این فیلم به درد کسانی می‌خورد که می‌خواهند بفهمند چطور یک مرید شیفته کارش به خیانت می‌کشد و آدم چه احساسی پیدا می‌کند وقتی نزدیک‌ترین دوستی که به خلوت خود راه داده، یهودا از آب درمی‌آید.

نزهت بادی: فیلم هفته پیش «ژول و ژیم» ساخته فرانسوا تروفو بود که خدا می‌داند هر یک از ما چقدر شور نوشتن درباره سینما را مدیون او هستیم.

این بار می‌خواهیم بازی‌مان را به یک وسترن تلخ و محزون اختصاص دهیم که در نگاه اول اثر سرگذشت‌نامه‌ای درباره اسطوره یک یاغی به نظر می‌رسد، اما بیشتر درباره رابطه‌ای است که با رفاقت آغاز می‌شود و با خیانت به پایان می‌رسد. البته اگر به دنبال داستانی با چرخش‌های ناگهانی و تعلیق‌های پی‌در‌پی هستید بهتر است فیلم را نبینید. درواقع این فیلم را باید بخاطر لوکیشن‌های چشم‌نواز، رنگ و نور بدیع صحنه‌ها، حس و حال غریب شخصیت‌ها، قاب‌بندی‌های شاعرانه و موسیقی نامتعارفش دوست داشت. 

این فیلم به درد کسانی می‌خورد که می‌خواهند بفهمند چطور یک مرید شیفته کارش به خیانت می‌کشد و آدم چه احساسی پیدا می‌کند وقتی می‌بیند نزدیک‌ترین دوستی که به خلوت خود راه داده، یهودا از آب درآمده است. 

اگر به رابطه براد پیت و کیسی افلک دقت کنید متوجه می‌شوید جدایی آن دو از جایی شروع می‌شود که مرید می‌خواهد جایگاه مراد را به دست آورد و افلک احساس می‌کند می تواند مثل پیت مورد تحسین و ستایش دیگران قرار بگیرد و آنگاه رفیق به رقیب و شیفتگی به حسادت تبدیل می‌شود.

جایی که افلک در غیبت پیت کلاه او را بر سر می‌گذارد، ته‌مانده نوشیدنی‌اش را می‌نوشد و در جای او روی تختخوابش دراز می کشد، به خوبی نیاز حقیر افلک برای دستیابی به موقعیت برتر پیت را نشان می‌دهد. حتما شما هم قبول دارید که استفاده از کیسی افلک درمقابل ستاره‌ای مثل براد پیت چقدر به مفهومی که فیلم درصدد القای آن است موثر عمل می‌کند.

سکانس برگزیده این هفته یکی از ماندگارترین صحنه‌هایی است که در عمرتان دیده‌اید. آدم احساس می‌کند که کل فیلم برای رسیدن به چنین لحظه‌ای شکل گرفته است. درواقع این سکانس بی‌نظیر پاداش کسانی است که با ریتم کند و کشدار فیلم مدارا می‌کنند و اجازه می‌دهند تلخی آن آرام آرام در جانشان نفوذ کند.

حتما می‌دانید منظورم کدام صحنه است، همان جایی که پیت سلاحش را با احترام زمین می‌گذارد و پشت به افلک می ایستد و به تابلوی اسب روی دیوار خانه‌اش خیره می‌شود و با وجودی که افلک را که به سمت او اسلحه کشیده، می‌بیند اما ترجیح می‌دهد آخرین تصویری که از این دنیا با خود می‌برد، تصویر موضوع مورد علاقه‌اش باشد نه موجود منفور و ذلیلی چون افلک. 

آن تحقیر و نفرتی که درنهایت نصیب افلک می‌شود عقوبت زیر پا گذاشتن صداقت، وفاداری و اعتماد در دوستی با استادش است. وقتی وضعیت ترحم‌انگیز او را می‌بینیم دوباره به یادمان می‌آید که خیلی اوقات آنچه را به دست می‌آوریم ارزش چیزی را که از دست می‌دهیم ندارد و خواستن بعضی چیزها تاوان سنگینی را به دنبال دارد.

حالا باید دید نظر شما درباره فیلم چیست، پس شما هم دست به کار شوید و حس و حالتان از فیلم را برایم بگویید.

کد خبر 102587

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • کیانوش IR ۱۲:۴۶ - ۱۳۸۹/۰۸/۰۱
    0 0
    "ترور جسی جیمز به دست رابرت فورد ترسو" یکی از بهترین وسترن‌های قرن جدید. موسیقی و فیلمبرداری فیلم فوق‌العاده است.
  • حسن نوروزی IR ۱۲:۵۲ - ۱۳۸۹/۰۸/۰۱
    0 0
    کشتن جسی جیمز به دست رابرت فورد بزدل ساخته اندرو دومنیک فیلم شاهکاریه

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین