آنچه کم است شادی است. قطعا اگر این درد دیروز نباشد، دغدغه امروز هست. این روزها که همه شبکههای خاصی را نگاه میکنند و قطعات پربهای ساسی مانکن به عنوان قر و قمیشدارترین قطعات موسیقی باب شدهاند، میشود شادی را در موسیقی با هزار و یک چیز تجربه کرد و البته شاد نشد.
شادی در موسیقی به خصوص موسیقی ایرانی از آن تیغهای دو لبهای است که باید خیلی مواظب باشی تا از یک طرفش نیفتی. خیلی راحتتر است که جلف بخوانی و قردار تا اینکه بخواهی فقط دقایقی شنوندههایت را شاد کنی. آن هم نه با کلماتی که فقط امروز میشنویشان و مد روزند بلکه با کلماتی که نه تنها اصیلند که رنگ و بوی خاطره دارند تکتکشان.
حالا این شادی ماندگار و پرنمک را میشود در آلبوم «صدای تهرون» مرتضی احمدی جستجو کرد. آلبومی از ضربیخوانیهای احمدی که استاد این کار است و حالا داغ داغ به دست ما رسیده است. مرتضی احمدی که برای عشقش به تهران هزار و یک دلیل دارد، از انگشتشماران ضربیخوانی تهرانی است که اولا هنوز در قید حیات است و فعال و از سوی دیگر خبره واقعی این کار است.
حتما بعد از اینکه قطعات این آلبوم را گوش کنید یاد همین قطعات با صدای چندین و چند خواننده اینور آبی و آنور آبی دیگر میافتید، اما در همان لحظهای که یادشان میافتید حتما تفاوت را هم حس خواهید کرد. عمدهترین تفاوت اجرای این قطعات با اجرای احمدی با اجراهای دیگر همین آثار توسط خوانندگان دیگر در این است که احمدی اصلا سعی نمیکند که دوز قر و قمیش قطعات را بیشتر از آن نمک و لطفی که باید داشته باشد بالا ببرد.
هدف از ضربیخوانیهایش تنها شاد شدن لحظهای نیست. به همین دلیل است که از تعویض ریتم در یک قطعه اجتناب میکند تا بیخودی حال و هوای قطعه را هم عوض نکرده باشد.
«صدای طهرون» 13 ترک دارد. در واقع 12 قطعه موسیقی دارد که اسمهایشان هم خنده روی لب میآورد و شادت میکند مثل «زن میگیرم»، «هوو» یا «حمومی!» تعداد قطعات ضبط شده البته خیلی بیشتر از این حرفها بوده اما به هر حال جای شکرش باقی است که همین 12 تا مجوز ارشاد را گرفتهاند.
خاطرهبازی و یادآوری گذشته از آن چیزهایی است که خیلیها آرزوی داشتنش را دارند، خیلیها سعی در درآوردن ادایش دارند، اما هنرش از آن چیزهایی است که این روزها خیلی نایابتر از این حرفهاست که فکر کنید. هنری که مرتضی احمدی عزیزمان دارد.
نظر شما