۰ نفر
۵ تیر ۱۳۸۸ - ۱۳:۲۷

سامی مبید

طی 40 سال گذشته سیاستمداران عرب هرازگاهی برای پرهیز از بازداشت یا درگیری با جریان‌های سیاسی مخالف زمان خود، سکونت موقتی در دمشق را به عنوان راه حلی کارساز انتخاب کرده‌اند. سکونت در دمشق راهکار مؤثری بود که فقط آنها را از فضای متشنج کشورشان دور و در عین حال در ارتباط مستقیم با جریان پیش رو قرار می‌داد. از این منظر است که بسیاری از رهبران بنام دنیای عرب ساکنان پیشین دمشق بوده‌اند.

محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، خالد مشعل رهبر حماس، رمضان صالح رئیس جهاد اسلامی، نوری مالکی نخست‌وزیر عراق، جلال طالبانی رئیس‌جمهوری عراق، مسعود بارزانی رئیس منطقه خودمختار کردستان، نبیه بری رئیس مجلس لبنان و ولید جنبلاط رهبر حزب دروزی‌های این کشور از جمله رهبران تأثیرگذار عربی هستند که مدتی را در دمشق سر کرده‌اند.

شاید در نگاه نخست گستره متفاوت افکار و ایده‌های هر یک این افراد آنها را در هیچ نقطه مشترکی به هم نرساند ولی در باطن همگی متفقاً سوریه را خانه دوم خود تصور می‌کنند که تأثیری ژرف بر پیکره فکری و عقیدتی آنها داشته است.

اما هر قدر سوریه در نظر اهالی سیاست مأمن و سرپناهی برای ادامه فعالیت‌های جریان‌ها باشد، کمتر به عنوان کشوری کارساز و میانجی در مناقشه‌های منطقه‌ای وارد شده است. سوریه می‌تواند همان جایگاهی را داشته باشد که عربستان و قطر در سال‌های 1990 و 1998 میلادی برای لبنان ایفا کردند یا همان نقش واسطه گری را داشته باشد که سعودی‌ها و مصری‌ها از سال 2004 میلادی در مسئله فلسطین به آن پرداخته‌اند.

از سال 2007 میلادی تمامی مذاکرات آشتی ملی گروه‌های درگیر فلسطین به واسطه هر کدام از کشورهای منطقه با شکست روبه رو بوده که البته در هیچ کدام سوریه وارد نشده است. در همه این سال‌ها سیاستمداران سوری به دفعات برای ورود به جریان مذاکرات گروه‌های درگیر فلسطین ابراز تمایل کرده‌اند. سوریه در حالی رهبر تبعیدی حماس را در خود پناه داده که همچنان روابط گرم خود را با محمود عباس رقیب اصلی خالد مشعل حفظ کرده است. مولفه همه‌جانبه‌گرایی سوریه در تعاملات منطقه‌ای مهم‌ترین عاملی است که می‌تواند این کشور را در نقش یک میانجی مؤثر خاورمیانه ابراز دارد.

در سال 2006 میلادی سوریه در تلاش بود تا حماس را برای تشکیل کابینه متحد ملی در سرزمین‌های اشغالی راضی کند. این طرح از سوی موسی ابومرزوق در دمشق مطرح شد و همه سوری‌ها نیز بر آن صحه گذاشتند. پس از آخرین جنگ غزه نیز این سوریه بود که در نهایت توانست رهبران حماس را به رغم موضع‌گیری سختی که در قبال مصر داشتند، در قاهره به پای میز مذاکره با دیگر طرف‌های فلسطینی بکشاند.

سوریه تنها کشوری است که در جهان عرب همچنان به ناسیونالیسم عربی پایبند است. سوریه تنها کشوری است که هیچ گاه زیر بار امضای توافقنامه با اسرائیل نرفت. جنگ سردی که دمشق در میانه سال‌های 2003 تا 2008 میلادی در برابر دولت جورج بوش در پیش گرفته بود، رهبران سوریه را آوازه‌ای جهانی بخشید.

سوریه در روند سیاسی عراق نیز با پذیرش جریان‌های مختلف همگان را با خود همراه کرد. امروز سنی‌های عراق در حالی سوریه را همراه و حامی خود می‌بینند که شیعیان این کشور نیز این کشور را در مقام نزدیک‌ترین هم پیمان ایران و همراه همیشه مردم عراق در دوران ریاست صدام حسین قبول دارند. حتی رهبران کرد عراق که روزگار بسیاری را در دمشق سپری کرده‌اند نیز چنین تصور مثبتی نسبت به سوری‌ها دارند.

شاید کمتر فردی امروز نقش انکارناپذیر سوریه در تعاملات منطقه‌ای را باور داشته باشد اما باید اذعان داشت که سوریه امروزی چنان در پهنه مناقشات خاورمیانه و ارائه راهکارهای مؤثر دارای نفوذ است که حتی باراک اوباما نیز از انجام آن عاجز است.

این روزها از گوشه و کنار منطقه زمرمه‌های بسیاری مبنی بر اصرار کاخ سفید به سوریه برای قطع روابط دمشق با تهران و نیروهای حماس و حزب‌الله به گوش می‌رسد. اما اوباما زیرک‌تر از آن است که بخواهد نقش تأثیرگذار سوریه در منطقه را با این شروط نادیده بگیرد. حتی اوباما نیز باور دارد که سوریه می‌تواند همان میانجی و واسطه‌ای باشد که زبان مذاکره با احزاب و کشورهای منطقه را می‌داند و می‌تواند پل ارتباطی آمریکا با مخالفانش باشد.

 آمریکا اکنون برای دستیابی به صلح و آرامشی پایدار در منطقه به وزنه عربی سنگینی نیاز دارد. در این میان نه قطر، نه کویت و نه لبنان هیچ یک نمی‌توانند ابزار ارتباطی آمریکا باشند. عراق گزینه خوبی بود اگر به دست بوش قطعه قطعه نمی‌شد و اگر لیبی کمی به خاورمیانه نزدیک‌تر بود، می‌توانست در نقش میانجی وارد شود. در این میان فقط سه گزینه پیش روی کاخ سفید باقی می‌ماند: عربستان، مصر و سوریه.

 پنجاه سال پیش رهبران هر سه کشور دیداری با وینستون چرچیل داشتند. مردی که همگان او را اوبامای دهه چهل می‌دانند. چرچیل در آن زمان گفت: «ما در حال ساختن دنیای جدید هستیم. دنیایی بهتر. اگر که این جنگ جهانی تمام شود. در دنیای تازه ما دیگر جای درگیری و نزاع نیست. آنجاست که ما به کمک عربستان، سوریه و مصر برای صلحی فراگیر در خاورمیانه نیاز داریم. هر چند که ما به سیاست‌های ملک فاروق و ابن سعود اطمینان کامل داریم اما می‌دانیم که بدون سوریه به هیچ می‌رسیم. هر اقدامی در منطقه بدون حضور دمشق بی‌فایده است! »

و امروز با تجربه نشست طایف و دوحه دیگر زمان آن رسیده است که خاورمیانه به فکر تجربه نشست دمشق باشد!

الحیات 23 ژوئن 2009 /ترجمه: لیدا هادی

سردبیر مجله بین‌المللی فوروارد

خبرنگار ارشد امور بین‌الملل الجزیره

کد خبر 11484

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین