به گزارش خبرآنلاین، رهبر فرزانه انقلاب که که همواره دغدغه فرهنگ و بویژه کتاب را دارد، در خصوص کتاب و نسبت آن با مسئولان کشور معتقد است «اگر اهل مطالعه نباشید، بهتر است مسئولیت هم نداشته باشید، زیرا باز هم بیمطالعه میمانید، اما اگر کسی اهل مطالعه و کار علمی باشد، میتواند مسئولیت هم قبول کند...»
البته ایشان در مورد ممیزی کتاب نیز نکته جالبی را در تاریخ 28 اردیبهشت 1378 و در جمع ناشران عنوان میکنند: «یک کار فرهنگىاى است که اثرش آنى است و قابل پاسخگویى نیست. مثل اینکه در جامعهاى بیایند عکسهاى مستهجن جنسى را به شکل وسیعى در میان جوانان پخش کنند! شما چطور مىخواهید این را جواب دهید؟! اصلاً قابل جواب دادن است؟! این اصلاً قابل جواب دادن نیست. وقتى که یک اثر هنرى و یک نوشته و یک عکس، یک تأثیر ویرانگر اخلاقى دارد، این قابل پاسخگویى نیست. جلوِ این کار فرهنگى را باید گرفت؛ این آن ممیّزى واجب است که در جنجال علیه ممیّزى و سانسور نباید هدف را گم کرد. من وظیفه نظام مىدانم، وظیفه وزارت ارشاد مىدانم، وظیفه شما که ناشرید مىدانم، که وقتى چنین چیزى مطرح مىشود، شما اجازه ندهید و کمک نکنید. این هیچ ربطى ندارد به اینکه ما با فکر آزاد موافقیم یا مخالفیم. »
بنابراین گزارش، مراودات و خاطرات محسن چینیفروشان با آیتالله خامنهای بنا بر اقتضائات کاری در حوزههای فرهنگی از جمله کتاب به سالهای دور برمیگردد و حالا او از گشت و گذار خود در کتابخانه شخصی رهبر انقلاب میگوید...بخشهایی از این گفتوگو را که پایگاه اطلاعرسانی موسسه حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب منتشر کرده، در ادامه میخوانید:
* یادم میآید بعد از ترور که ایشان در بیمارستان بستری بودند، با جمعی تحت عنوان «انجمن هنرمندان مسلمان» به عیادت ایشان رفتیم. حدود ده دوازده نفر بودیم که در آن جمع شهید مرتضی آوینی و آقای سید مهدی شجاعی هم بودند. صحبتهای متعددی شد. ایشان خیلی تأکید کردند به نویسندگان، -چون نویسندهها هم در جمع بودند- که شما در صورتی میتوانید کتاب بنویسید و کتاب بخوانید که به کتاب آشنا باشید و رمانهای مختلف را خوانده باشید. اگر رمان نخوانده باشید، نمیتوانید رمانِ خوب بنویسید. نکتهی دیگری که اشاره کردند این بود که انتقال اندیشهها توسط رمان صورت میگیرد. یعنی رمان یک ابزار خوبی است که تنها برای سرگرمی نیست. تأکید ایشان این بود که رمان یک ابزار خوبی است برای انتقال اندیشهها.
* ایشان سؤال کردند که کدامیک از شما کتاب «دل سگ» را خواندهاید؟ و جالب است که در آن جمع ده پانزده نفری که همه نویسنده بودند، کسی یادش نبود و ابراز نکرد که من خواندهام و بعد خود ایشان ادامه دادند که این کتاب «دل سگ» برای میخائیل بولگاکوف است که درواقع او زمانی که حکومت کمونیستی شوروی مسلط میشود، او این کتاب را مینویسد. کتابی است منتقدانه نسبت به آن سیستم و نظام حکومتی. تا مدتها هم اجازهی انتشار نداشته و بعدها که شرایط فرق کرده، این کتاب هم منتشر شده. توصیه میکردند که بروید و این کتاب را بخوانید. به هر حال این یک شاهدمثال بود برای اینکه یک رمان چطور میتواند اندیشهها را منتقل کند.
* کتابهای مرحوم جلال، همهاش را دارند. راجع به خود جلال هم خیلی نظر مثبتی دارند. بعضی از کتابهای مرحوم شریعتی هم موجود است. راجع به جلال، راجع به تکنگاشتهای جلال صحبت میکردند که جلال تکنگاشتهای بسیار خوبی داشت. مثل اورازان و میگفتند که ما مثل جلال همچنین نویسندهای با این قلم پیدا نکردیم که بتواند همین کار را انجام بدهد.
* ایشان درباره فردوسی تعبیرشان این بود که همین که اسمشان حکیم ابوالقاسم فردوسی بوده، معلوم است که ایشان اهل حکمت بوده و کسی که اهل حکمت باشد، جز حکمت نمیگوید و شاهنامه که تاریخ است، پر از حکمت است. درواقع ایشان یکجور مراجعه به شاهنامه را به عنوان آشنا شدن و استفاده از اندیشههای فردوسی تأیید میکردند.
سایر اخبار حوزه کتاب را اینجــــا بخوانید.
در عصر طلایی انحصارطلبان افکار عمومی مردم چارهای جز پذیرش ندارند
نظر شما