دو مسئله همیشه در اقتصاد ایران برای تجارت مشکل آفرین بوده است؛ یکی درآمد نفت و دیگری تعیین نرخ مناسب یا نرخ واقعی ارز، که هر دو را بایستی از مشکلات ساختاری صادرکنندگان به حساب آورد و با یکدیگر در ارتباط مستقیم قرار گرفتهاند.
درآمد نفت موجب شده است که موازنه پرداختهای ما به طور غیرواقعی و جدا از بنیه واقعی اقتصاد کشور و توانایی تجارتی واحدهای اقتصادی، مازاد داشته باشد و در نتیجه نرخ ارز، ارزانتر از آنچه که تجارت غیرنفتی میتوانست تحمل کند، تعیین شود.
موضوعی که در اینجا باید به آن پرداخته شود نگاهی منصفانه به وضعیت تجارت کشور است. بر اسن اساس سهم کل صادرات غیرنفتی ما در ده سال گذشته حدود 6/ 18 درصد از کل صادرات ما بوده است و سهم صادرات نفت و گاز با رقم 3/ 476 میلیارد دلار، به بیش از 80 درصد رسیده و البته صادرات محصولات پتروشیمی (فرآوردههای نفتی) نیز در رقم صادرات غیرنفتی منظور شده است؛ از طرف دیگر، خالص تراز صادرات خدمات ما حدود 54 میلیارد دلار منفی بوده است.
واردات ما طی این دوره، حدود 8/ 3 برابر صادرات غیرنفتی بوده است و در این مدت حدود 70 میلیارد دلار به ذخایر ارزی کشور اضافه شده است. این همان مازادی است که بانک مرکزی با اتکای به آن توانسته است با وجود ناتوانی مشهود صادرات، نرخ ارز را تقریباً ثابت نگاه دارد.
گفتنی است در این راستا بانکها بایستی به اجرای پروژههای سرمایهگذارانی که تمام یا قسمتی از کالای آنها صادر میشود، کمک کنند؛ این کمک شامل کمک اطلاعاتی، کمک فنی و اعطای تسهیلات بلند مدت و سرمایه در گردش میشود.
همچنین استفاده بیشتر از فناوری اطلاعات در ارائه خدمات بانکی به ویژه در امر تجارت خارجی و صادرات باید مورد تأکید قرار گیرد. در این زمینه بانکهای بینالمللی بسیار پیشرفتهتر از بانکها ما هستند و گسترش روابط کارگزاری با آنها، استفاده عمقیتر از فناوری اطلاعات را ناگزیر میسازد./ق
* مدیرعامل بانک کارآفرین
نظر شما