واکاوی آنچه فراروی حوزه های علمیه قرار دارد موضوعی است که در گفت و گو با حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا مختاری یکی از اساتید حوزه علمیه قم بررسی شد.

استاد فلسفه و منطق حوزه علمیه قم که بیش از بیست سال است که مشغول به فعالیت های تحقیقی و فرهنگی است در گفت و گو با خبر  درباره جریانی که سعی در منفعل کردن و خارج کردن روحانیت از وظایف خود دارد سخن گفت.

****

به نظر شما چه کسانی سعی دارند روحانیت را از سیاست جدا کنند؟
در طول تاریخ معمولا کسانی که می خواستند هر مسیری را از آگاهان و آشنایان آن طریق جدا کنند حذف آن مسیر را هدف گرفته اند. آنهایی هم که می خواهند دین را از مفسران واقعی دین جدا کنند در حقیقت دین را مانع اهداف و برنامه های خود دیده اند. پس بهترین کار این است که مفسران واقعی دین را حذف کنند تا با تحریف و تغییری که صورت می دهند بتوانند این مانع را از سر راهشان بردارند. در جوامع آسیایی خصوصا کشور ما که دین و مذهب جایگاه ویژه ای دارد نمی توان با دین برخورد حذفی کرد. یعنی نمی شود مستقیما دین یا قرآن را حذف کرد بنابر این بهترین راه برای کسانی که می خواهند مخالفت کنند این است که دست به تحریف بزنند. اگر هم بخواهند دست به تحریف بزنند باید در قدم اول نقش حافظان شریعت و نگهبانان دین(یعنی علما دین) را کمرنگ کنند یا آنها را به نحوی عقب برانند تا خودشان بتوانند دست به تحریف قرآن و دین بزنند. این تحریف ها وقتی جا می افتد که فاصله ای بین روحانیت و دین بیافتد و مردم برای پرسش های دینی شان به هرکسی رجوع کنند. در این صورت به راحتی می توانند دین را از ذهن مردم پاک کنند  و تفسیری از دین که مطمع نظرشان است را جایگزین کنند.

این جریان چه نشانه هایی  دارد؟
این جریان ها نشانه های مختلفی دارند. نشانه ها هم می تواند ظاهری باشد و هم خلقی و باطنی باشد . اگر نشانه های ظاهری را بخواهیم نام ببریم می توانیم به جهت گیری های سیاسی اشاره کنیم. این جهت گیری ها کاملا مشخص است. در قرآن آمده است که   " لن یجعل الله للکافرین علی المسلمین سبیلا  " . این جمله در مقام انشا گفته شده است و جمله خبری نیست. یعنی این گونه نیست که خدای متعال بخواهد خبر بدهد که کفار بر مسلمین مسلط نیستند. اگر جمله خبری باشد که این آیه کذب است زیرا خیلی وقت ها بوده که کفار بر مسلمانان غلبه پیدا کردند و مسلط شدند. این آیه در مقام انشا است یعنی  اینکه خداوند متعال اجازه نمی دهد که مسلمانان طوری زندگی کنند که کفار بر آنها  مسلط بشوند. اگر این کار صورت بگیرد معصیتی است که مسلمانان مرتکب شده اند. حالا اگر کسی در مقابل دشمن منفعل باشد این مشخص است که دارد به این مسئله دامن می زند. حالا بعضی از آقایان آمدند مطرح کردند که دین از معرفت دینی جداست و هر کسی می تواند بدون ضابطه از دین برداشت داشته باشد. این به معنای این است که دین متخصص یعنی مجتهد و روحانی نمی خواهد.

