می‌توان وجود بحران در ادبیات داستانی کشور را به نوعی تایید کرد و از یک زاویه دیگر هم می‌توان به آن نگاه کرد و گفت بحرانی در ادبیات کشور وجود ندارد، چون داستان همچنان نوشته می‌شود و کتاب‌های منتشره ادبیات داستانی نسبت به سال‌های قبل رشد بیشتری داشته است.

وقتی هم این آمار را با میانگین چاپ ادبیات داستانی در کشورهای دیگر مقایسه می‌کنیم، می‌بینیم آمار بدی نداریم و همگام با همه جا هستیم، اما این موضوع در کشور ما احتمالا به دلیل سهل بودن انتشار داستان است. تعداد عناوین دلیل بر خوب و مفید بودن همه کتاب‌ها نیست. از این زاویه اگر نگاه کنیم، می‌توان بحرانی را در ادبیات داستانی کشور دید، اینکه آثار خوب هم‌‌ردیف آثار دیگر که در کشورهای دیگر منتشر می‌شوند، نیستند، حتی هم‌‌ردیف با کشورهای آسیای شرقی و آمریکای لاتین و حتی کشورهای عرب‌زبان هم نیستند؟

از یک منظر گفته‌ می‌شود آثار داستانی ما که خوب نیست به علت ضعف ادبی است، ولی باید عمیق‌تر نگاه کرد، چرا اثر ادبی خوب تولید نمی‌شود و چرا نویسندگان بزرگ در کشور ما کمتر متولد می‌شوند و بیشتر آثارمان سطحی هستند؟ در کشور ما نویسندگانی که جهان جدیدی بیافرینند کمتر دیده می‌شوند و نویسندگان کمتر در آثار ادبی خود دنیاهای تازه خلق می‌کنند.

به نظرم بیش از این‌که به بحران در ادبیات بپردازیم، باید دید چرا نویسنده خوب در ایران کم ظهور می‌کند. در نسل گذشته نویسندگان بزرگی بودند، ولی بعد از آن‌ها نتوانستیم جایگزینی پیدا کنیم. انگار در دنیای سنتی حکیمان بیشتری داشتیم تا در نسل مدرن، این در همه زمینه‌ها رسوخ یافته که در ادبیات هم دیده می‌شود.

 60

کد خبر 118520

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =