد، هر نوع استفاده از بستر دریا، اکتشافات، منوط به رژیم حقوقی جدید دریای خزر است و تا قبل از تصویب تدوین یک رژیم حقوقی جدید، قراردادهای 1921 و 1940 در جای خود باقی است و كشوري حق ندارد از منابع نفتي بهرهبرداری کند. ولی متاسفانه ايران با دريافت سهم در پروژه بزرگ قرن خود اين موضع خود را نقض مي كند و بهان امكان بهره برداري را براي كشورهاي ساحلي را پديد مي آورد. در مرحله بعدی، سهم ايران را به كشورهي ديگر واگذار و از ايران در اين پروژه خلع يد مي كنند. اين ابتكار توسط حیدر علی يف رئيس جمهور وقت آذربايجان عملي مي شود.
بنابراین اختلافهایی بر سر بهرهبرداری پیش می آید؛ ایران اعلام می كند كه اگر این کشورها معاهدات قبلی را بهعنوان کشورهایی که از اتحادیه شوروی جدا شدند، قبول ندارند، ما هم میگوییم دریا نصف به نصف است، چون از ابتدا بین ایران و روسیه بوده و حالا که شوروی دیگر نیست و روسیه جانشين اتحاد شوروي شده است، اختلافات بین خودشان یعنی همان چهار کشور است. بنابراین همان دعوای نصف درياي برای ما و نصف ديگر برای روسيه و كشورهاي قزاقستان، تركمستان و آذربايجان است آغاز مي شود. البته آنها اين ادعاي ايران را نمي پذيرند.
در نهایت نماینده ویژه ایران در دریای خزر اعلام میکند که اگر ما نتوانیم به توافق برسیم، چون پنج تا کشور هستیم، سهم ما از دریا، اگر معاهدات جدیدی امضا نکنیم، 20 درصد است؛ یعنی پنج کشور هستیم، هر کدام 20 درصد سهم میگیریم. و روی همین ادعای خودمان باقی میمانیم.
متعاقباً بحث و بررسیهای زیاد در این سالها، شروع شد؛ سالهایی که دائما گروههای کارشناسی، معاونان و وزرای خارجه مینشینند و صحبت میکنند؛ چهار اجلاس برگزارمي شود. اجلاس سران در بندر آكتائو قزاقستان، پنجمین اجلاس بوده که در ماه اوت برگزار شد و به تصویب کنوانسیون دریای خزر منجر شد. بر اساس آنچه که در موضع وزارت خارجه است، همه مسائلی که مورد اختلاف بوده، مورد بررسی قرار گرفته جمعبندي شده و در نهایت همه آن چیزی که مورد اختلاف بوده درکنوانسیون حقوقي درياي خزر منظور شده و به تصویب رسيده است، مسئله تحدید حدود و تعيين خط مبدأ و تقسيم زیر بستر که چگونه بهرهبرداری شود، چون از جمله مسائل مورد اختلافبوده به آينده موكول شده است.
البته تاين موضوع مورد مباحثه قرار گرفته و دوايري در درون حاكميت و گروههايي كارشناسي وزارت خارجه را زير سوال برده اد كه اين كنوانسينون حقوق ايران را ناديده گرفته و شخص وزير خارجه در استيفاي حقوق حقه ايران كوتاهي كرده است. در حالي كه در متن اين كنوانسيون چگونگی بهرهبرداری از آبزیان، حفظ محیط زیست(در چارچوب كنوانسيون تهران)، حمل و نقل، احداث خط لوله انتقال انرژي، و مواردي از اين قبيل درکنوانسیوني که امضا شده است آمده است و تا حدوي جامعالاطراف است. همین که گروههای کارشناسی، معاونان و وزرای خارجه و خود وزارت خارجه توانستهاند به این تفاهم برسند و یک كنوانسيوني را براي صيانت از حقوق كشور امضا کنند، به نظر من گام مثبتی بوده که تا به اینجا رساندهاند.
دلیل ورود رسانه ها به این شکل چه بوده است؟ چرا این همه بحث سر این موضوع شکل گرفته است؟
در این شرایط تعداد زیادی از رسانهها در شبکههای اجتماعی نخوانده و ندانسته وارد مباحث حقوقی شدند، ممکن است یک عده ایرادهایی بگیرند گه تا جدودي ممكن است وارد باشد و یک عده ایرادهای غیروارد. ایرادهای غیروارد این است که این مبحث طولانی یک مسئله حقوق بینالملل است، راجع به دریاها هم است، راجع به نقشهکشی، آبشناسی، اقیانوسشناسی، حقوقی، سیاسی، امنیتی، نظامي، محیط زیستی مي تواند باشد؛ این که یک نفر که راجع به همه این مسائل ايراد مي گيرد که نمیتواند راجع به همه اینمباحث تخصص داشته باشد. گروههای تخصصی نشستهاند و پنج تا کشور، پنج تا دیدگاه را به هم نزدیککرده اند، این خودش کار خیلی بزرگی است. به نظر میرسد اگر منصفانه نگاه شود، باید به این تیم وزارت خارجه و آقای رئیس جمهور تبریک گفته شود که تا اینجا توانستهاند كار را پیش ببرند و از حقوق ملت ایران دفاع کنند و بهجز آنها چه کسی میتوانسته بیاید؟
وقتی که رئیس جمهور بهعنوان نماینده کشور به عنوان بالاترین مقام بعد از مقام معظم رهبری سندي بين المللي را امضا میکند، این یعنی نادانسته امضا میکند؟ وزیر خارجه آنجا بوده است. جالب اینکه همین تیمی که توانستند در وزارت امور خارجه، یعنی دستگاه دیپلماسی ما(نه فقط وزارت خارجه)، پیچیدهترین مسئله حقوقی ایران را با شورای امنیت، با کشورهای 1+5 امضا کنند و به پیروزی برسند که شورای امنیت ایران را از ماده 7 خارج کند، از خطر حمله نظامی خارج کند و خود آن تبدیل به یک رویهای در حقوق بینالملل شده که چگونه در موارد مشابه مذاکره کنند. شاید بعدا در دانشگاهها و در رشتههای حقوق اين رويه را تدريس كنند. آیا ما تیم از این قویتر داشتیم؟ اين مثال كه مي گويند: گر تو بهتر میزنی، بستان بزن، در اينجا مصداق دارد. آن وقت ما بر چه اساسی از كار رئيس جمهور ایراد میگیریم؟ شاید خیلی از کسانی که ایراد میگیرند، مفاد کنوانسیون را هم به درستی نخوانده باشند. بله، ممکن است برخي ايرادات بیشتر از روی سلیقه باشد، نه روی اصول، برای اینکه هر آنچه که در حقیقت مباحث حقوقی نظامی، سیاسی، امنیتی و دریایی بوده، در تیم ايران جمع بوده و چند سال زحمت کشیدهاند. آن وقت ما بیاییم و بگوییم نه، این چیزی که تو میگویی، درست نیست.
بحث ما اين است که آیا در زمینه دیگر مسائل علمي مانند فیزیک، فیزیک هستهای، اتمي، هوافضا، شیمی، پزشكي، فني یا داروسازی یا چیزهای دیگر، چرا مردم اظهارنظر نمیکنند؟ بله چون اينها همه علم است. پرسش اين است كه چرا فقط سیاست است که اظهارنظر میکنند؟ خب سیاست هم برای خودش علم است، حقوق بینالملل برای خودش رشته علمی است و در دانشگاهها تا مقطع دكترا تدريس میشود. آیا هر روزنامهنگاری به خاطر اینکه فقط احساس خودش را بگوید، آن وقت میتواند یک دولت را زیر سوال ببرد و نماینده دولتی که رفتهاند و امضا کردهاند این کنوانسیون را؟ بايد توجه شود كه در متن كنوانسيون آمده است که اگر ایرادی باشد، بر یک اساسی که مورد قبول باشد، میتواند به صورت پروتکلهای الحاقی به آن مترتب شود و بین دیگر اعضا تقسیم شود و بعد راجع به آن بحث کنند. نكته جالب اینجاست که در این کنوانسیون، وزارت خارجه، وزیر امور خارجه، هم توضیح داده و گفته ما راجع به تحدید حدود هنوز کار نکرده ایم، ما راجع به خط مبدأ، تقسیم بستر و زیر بستر کار نکرده ایم و مردم میگویند شما درياي خزر را به روسها فروختید. این تهمت خیلی بزرگ و ناروایی است، این پیگیری قانونی دارد.
اگر وزارت امور خارجه از سوی دولت به کسانی که گفتهاند حقوق ایران را در دریای خزر فروختهاند، میتوانند پیگیری حقوقی، قانونی و قضایی کنند. بنابراین نادانسته این حرفها را مطرح میکنند و در داخل کشور یک جو متشنجي به وجود میآورند که به نظر من میرسد در شرایط کنونی که ایران توسط آمریکا و متحدانش مورد هجمه بینالمللی قرار میگیرد، براي كشور زيان آور است و به اتحا ملي لطمه وارد مي كند. ما باید در ایران ید واحد باشیم و به فرموده امام راحل، در حقیقت «وحدت کلمه» داشته باشیم. این وحدت کلمه ما را در عرصه بینالملل تقويت مي كند. در داخل وقتی ما را در قبال مسائل خارجي متحد ببينند، موضع ما تقويت خواهد شد. مثال خیلی خوبی است که مقام رهبری هم ياد آور مي شوند. میفرمایند که ما دو تا تیم فوتبال داريم كه در داخل رقيب هم هستند؛ تیم استقلال و تیم پرسپولیس. این دو در داخل با هم رقیب هستند و با هم دعوا میکنند و هر کدام میخواهد از دیگری ببرد، ولی وقتی که میروند در تیم ملی، هر دو در کنار هم قرار میگیرند و با هم بازی میکنند. ما در دریای خزر بايد تیم ملی داشته باشيم، این تیم ملی در داخل اختلافاتی با هم دارد، ولی آنجا رفته تیم ملی ما برنده شده، مساوی کرده، هرچه کرده، نتایجی را به دست آورده، از این منظر نباید این را تضعيف كنند.
چرا در هر مسئله ای بسیار ساده گفته می شود ترکمنچای دیگری بسته شده است؟ آیا ما در وضعیت ضعف شدیدی هستیم؟
اینکه یک اصطلاحی بین مردم است؛ وقتی میخواهند بگويند حقوق کسی تضییع شده، یا در یک قراردادی حقوق کسی تضییع شده ، میگویند ترکمنچای است، معاهده ترکمنچای است. باید ما مطالعه کنیم، اگر مطالعه تاریخی داشته باشیم، در دورهای که معاهده ترکمنچای امضا شده بود، ارتش متجاوز روس در نتيجه جنگ و شكست ايران، داخل خاک ایران شده بود که اين شكست علتهای زیادی دارد. ارتش روس تا شهر میانه؛ یعنی تا داخل آذربایجان پيشروي كرده و قصد داشتند به سمت زنجان و پیشروی کنند و میگفتند تا تهران پيش رفته پايتخت را تصرف خواهند كرد. ايران آماده امضاي معاهده صلح شد. در آنجا(روستاي تركمنچاي ميانه) معاهده صلح امضا کردند و حدود دو كشور رودخانه ارس شد، سپس ارتش روس به شمال رود ارس برگشت. آن موقع ایران دوره قاجار دولتي ضعیف بود؛ ایران ارتش ملي نداشت، ارتش ايران حتي یونیفرم نداشت، در مقابل ارتش امپراتوری روسیه قدرتمند بود؛ اگر این معاهده در سال 1828 امضا شده، در نظر بگیرید که در سال 1812 روسیه امپراتوری فرانسه (ناپلئون) را شکست داده بوده، قبل از آن با سوئد جنگ کرده بوده، جنگهای زیادی کرده بوده و یک کشور قدرتمند، امپراتوری مقتدر داشت كه با ما جنگ میکرد. ما ارتش منظم نداشتیم و ارتشی به این صورت نداشتیم. حالا آنها مقایسه میکنند با ایران امروز.
ایران امروز برای خودش قدرت مقتدر منطقهای است. آمریکا نتوانسته به ایران حمله کند، با اینکه خیلی علاقمند بود به ایران حمله کند. برای اینکه ايران ارتش قدرتمندی دارد، نیروهای مسلح قدرتمندی دارد، در پیرامون خودش قویترین است. شما این را مقایسه میکنید با ایران عهد قاجار و بعد روسیه را هم با امپراتوری روسیه. ایران و روسیه اكنون با هم مشترکا در عمليات نظامي در رفع فتنه داعش و ترروريزم بين الملل در سوریه شركت و همكي دارند. وقتی ایران را در محیط بینالملل بهعنوان كشوري که با تروریسم بینالملل مبارزه میکند، شما این را با دوره قاجاریه مقايسه مي كنيد؟ شما میگویید ترکمنچای؟ اصلا کسی معنای ترکمنچای را میداند که این حرف را میزند؟ این به نظر من وهن حکومت جمهوری اسلامی ایران است که یک عدهای دارند این حرف را میزنند و نمیدانند.