امروزه شاهد این هستیم که برخی سعی دارند در برابر مکتب اسلام مکاتب دیگری را مطرح کنند. آیا این هم از مصادیق همین جریان است؟
باید این ها تبیین بشود تا درگیر دعواهای سیاسی نشویم. آقای احمدی نژاد در سفر به لبنان به یک نحوی خواستند که بحث مکتب ایران را جمع و جور کنند. در آنجا ایشان گفتند که ما به از این جهت می گوییم ایران که ایران مدافع اصلی اسلام و مهد تقریب بین مذاهب و اتحاد بین ادیان است؛ ولی به هر ترتیب آن یک بحث دیگر است. آن بحث علم کردن ملیت در برابر دینیت است. معمولا آنهایی که خواستند بین دین و عالم دین جدایی بیاندازند اساسا آمده اند دین را بدون متخصص مطرح کرده اند. آنها می خواستند بگویند که دین برداشت ضابطه مندی ندارد و هرکسی می تواند هر برداشتی داشته باشد. مانند همان بحث قبض و بسط شریعت که آقای سروش مطرح کرد. اما در باب نشانه های این جریان باید بگویم که نمی شود قانونمند این را مطرح کرد که که فرضا کسی که این رفتار خاص را نشان بدهد خواهان جدایی دین از سیاست است. بعضی اوقات رفتار یک روحانی عاملی می شود برای جدایی روحانیت از دین. البته این جدایی جدایی حقیقی نیست بلکه جدایی در اذهان است. یعنی اینکه کاری کنند که ذهن مردم طوری بشود که روحانی و دین را جدای از هم ببینند. یعنی احساس کنند که می توانند بروند سراغ دین بدون اینکه به روحانی مراجعه کنند. گاهی عمل خود روحانی به این دامن می زند. من فکر می کنم در تاریخ هم همینطور بوده است. آن وقتی که روحانی به وظایف خودش عمل کرده، نیاز های روز را فهمیده و تشخیص داده، از کسالت و تنبلی پرهیز کرده، از دنیا زدگی پرهیز کرده ، آن تقوای اصیل اسلامی را داشته نه فقط در ذهن مردم از دین جدا نشده بلکه مجسمه حقیقی دین شده است. این شخصیت روحانی این زمان است که شاید مشکل ساز بشود. البته تبلیغات دشمنان هم هست . اساسا در ذهن اکثریت مردم( نه فقط ایرانی ها، در تمام دنیا) بین روحانی و دین تلازمی ایجاد شده است که نمی توانند آن را کنار بگذارند. در قرآن هم صراحتا آمده که  می فرماید : " فالسالو اهل ذکر ان کنتم لا تعلمون " یا اینکه " انما یخشی الله من عباده العلما  "

