محمدرضا نوروزپور:
ما به جولیان آسانژ، هرکه هست و هرکه نیست، احتیاج داشتیم تا به ما حالی کند عبارت های دلفریبی چون آزادی بیان و جریان آزاد اطلاعات، مثل خیلی از شعارهای دلفریب دیگری که ریشه در اندیشه و فلسفه غرب دارد حبابی است بزرگ که تا کنون سوزنی به خود ندیده بوده است.
ویکی لیکس، حتی اگر کارخود آمریکایی ها باشد، حباب جریان آزاد اطلاعات را ترکانده است. این روزها شنیدن پیشنهادی مانند: "بگیرید و بکشیدش" برای مالک ویکی لیکس که سوزن دردناکش را به حباب جریان آزاد اطلاعات فروکرده است از یک کشور جهان سومی ناقض حقوق مدنی و شهروندی به گوش نمی رسد. اقدام برای ایجاد محدودیت های مدنی، تعزیری و حتی تنبیهی برای کسی که یازده سپتامبر دیپلماسی آمریکا را مدیریت کرده در یک کشور پادشاهی در خاورمیانه که فاقد بدیهی ترین حقوق شهروندی است صورت نمی گیرد. این پیشنهاد متعلق به ساراپلین است نه بن لادن.
امروز درجایی از کشتن و بستن و نابود کردن یک فرد، رسانه و یک جریان سخن گفته می شود که ده ها سال با شعار ازادی بیان و جریان ازاد اطلاعات به جنگ سایر ملل رفته و داعیه دار شرایطی بوده است که اکنون خود تاب تحمل آن را ندارد.
آدم انتظار دارد جمله : «اگر چین میتواند دسترسی به اینترنت را ببندد، چرا ما همین کار را نکنیم؟» را از یک سرکوبگر در کشورهای مستبد که حتی ممکن است شانس برگزاری یک انتخابات ولو نمایشی را هم به مردمش ندهد بشنود. اما این جمله متعلق به سرهنگ قذافی نیست. این جمله را حسنی مبارک نگفته و حتی ملک عبدالله پادشاه عربستان که ادعایی درباره حقوق بشر، ازادی بیان و جریان آزاد اطلاعات ندارد نیز بر زبان نیاورده چون پیشتر بدون اجازه گرفتن از کسی این کار را در کشورش کرده است. اما تعجب آور این است که بدانید این جمله از قلب کنگره آمریکا و جایی که سناتور جولیبرمن در آن حضور دارد بیرون آمده است.
آدم فکر می کند در کشوری مثل پاکستان ممکن است کسی در یک جلسه مخفی ضدجاسوسی یا امنیتی این پیشنهاد را مطرح کند که "جولیان آسانج میتوانست گلولهای بخورد یا به وسیله سرب مسموم شود" اما باور کنید این جمله نه در یک شورای امنیتی یک کشورناقض حقوق بشر بلکه از زبان یک فعال رسانه ای امریکایی که از قضا مقاله های بسیاری در حمله به کشورهای خاورمیانه و محکوم کردن آنها به خاطر نداشتن ازادی بیان و ندادن فرصت به روزنامه نگاران برای اظهار نظر صریح نوشته است جاری شده است.
ما چگونه می توانیم به جریان ازاد اطلاعات ایمان داشته باشیم وقتی چنین اظهارنظرهای هولناکی از سوی ساراپلین، جولیبرمن و یک روزنامه نگارسرشناس مثل راش لیمباف درباره کسی می شنویم که گناه او صرفا حرکت در مسیر جریان آزادی اطلاعات بوده است.
مگر ویکی لیکس براساس همین تعاریفی که در همه سال های گذشته از جریان آزاد اطلاعات ارائه کرده اند گام برنداشته است؟ مگر کشورهای غربی براساس همین تعریف نبوده است که ادعای آزادی بیان می کرده اند. شاید تا کنون آنچه از آن به عنوان آزادی بیان یاد می شده چیز دیگری بوده است. شاید به ما چیزی را قالب کرده بوده اند و الا اگر تا کنون جریان ازاد اطلاعات وجودداشته، چه اتفاق جدید افتاده است.
الکس راس مشاور ارشد وزارت امور خارجه آمریکا می گویدما با چه گوارای قرن بیست و یکم مواجه ایم. او حتی پیش از افشاگری های ویکی لیکس درباره بروز آنارشیسم در فضای دیجیتالی هشدار داده بود.
من از جمله کسانی هستم که معتقدم نباید به سادگی با گفتن اینکه همه چیز کار خود آمریکایی هاست، از کنار این موضوع گذشت. این را البته از ترس این نمی گویم که مئرجاودانفر، ستون نویس گاردین بار دیگر در مقاله ای مرا پارانوئید ( متوهم) بخواند. این را از این باب می گویم که تحقیق و تدبر در انقلابی که ویکی لیکس هم درعرصه فضای مجازی و هم در عرصه روابط بین المللی ایجاد کرده و آن را ادامه خواهد داد، ارزش تفکر و تدبر بیشتری دارد. دست کم کوچکترین درسی که از این آنارشیسم دیجیتالی، سوسیالیسم نوین، یازده سپتامبر دیپلماتیک و یا نئوچه گوارای قرن بیست و یکم می توان گرفت این است که غربی هاهم، دربرابر جریان آزاد اطلاعات و آزادی بیان آستانه تحمل مشخصی دارند. آستانه تحملی که اگر طاق شود، واکنشی به آن نشان می دهند که بی شباهت به واکنش حکومت های مستبد نیست.
نظر شما