چرا مردم حرف رسانه ها را در مورد خزر باور نمی کنند؟ چرا این همه بحث کارشناسی و حقوقی را قبول ندارند؟
نظر من شايد مردم احساس میکنند روسیه به ايران اجحاف كرده است؛ میدانید که در تظاهرات سال 88 هم روسیه مطرح شده بوده؛ شاید به جهت اینکه یک عده غربگرا هم هستند كه اين مسائل را مطرح مي كنند. وقتی میبینند دست ما از اروپا کوتاه است و در حقیقت اروپاییها ما را بازی نمیدهند، ما ناگزیر میشویم با چین و روسیه روابط داشته باشیم. آنها مي پندارند كه زماني كه ما با چین و روسیه روابط داشته باشیم، ما را از آن پیشرفتهایی که فکر میکردیم در غرب میتوانیم به دست بیاوریم، دور مي مانيم. در یک شرایط مساوی طبيعي است كه جمهوری اسلامی ایران شرکای خودش را خودش انتخاب میکند، ولی وقتی که نمیتواند شرکای خودش را انتخاب کند، ناگزیر با کشورهایی که به او تکنولوژی میدهند، با کشورهایی که میتوانند با او رابطه تجاری و اقتصادی داشته باشند روابط نزديكتري برقرار مي كند؛ و این به یک نوعی به نظر من شاید کج فهمی به وجود میآورد که روسیه دارد ما را استثمار میکند.
در حقیقت ما كشور ضعیفی نیستیم، ایران زمان قاجار نیستیم، روسیه هم امپراتوری روسیه نیست یا شاید برخی مسائل اجتماعی دیگری که در ایران است، احزاب نتوانستند فعالیت داشته باشند یا نتوانستند در مورد مسائل خیلی زیادی، بهویژه این ناکارآمدیهای اقتصادی و بعضی اختلاسها که به وجود آمده و بعضی فسادها که به وجود آمده، مردم فکر میکنند که چون ما با روسیه ارتباط برقرار کردیم پيش امده است. در حقيقت این طور نیست، در صورتی که این یک آسیب داخلی اقتصادی ایران است؛ از درون است. مشکلات اقتصادی است، بله، حالا بروز کرده، زیاد شده است. بنابراین یک نوعی فکر میکنند که دولت ناکارآمدی دارد. چون در عرصه اقتصادي مدام از دولت انتقاد کردند که ناکارآمد است، کاهش ارزش پول ملی در بابر ارزهاي خارجي پيش آمده، اختلاسها و ورشکستگی برخی بانکها و نهادها و موسسات پولی، فکر میکنند این ناکارآمدی سببش این است که ما رفتیم آنجا وضعیف عمل کرده ایم و به روسها امتياز داده ايم، ولی وقتی کنوانسیون را بخوانند، آن وقت متوجه خواهند شد که در آنجا خیلی از مسائل بطورکامل گفته شده، یعنی هر حقی که ترکمنستان و و آذربايجان و قزاقستان و روسیه دارد، ما هم داریم، یعنی حق بالسویه است.
آیا ما در گذشته حق پنجاه درصدی از خزر داشتیم؟
اینکه تعدادي ادعا میکنند كه 50 درصد از آبهای دریای خزر به ايران تعلق دارد بيشتر يك مساله احساسي و غير حقوقي است. اين عده کافی است نقشه درياي خزر و شمال ايران را ببینند. ما حتی در کتابهای جغرافیایی که نگاه میکنیم، دریای خزر به صورت کامل نیست. چرا؟ چون بالاتر از مرزهای شمالی ایران است و ما دیگر کاری به آن سرزمینها نداریم و آن سرزمينها به ما تعلق ندارد و نيازي به آوردن آنها در خارج از نقشه خود نداريم. نقشه ایران را میکشیم، در آنجا که نقشه ایران را میکشیم، دریای خزر محدود میشود و چون سواحل ايران قوسي شكل و مقعر است، و در شرق و غرب قلمر ايران به سوي شمال گسترش نيافته و محئودو شده است، بنابراين سهم كمتري از درياي خزر نصيب ما شده است. اگر ما در ساحل شرقي و غربي دریای خزر قدم بزنیم، در سمت غربي و جنوب غربی برویم به سمت کوههای تالش و ادامه دهیم دریای خزر را، میرسیم به نقطه آستارا. آیا ما میتوانیم از آستارا بالاتر برویم؟
ما از نقطه آستارا نمیتوانیم بالاتر برویم در حالي كه هنوزهم دریا ادامه دارد. یعنی اگر ما بخواهیم ادامه دهیم، شاید به اندازه 90 برابر اینکه در آن قرار داریم، باید برویم بالا. آیا به ما اجازه میدهند به راه خود ادامه بدهیم بدون ویزا؟ نمیتوانیم برویم، پس حقوق آنها است. آیا ما میتوانیم از آستارا بگذريم و در امتداد ساحل غربي به سمت شمال برویم؟ مطمئنا نمي توانيم. آن آبها در قلمرو كشوري دیگر است(جمهوري آذربايجان). اینهایی که ادعا میکنند 50 درصد آب به ايران تعلق دارد، نقشه منطقه درياي خزر را در پيش روي خود قرار دهند و در این نقشه، دریای خزر را از وسط خط بكشند. طولی که نمیتوانند دريا را نصف کنند، عرضی، از عرض دریای خزر نصف کنند و ببینند 50 درصد که در جنوب است، شامل كدام كشورهاست؟ شامل بخش جمهوری اسلامی ایران (در جنوب)، جمهوری آذربایجان(در غرب) و جمهوری ترکمنستان(در شرق) است. در این صورت نيمي از دریا به ايران تعلق مي گيرد. در ان صورت به این دو جمهوری بگوییم شما اصلا از آب سهمی ندارید. بنابراین اینها که میخواهند بیایند به سمت آب، مرز ما است زيرا 50 درصد در دست ما است. ما باید آنجا مرزبانی داشته باشیم، اجازه ندهیم اینها بیایند به دریا و ماهیگیری کنند؛ مگر به اذن ما، مگر با ویزایی که از ما میگیرند. آنجا، آبهای سرزمینی ایران است. آیا چنین چیزی امکانپذیر است؟ در کجای دنیا این اتفاق افتاده که یک کشوری در ساحل مقابلش، نتواند از آب استفاده کند؟
مثالی که میتوانم بزنم، بین ایران و عثمانی در شط العرب اتفاق افتاده بود. این مرز را طوری تعریف کرده بودند که وقتی خاک ایران پايان مي يافت، به شطالعرب میرسيد، در اينجا مرز ايران تمام مي شد و ایران حق استفاده از آب را نداشت. بنابراین، ایران راجع به این موضوع كوشش و جدل بسيار كرد تا حق خود را به كرسي بنشاند تا قرارداد 1975 امضا شده که خط مرزی بین ایران و عراق خط تالوگ تعيين شود. میگفتند عراق که به آب دسترسی ندارد، بهتر است ایران از دسترسي به اين ابراهه مرزي دست بردارد. ايران به هيچ عنوان نپذيرفت. با وجودي كه ايران در جنوب دو هزار کیلومتر خط ساحلی دارد؛ خلیج فارس و دریای عمان، ولی این دلیل نمیشود که از آبهای خود در اینجا استفاده نکند و آن را به عراقي بدهد كه در تنگناي دسترسي بهآبهاي بين المللي است. آن وقت ما به نقطه مقابل که میرسیم، در دریای خزر می خواهيم آذربایجان و ترکمنستان حق استفاده از آب را نداشته باشند، چون 50 درصد برای ما است.
چه کسی گفته 50 درصد؟ هیچ مستند حقوقی ندارد. بله، از نظر احساسی ما میتوانیم بگوییم آسیای مرکزی، قفقاز و شبه قاره و همه اینها جزء فرهنگ ایران و برای ما است، ولی اكنون حقوق بینالملل چه میگوید؟ جمهوری آذربایجان و جمهوری ترکمنستان و دیگر کشورهای بازمانده از اتحاد شوروی در سازمان ملل در آغاز استقلال براي عضويت در سازمان ملل اعلام شناسایی كردند مكا به آنها راي داديم.
حاکمیت آنها را به رسمیت شناختیم. حاکمیت آنها شامل مرزهای آبی هم میشود، بخشی از دریای خزر هم خواهد شد. بنابراین آن کسانی که براي ايران در درياي خزر 50 درصد سهم قائل شده اند، بايد استدلال حقوقي و عملي داشته باشند. تا پیش از تعیین خط مبدأ و تحديد حدود كه نمي شود سهم تعيين كرد. بايد از آنها پرسيد اين سهمي كه مي گوييد و ادعا داريد بر چه اساسی است؟ اين یک اصول بینالمللي است که چگونه ما آبها را میتوانیم تقسیم کنیم. بعد از اینکه معین شد بستر و زیر بستر و تحدید حدود، آن وقت ما میتوانیم حدود را اندازه بگیریم و بگوییم ما چند درصد سهم میبریم. نمیتوانیم پیش از تحدید حدود، یعنی از خط مبدأ به سمت دریا و حدودی که معین کردیم بر اساس رویههای موجود حقوق بینالملل دریاها، آن وقت است که ما میتوانیم بگوییم سهم ما چقدر شده است. اكنون بنشینیم و بگوییم سهم ما 20 درصد است، سهم ما 30 درصد است، شاید بیشتر شود، پس اجازه دهید ما تعیین حدود کنیم. ولی یک عده برمیگردند به خط خلیج حسنقلی- آستارا که حتی اسم این را هم اشتباه میگویند، این حسینقلی نیست. حتی من در مطبوعات دیدم که نوشتهاند حسینقلی خان. اسم آن محل خلیج حسنقلی است. در خلیج حسنقلی خط مرزی ما تمام میشود، نقطه مرزی ما تمام میشود و ترکمنستان شروع میشود. در دوره شوروی از این نقطه یک خط راست کشیده بودند به آستارا. اسم این بود«خط آستارا- حسنقلی». چرا کشیده بودند؟ خط صاف کشیده بودند، در صورتی که آبهای ایران و کشورهای دیگر را تقسیم کنند، خط مستقیم نیست، چون آن خط ناگزير از شکل ساحل تبعیت خواهد كرد، از شکل ساحلی که باید خطوطی به نقاطی رأس شود که ترسیم شود. مثلا ممکن است پلهای باشد.