رهبر انقلاب در جمع طلاب و روحاینون قم فرمودند که«اگر روحانیت منفعلانه حرکت کند قطعا دین ضربه خواهد خورد» به نظر شما چه کسانی به دنبال منفعل کردن و از خاصیت انداختن نهاد روحانیت و مشغول کردن آنها به امور غیر مهم هستند ؟
یادم می آید یک زمانی رهبر فرموده بودند که خیلی مصداقی حرکت نکنیم. یعنی اینکه ما بخواهیم یک مصداقی را معرفی بکنیم . مبنای این صحبت آقا هم همان آیه است که به آن اشاره کردم. " لن یجعل الله للکافرین علی المسملین سبیلا " که البته در این رابطه روایت هم داریم. به عنوان مثال  " الاسلام یعلو و لا یعلی علیه " یعنی مسلمان برتری و نفوذ نا پذیری اش را باید حفظ کند. باید توجه داشته باشیم که مفعول با منفعل خیلی تفاوت دارد. تفاوت این مثل فرق مظلوم با منظلم است. حضرت امام حسین(ع) در کربلا مظلوم واقع شد یعنی به ایشان ظلم شد اما منظلم نبود و ظلم را نپذیرفت و تا آخرین قطره خون هم در برابر ظلم ایستادگی کرد. حالا روحانی هم ضربه می خورد اما ضربه را نمی پذیرد. بین ضربه خوردن و ضربه پذیرفتن تفاوت است. اگر بخواهم به صورت تمثیلی توضیح بدهم: یک زمانی شما درب خانه تان را باز می کنید و به دشمن می گویید بفرما داخل؛ این می شود منظلم. اما یک وقت درب خانه را برای دشمن باز نمی کنید و با او مبارزه می کنید ولی در آخر کشته می شوی و دشمن می آید داخل. این می شود مظلوم. روحانیون هم وقتی منفعل عمل می کنند که از درون تهی شده باشند. یعنی آن عزت دینی و آن تقوی را از دست داده باشند. تفاوت روحانیون چه آنهایی که منفعل اند و چه آنهایی که عزیز اند - در مقابل انفعال عزیز قرار می گیرد-  در علم و اطلاعاتشان نیست. چه بسا آنانی که منفعلانه عمل می کنند به لحاظ علمی یا تشخیص نیاز ها خیلی قوی باشد. ما در دوران انقلاب نمونه هایش را داشته ایم. کسانی که خیلی با سواد بودند اما آخر سر کارشان به زندان یا فرار و غیره کشیده شد. این ها مشکل علمی نداشتند بلکه مشکل اخلاقی و عملی داشته اند. یعنی از درون تهی شدند و به کوچکترین متاع مادی دلبستگی پیدا کردند . وقتی که دلبستگی پیدا شود و دشمن خارجی بیاید انسان سعی می کند منفعل باشد تا آرامش اش به هم نخورد، سعی می کند تاثیر بگیرد. مثلا این موشک و تیری که ممکن است آمریکا پرت کند آنها می ترسند که بخورد و شیشه خانه اینها را بشکند. برای همین سعی می کنند که تسلیم بشوند. گمان می کنم که نظر آقا هم همین بود که روحانی باید خودش را بسازد . فرق حضرت امام (ره) با علمای دیگر همین بود . در زمان امام (ره) هم کسان دیگری که مجتهد بودند و خیلی هم با سواد بودند وجود داشتند منتها فرق امام (ره) با آنها این بود که امام (ره) خودشان را ساخته بودند ولی آنها نساخته بودند. نمونه دیگرش زمان جنگ است. بچه 15 ساله که علم و اجتهاد نداشت اما از آنجایی که خودش را ساخته بود منفعل نبود.

با توجه به گذر از فتنه 88 اصلی ترین انحرافی را در مقابل جریان های سیاسی و مخصوصا اصولگرایان می دانید چیست؟
خداوند متعال در قرآن از حق به نور و از انحراف به ظلمات یاد می کند. این به این معنی است که همیشه انحرافات بیشتر و شاخ و برگش بیشتر بوده است. پذیرش مصداقی ولایت (نه اعتقاد به ولایت) محور و شاخص بزرگی است . با مسئله ولایت فقیه در زمان ظهور امام زمان(عج) هم تشخیص امام زمان راحت می شود.

آیا در فعالیت های سیاسی و عملکرد برخی مسئولین نشانه هایی از انحراف نمی بینید؟
من نمی خواهم با حدث و گمان صحبت کنم. نمی خواهم راجع به شنیده هایی که مثلا در بدنه دولت هم شاید کسانی باشند که اعتقادی به ولایت نداشته باشند قضاوت کنم. فتنه به هر حال و به هر شکلی باشد معلوم است؛ کسانی که سعی می کنند به نحوی خود را مستقل از ولایت نشان بدهند و یا در تبیین دین به همان دغدغه رهبری توجه ندارند که حتما به عالمان دین رجوع کنند. مطمئنا فتنه های آینده فتنه های فهمی و تئوریک از شریعت است.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 102864

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 9 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 1
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۱۴:۲۷ - ۱۳۸۹/۰۸/۰۲
    0 0
    خبر آن لاین از زاویه ی درخوری وارد این بحث نشدید. نباید مباحث به این مهمی و مبنایی را این طور تبیین کرد اصولا این طور نیست که این مباحث را بشود با مصداق و انتساب به اشخاص و جریانات بحث کرد بلکه حوزه ذاتا مجبور بلکه موظف است به سووالات جدی پاسخ دهد دیگر این که سخنان خلاف آن از هر جا و از هر حنجره ایی باشد فرقی نمی کند.