بعدها شاهد فیلمهایی بودم و هستیم که قاتلین و دزدان نامشان فرزین بود! در ادامه، این نام در استخدام و حتی گرفتن پست و عنوان چسبید بیخ ریشم و عاملی شد برای گزینش و مردودی درآزمونها و گرفتن مقام!
عزیزان دل؛ تا میتوانید قرآن بخوانید واز آن بیاموزید. مثلا در آیه 216 سوره مبارکه بقره میخوانیم:
«جنگ بر شما مقرر ولازم شده حال آنکه برایتان ناخوشایند است؛ بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است.»
حالا توصیه و فرمان فوق را وصل کنید به همین جنگ 12 روزه خودمان که کمترین نتیجهاش شد: خوردن سر مبارک مسئولین و مدیران گرانسنگ به سنگ. بله؛ این عزیزان همیشه دلسوز بالاخره بعد از نیم قرن تجربه و سعی و خطا و هزینههای گزاف متوجه شدند «ملیگرایی» نه تنها فحش نیست بلکه گاه میشود به گذشته این کشور بالید و در شرائط سخت به کمک آن پوزه دشمنان را هم به خاک مالید. به هر حال در این کش و قوس تاریخی شانس آوردیم تخت جمشید و بسیاری از مکانهای تاریخی در اثر مقاومت مردم محلی از تخریب و انهدام جان سالم بدر بردند و بسیاری از آئینهای ملی توانستند خود را از گزند تاخت و تاز و قلع و قمع مدیران وقت خود را نجات دهند و خداروشکر همچنان برایمان ماندند و هیچگاه در برابر تفکرات ارتجاعی زانو نزدند. فراموش نمیکنیم چقدر سعی شد مراسمی همچون نوروز؛ سیزده بدر؛ شب یلدا و چهارشنبه سوری فراموش شوند و حتی وقتی نشد که بشود سعی شد حداقل نام ملیشان عوض شود- مانند تغییر نام «سیزده بدر» به «روز طبیعت»، «شب یلدا» به «روز ترویج فرهنگ مهمانی و پیوند با خویشان»؛ «چهارشنبه سوری» به روز «تکریم همسایگان» و... حتی این موج تغییر نامها؛ باشگاههای فوتبالی را هم بینصیب نگذاشت و بعنوان مثال نام ملی باشگاه «سیاه جامگان» با عنوان «مشکی پوشان» و «ابومسلم خراسان» به «ابومسلم ثامن» و... تغییر یافت!
هر قدر کشورهایی همچون ترکیه با ساختن سریالهای تحریف شده، تاریخ ننگبارعثمانیشان را شیک و مجلسی نشان میدادند؛ همزمان، مسئولینمان با دل و جان مسابقه تخریب تاریخمان را گذاشته بودند و حتی سعی داشتند نقاط مثبتش را هم بنوعی کتمان کنند تا مبادا تنابندهای احساس کند به جز شرایط کنونی اوضاع کشور در قدیم خوب و بر وفق مراد بوده! این خودزنیها آنقدر در سطوح مختلف -از کتابهای درسی تاریخ مدارس بگیر تا عوض کردن اسامی خیابانهایی همچون کوروش و داریوش و مصدق...- ادامه یافت که نه تنها هیچ فیلم و سریال فاخری با موضوع ملیگرایی و تاریخ این کشور ساخته نشد بلکه فضا برای ساختن فیلمهایی همچون 300 فراهم شد. بله عزیزان؛ درامور فرهنگی هم «تیمی که گل نمیزند گل میخورد». آیا دیدید بچهها، فقط وقتی به اسباب بازیهایشان توجه نشان میدهند که بچههای دیگر سراغشان رفته و با آن بازی میکنند؟
مسئولین ما هم وقتی دیدند ایدئولوژیشان شده آلت دست و سوژه بازی و دست اندازی دشمنان، ناگهان به خود آمدند(البته طبق معمول دیر) و چیزی را که تا دیروز پشت گوش انداخته و زیر فرش میکردند آنرا بر سر گذاشتند و حلوا حلوایشان کردند.- هر چند به ظاهر- بر همین اساس کمیتههای ضد تهاجم فرهنگی تشکیل شد و مسئولین متوجه شدند که میشود در خصوص کلمه «شاه» تا این حد آلرژی نداشت و تاریخ را به شکلی هدفمند و دوقطبی تفسیر نکرد. تازه داشت دستشان میامد که چه خوب و چه بد، باید از تاریخ صیانت کرد و حتی به آن افتخار کرد. آنها فهمیدند تاریخ دقیقا آن چیزی نیست که خسرو معتضد آنرا تفسیر می کند. حتی مداحان ما هم متوجه شدند تلفیق مذهب با ملیت چقدرمیتواند در حفظ وطن موثر باشد و خیلی از درسهای دیگری که متاسفانه مسئولین بعد از کلی صرف هزینه و عمر و حتی زندانی کردن خیلی از افراد و پیشنهاد جمع کردن و رفتن از این مملکت و... (آنهم به جرم ملی گرایی) آموختند. هر چند همچنان مدیرانمان ته دلشان با ملیگرایی مشکل دارند(درست مانند مسئولین آمریکا که علی رغم شعارها و وضع قوانین بسیار و... همچنان یواشکی با تبعیض نژادی و حقوق سیاه پوستان مخالفند و فقط نشانش نمیدهند و رو نمیکنند.) اما همین را هم به فال نیک میگیریم. نشان به آن نشانی که در سالروز تولد کورش بجای برگزاری مراسم گرامیداشت در پاسارگارد شاهد استقرار پلیس ضد شورشیم! تقویممان را باز کنید و ببیند چند مناسبت با رویداهای ملیمان تنظیم و تعریف شده؟ چرا هیچ فیلم و سریال فاخری از تاریخ این کشور حداقل در حد خرم سلطان ساخته نمیشود؟! و...
به هر حال از اینکه بتدریج و باری به هر جهت شاهد ظهور المانهایی از ملیت و تاریخمان هستیم شکرگزاریم هر چند میدانیم همه اینها در حد تظاهر و ادا و اصولند و باسمهای و هیچکدام دلی نیست و با کلی اشکال و ایراد و با دستپاچگی و از سر ناچاری و اجبار سرهم و علم شدهاند و هدف و نیت چیز دیگری است و در وقت مناسب همین به ظاهر روشنفکران و حامیان ملی گرایی فعلی ضربه خود را خواهند زد! هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش...
اما بخیل نیستیم در این بیابان به لنگه کفشها اکتفا میکنیم.







نظر شما