در آن موقع شوروي ها مي گفتند که کشتیهای ایران از آنجا جلوتر نمي تواند برود مگر با اجازه اتحاد شوروي. چون کشتی به صورت مارپیچ نمیتواند حرکت کند و صاف میرود، همچنين هواپیما چون فقط به خط مستقیم میتواند حرکت کند، بنابراین باید یک خطی میکشیدند. هرچند که ایران در دوره شاهنشاهي و در دوره جمهوری اسلامی ایران این خط را به رسمیت نشناخته اند و اگرچه در قبل از انقلاب هم اعلام نکرده بودند که نمیپذیریم، چون آن قدرت را نداشتند. جمهوری اسلامی ایران اعلام كرده است كه این خط را نمیشناسد، به این خط یک «خط موهوم» میگویند. بنابراین این را هم مطرح میکنند، ما حالا بر اساس آن چیزی که نوشته شده، باید خط مبدأ را به توافق برسیم. نوشتهاند که خط مبداء از پايين ترين نقطه جزری که در منهای 28 متر خواهد بود، نطه گذاري خواهد شد. برخي میگویند ممکن است منهاي 27 متر باشد. بنابراین بعد از اينكه خط مبدأ را تعیین کردند، تحدید حدود میشود، یعنی مرزهای دریایی ما مشخص میشود، ولی بر اساس کنوانسیون گفته شده 15 مایل دریایی آبهای سرزمینی براي کشورهاي ساحلي خواهد بود.
15 مایل برای هر پنج کشور مشخص است؟ یعنی همه آنها 15 مایل؟
بله، کنوانسیون نوشته 15 مایل دریایی. بنابراین مادامی که این کنوانسیون مورد ایراد است، کشورها میتوانند استدلالهای عقلی و منطقی و حقوقیشان را مطرح کنند، در آنجا گنجانده شده است كه هر نوع مسائلی که میخواهد اضافه شود یا بر این کنوانسیون ایراداتی وارد است، میتوانند کشورها آن را مطرح کنند و آن را بررسی کنند و در حقیقت پروتکلهای الحاقی به آن بيافزايند و در پروتکلهای الحاقی مسئله را مطرح کنند، مسئله هنوز بسته نشده است. در حالی که ما میدانیم کنوانسیون محیط زیست دریای خزر معروف به کنوانسیون تهران توسط پارلمانهای کشورها هم تدوین شده است. این خیلی مهمتر از هر چیز دیگر است، چون اگر این دریا آلوده شود، اگر مسائل و مشکلات محیط زیستی بوجود بیايد، در آنجا پستانداران دریایی است، در آنجا ماهیان و آبزیان و برخي ديگر، براي ما خیلی مهم است و ما به سبب موقعيت ايران در درياي خزر آسیبپذیرتر هستيم. در بالاتر از آبهاي ايران فعالیتهای استخراج نفت انجام میدهند، چون گردش آب هم از شمال به جنوب است، میتواند ایران را تحت تاثیر قرار دهد، همان طور كه دفعاتي هم انجام گرفته است، ما باید به این مسائل بپردازیم. محیط زیست، اقتصاد، شیلات، حمل و نقل دریایی، خطوط لوله و این مسائل فراموش شده و همه پرداخته اند به اینکه سهم ما چقدر است؟ سهم ما چقدر است، بستگی به شکل ساحل ما دارد. بدون شکل ساحل و در نظر گرفتن آن و بهکار بردن رویههای موجود که نمیشود چیزی تعیین کرد.
