چند شب پیش در یکی از برنامههای مناسبتی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ، شاعر گرامی و ارجمند جناب آقای اسماعیل امینی در باره باید و نبایدهای شعر عاشورایی سخن میگفت. او در این برنامه با تاکید بر این که در نوآوری در شعر آیینی و عاشورایی ، باید محتاط بود( نقل به مضمون میکنم) گفت که همان گونه که در عرصه ادبیات تازمانی که یک دیدگاه به صورت آکادمیک بررسی و تایید نشود به متون دانشگاهی راه نمی یابد ، در شعر آیینی هم تا زمانی که یک نوآوری تثبیت نشده، نباید به سمت استفاده از آن رفت .
این دیدگاه البته ممکن است برای ایشان و برخی دیگر محترم وحتی یک اصل مسلم باشد که شعرآیینی ، چون حوزه ای محترم و بسیار فاخر است، نباید پای هر آوانگارد بازی قبیحی به آن باز شود ، حرمت این حوزه ی شعری بیش از آن است که یک عده با بازیهای زبانی و شکستن سنتهای محترم ادبی بخواهند این عرصه را هم به هرج و مرجی دچار کنند که شعر معاصر ما دچار آن شدهاست .
مساله این جاست که دوستان سه نکته را فراموش میکنند . یکی این که اصولاً اگر سنتهای مذهبی و ملی محترم است و شان آن نزد همه محفوظ ، سنتهای ادبی هیچ احترام و وجوب ذاتی ندارند. شکستن سنتهای ادبی و پیش رفتن از حدود آن همواره ادبیات را زنده و سرپا نگه داشته است .اگر قرار بود نیما هم سنت وزن متساوی الارکان و قافیه از پیش تعیین شده را بپذیرد که دیگر نه شعر نویی داشتیم و نه فضای تازه ای در شعر. نوآوری همواره یک اصل محترم در ادبیات و هنر است و کسی نمیتواند مدعی هنرمندی باشد، اما هیچ برون شدی از سنتهای تثبیت شده پیشین را تجربه نکند. ضمن این که موزون و مقفی بودن به هیچ کلامی اعتبار و ارزش نبخشیده است ، مهم آن چیزی است که میگوییم .
نکته ی دوم این است که شعر و ادبیات آیینی ، بخشی از جریان پرشور ادبیات کشور ماست .نمیتوان رودخانه ای جدا از جریان شعر معاصر کشید و گفت آب این رودخانه با رودهایی دیگر به دریای ادبیات امروز می ریزند مخلوط نشود. در این میان باید این نکته ی مهم را به خاطر داشت که شعر آیینی بخشی از کلیت بزرگ تری به نام شعر معاصر ایران است و اگر میخواهد سرزنده و پیش رونده باقی بماند ، باید تجربه های شعر معاصر را بیازماید و البته از آسیبهایی که جریان کلی شعر ما را تحت تاثیر قرار میدهد برحذر باشد. نمیتوان به شاعر آیینی حکم کرد که فلان تجربه برای تو ممنوع است؛ چرا که شعر آیینی میگویی، روح شعر و ذات شاعر ، این فضاهای تازه را میجوید و لمس میکند اگر چه ممکن است میزان و بسامد این نوآوریها در گونهها و گرایشهای مختلف شعری کم و زیاد شود که این بحثی دیگر است.
نکته ی سوم این است که ما نمونههای روشن و در دسترسی از ادبیات، نقاشی، تئاتر و دیگر شکلهای هنری در ایران و جهان در دست داریم که آثاری با درون مایههای مذهبی اما با گرایش و نگرش مدرن آفریده شده اند و بسیاری از مخاطبان پیشرو و به روز آنها را پذیرفته اند. شعر آیینی نیز باید بتواند مخاطبانی به جز مخاطبان سنتی و معمول خود را جذب کند و برای رسیدن به این خواسته ، بهره مندی از تجربههای ادبیات مدرن و پست مدرن به مدد شاعران آیینی خواهد آمد.
ر
نظر شما