اختلافات در حال حاضر چگونه است؛ قزاقستان و ترکمنستان بیشتر میگویند سهم هر کس بر اساس متراژ ساحل اندازه گرفته شود و آن تحدید حدود بر اساس محدوده ساحلش باشد، آن طوری اندازهگیری شود و ایران و روسيه روشهای دیگری را پیش می کشند. این اختلافات به کجا رسیده است؟
در بین کشورهای ساحلی دو به دو مثل روسیه و قزاقستان و روسیه و آذربایجان و آذربایجان و قزاقستان؛ یک مذاکراتی صورت گرفته است. ما هم باید همین طور که در وزارت خارجه روی این رويه تاکید میشود، باید مسائل خودمان را با آذربایجان و جمهوری ترکمنستان که هممرز هستیم، مسائل خودمان را حل کنیم. جمهوری آذربایجان خیلی نرمش نشان داده و همکاریهای خوبی با ما دارد. روابط ما با جمهوری آذربایجان خیلی بهتر شده ، بهویژه در جاهایی که مشترک بوده و ذخایر مشترک بوده، قرار شده که بطور مشترک بهرهبرداری شود. ما باید در این موضوع به شکل تعاملی رفتار کنیم؛ همسایه را که نمیتوانیم از بین ببریم، نمیتوانیم آنها را هم به زور وادار کنیم. ما باید یک راه منطقی پیدا کنیم و با این همسایگانمان کنار بیاییم و مسائل خودمان را با مذاکره حل کنیم. همینطوری که این مذاکرهای که بعد از 22 سال به بار نشسته و این کنوانسیون را امضا کردیم، آنجا هم ما میتوانیم. آن مسئله که از کجا شروع کنیم و برویم جلو. یک کنوانسیونی هم در تعیین خط مبدأ و تحدید حدود انجام خواهد شد، ولی فعلا راجع به این صحبت نشده است.
با چه روشی اگر این خط مبدأ تعيين شود، درصد ایران بین حدود 11 درصد، 16 درصد تا 19-18 درصد به دست میآید؟ اینها روش تقسیمبندیشان به چه شکل است که این عددها به دست میآید و ما بر چه اساسی میگوییم باید ما 20 درصد داشته باشیم؟ اینها روش شکلدادنش چگونه است؟
یک مسئله خیلی پیچیده و ریاضی است که خط مبدأ را چگونه انتخاب میکنند. این بحثش خیلی بحث فنی است.
روی عمق هم تاثیر دارد؟
همان که عرض کردم، چون خط مبدأ باید از پایینترین نقطهای که آبپايين میرود و خشکی نمایان میشود تا آن حدی که آب پایین میرود؛ میگویند پايين ترين نقطه خط جزر. چون دریای خزر دریای بستهای است، جزر و مدش خیلی شدید نیست. آن نقطهای که آب دریا پایین میرود، از آن نقطه خط مبدأ شروع میشود، ولی این نقاط ممکن است با همدیگر قوس داشته باشد. بنابراین باید بحث شود که یک خط مبدأ مستقیم بین کدام نقطه و نقطه ديگر خط مستقيم بکشند، از کدام نقطه به کدام نقطه یک فرمول پیچیدهای دارد در حقوق دریاها و بر اساس آن است. بعضیها هم مطرح میکنند و میگویند خط مبدأ را ما شروع کنیم از همان خط حسنقلی آستارا را به هم وصل کنیم، اینجا بشود خط مبدأ ما، ولی پایین این خط، مساحت زيادي از سطح دریا قرار میگیرد وآن نقدری نیست که بشود آن را بهعنوان خلیج تعریف کرد، چون در تعريف خلیج گفته مي شود كه دور نقطه دو طرف را به هم متصل و خطي بر آن سوار مي كنند. وسط اين خط را مركز ديايره اي قرا مي دهند و خط مي كشند. اگر سطحي كه در پايين اين قط قرار مي گيرد بيش از نيمي از سطح دايره مفروض باشد ـآن زمن اينجا خليج خواه بود. خليج ها تاريخ خهستنند و نام دارند. مورد ختلاف در خط خليج سيرت در ليبي هم هست كه بر خلاف ادعاي ليبي آن را در حقوق درياها نمي پذيرند.
موردي که ما در دریای خزر میتوانیم عنوان کنیم و در بعضی از این تقسیمات هم مطرح شده، «حق انصاف» است. یعنی بگوییم ما ساحلمان مقعر است، گود است، بنابراین در بدترین نوع تقسیم دریا، برای کشورهایی است که گود هستند.
بهترین شرایط برای کشورهایی است که برجستگی دارند. هر سه کشور آذربایجان، تركمنستان و قزاقستان ساحلشان خوب است و سهم بیشتری میبرند. شبه جزیره آبشوران در باکو برآمدگي به دریا دارد، این برای آذرباجان مثبت است. حالا ما میتوانیم ادعا کنیم چون در درازای تاریخ، سیطره ما در دریا بیش از همه بوده، در حالي كه روسها در سال 1724 در دوره پتر کبیر به جنوب پيشروي كرده و داغستان را از ایران منتزع كرده است. آنجا بجزو قلمرو ما بوده و به ایران تعلق داشته، بنابراین از لحاظ تاریخی چون ما موضوعیت داشتیم، میتوانیم ادعا کنیم به ما انصاف دهید، با ما با انصاف برخورد کنید. اینکه این فرمول ما را محدود میکند، شما نباید به این بسنده کنید.
چون ما کشور قدیمی هستیم، تنها کشور کهن در ساحل دریای خزر هستیم، آن موقع که آنها کشور نبودند، ما امپراتوری بودیم، بنابراین حق ما بیشتر از این است. میتوانیم این را بقبولانیم. دارند صحبت میکنند، اگر هم موافقت نکردند، ما بايد پافشاري كنيم. حق انصاف بستگی به حُسن نیت طرفین دارد. در هر حال برای رفع اختلافات لازم است زبان مذاکره به کار ببریم، با زور هیچ چیز درست نمیشود. ما اگر بخواهیم زور کنیم، نتیجهای نخواهد داد، باید این زور خودمان را اعمال کنیم، نیرو باید داشته باشیم، قدرت داشته باشیم، پول داشته باشیم، زمان داشته باشیم. برای چی؟ برای به دست آوردن سطح آب؟ عمیقترین نقطه آبها در بخش ايراني است، در ساحل ایران است. اگر ما بخواهیم از ساحل دریای خزر نفت استخراج کنیم، باید یک سکویی بزنیم که هزار متر برود پایین و برسد به کف دریا. یک سازه شناور که آب مدام بالا و پایین میرود و تلاطم دارد. پس از اينكه اين سكو شناور را تعبيه كرديم حفاري را از عمق هزار متري به بعد آغاز كنيم. در حالی که در شمال 10 درصد این هم عمق ندارد. آنها یک سکویی میزنند و راحت و اینقدر شناور نیست که تلاطم داشته باشد. در بخش ايران هزینه استخراج نفت بالا تر خواهد شد.
مسائل دیگری هست که به نظر من دریای خزر باید دریای دوستی و صلح باشد، چون در غیر این صورت میشود دریای تنش. پنج کشور در آن استقرار دارند، اگر نخواهند با هم توافق کنند، باید دائما آنجا نظامیگری شود. باید توجه کنیم در این کنوانسیون گفته شده كه اين دريا دریای نظامی نیست، به کشورهای خارجی هم اجازه نمیدهند به آنجا بیایند. این خیلی خوب است که، به سمت صلح دارد پیش میرود. در اين دريا بخش حمل و نقل، کشتیرانی، شیلات، گردشگري و . . . وجود دارد كه بايد بهره برداري شود. ما هنوز در دریای خزر نتوانسته ایم کشتی مسافری راه بیندازیم.
ایرانیهایی که میخواهند بروند آستاراخان کار کنند، تجارت کنند، باید از تهران پرواز کنند بروند مسکو، از مسکو برگردند با یک پرواز و بیایند جنوب، در صورتی که با کشتی میتوانستند بروند این مسیر را. کشتی تفریحی بین بنادر؛ پنج، شش تا بندر بزرگ است در قزاقستان، ترکمنستان، ایران، آذربایجان، روسیه. به این بنادر سفر کنند، بسیار جاذبههای گردشگری دارد و میتواند اشتغال ایجاد کند. کشتیرانی مسافری مشترک تاسيس كنند و خیلی چیزهای دیگر که ما اینها را فراموش کرده ایم.
به نظر میرسد این هياهويي كه مخالفان كنوانسيون بر پا كرده اند، کار کارشناسی نیست. یک گروه کارشناسی از خبرگان حقوق بینالملل دریاها جمع شوند و بعد بیایند مسئله را حل کنند. ولی جالب این است که در طی این مدتی که این مسئله عنوان شده در طی یکی، دو هفته، اینقدر مطلب گفته شده که آدم فکر میکند شاید بیش از کل کادر وزارت خارجه در بیرون از وزارت خارجه راجع به دریای خزر دارند حرف میزنند، در صورتی که در وزارت امور خارجه، بخشی را اختصاص دادند به دبیرخانه دریای خزر. آنجا دارند کار میکنند، مسائل را عنوان میکنند و یک ادارهای است، ولی در بیرون هر کسی برای خودش شده صاحبنظر و دارد اعمال نظر میکند. به نظر من میرسد که متمرکز در جایی بنشینند و این را نقد و بررسی کنند، نه از روی بخل و کینه، بلکه از روی کار کارشناسی و متخصصان جمع شوند و بگویند اینجاها را ما باید دوباره بازنگری کنیم، پروتکل باید بنویسیم و... وگرنه این که کلیتش خیلی خوب است و هر کسی ایراد دارد، بگوید کجایش مشکل دارد و اصلا این کنوانسیون را بخواند.
52312
نظر شما