محمد اکبری: جورج بوش پدر، چهل و یکمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا در سن 94 سالگی درگذشت. وی از 20 ژانویه 1989 تا 20 ژانویه 1993 به مدت چهار سال رئیسجمهور آمریکا بود.
در میانه سال 1991 اکثر آمریکائیان و از جمله تقریبا تمامی نامزدهای بالقوه حزب دموکرات ، باور داشتند که محبوبیت فوق العاده ای که جورج بوش در طول جنگ خلیج فارس به دست آورده بود، او را به صورت یک نامزد شکست ناپذیر در انتخاب مجددش در 1992 در آورده است. اما بیل کلینتون و مشاورانش با توجه به مشکلات اقتصادی آمریکا که از زمان ریگان با توجه به هزینه های سرسام آور نظامیاش و پس از آن در زمان بوش بوجود آمده بود و تأکید بر آنها، به رقابت با جرج بوش برخواستند، تضادی که بین تسلط بوش بر روابط بین المللی و سردرگمی او در حل رکود اقتصادی مداوم آمریکا وجود داشت باعث شد که اعتماد مردم به رهبری این رئیس جمهور کاهش یابد. در انتخابات نوامبر 1992 بوش تنها 38 در صد آراء را بدست آورد و رئیس جمهوری یک دوره ای نام گرفت.
پایان جنگ سرد در دوره بوش پدر
ایالات متحده امریکا بعد از پایان جنگ سرد و شکست شوروی استراتژی سیاست خارجی خود را تغیر می دهد و در پی رهبری جهان می شود. بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی امریکا استراتژی ژئوپولیتیکی جدید را در منطقه اتخاذ می کند و در سیاست جهانی خود پس از جنگ سرد استراتژی نظم نوین جهانی و سیاست های منطقه ای جدید دنبال می کند. دگرگونی های سال های قبل از فروپاشی شوروی نوید از نظم نوین جهانی می دهد؛ نظمی که در آن حقوق بین الملل، قدرت های بزرگ و سازمان های بین المللی همگی می توانند نقش برجسته نسبت به آنچه داشته اند بازی کنند. مسائل و رفتارهایی که نوید شکلگیری نظم نوین بین المللی نشان میداد را می توان به صورت زیر زمان بندی نمود:
1- قبل از بحران عراق و کویت 1990- 1991: بیش از یک دهه قبل از آغاز بحران کویت رالف دارندوف با تاکید بر بسیار جنبه های اقتصادی و حقوق بشر موضوع جلسات خود را در باره یک نظم نوین جهانی در دانشگاه غنا برگزار کرد.
2- در سال 1990 : در یازدهم اوریل 1990، میخائیل گورباچف، آخرین ریس جمهور شوروی در مهمانی اعضای سازمان جهانی رسانه های گروهی در مسکو از نظم نوین جهانی یاد آور شد.
3- موقعیت جدید ایالات متحده امریکا: بوش پدر بعد از دیدار با میخائیل گورباچف آخرین رئیس جمهور شوروی در مالت در سال 1989 موقعیت جدید امریکا را در عرصه بین الملل اعلان کرده وآنرا نظم نوین جهانی نامید.
بوش معقد بود این اوضاع جدید نیازمند نظم نوینی است که در چارچوب آن روابط میان دولت ها و ملت ها به شکل مطلوب در آمده و ادامه می یابد. ایالات متحده امریکا در نظام نوین جهانی اهداف و منافعی چون بقاو ادامه حیات، استقلال و حفظ ارزشهای بنیادین امریکا و امنیت نهاد ها و مردم امریکا، بهبود ثبات استراتژیک در سیاست خارجی، گسترش لیبرال دموکراسی و اقتصاد آزاد در عرصه جهانی و برقراری روابط سالم و مبتنی بر همکاری در موقعیت برتر سیاسی با متحدان و کشور های دوست را دنبال میکرد.
استراتژی بوش پدر در منطقه خلیج فارس
دکترین امنیت ملی آمریکا در دوران ریاست جمهوری بوش پدر عبارت بود از نظم نوین جهانی و آماده شدن برای دست زدن به دو جنگ عمده منطقه ای همزمان. بوش پدر دیدگاه جدیدی را برای موقعیت جدید آمریکا در عرصه بین الملل ارائه داد و آن را نظم نوین جهانی نامید.
این ایده بر دو پایه عمده استواربود :
1- تحکیم و ارتقای موقیعت رهبری آمریکا در جهان از طریق دنبال کردن راههای سیاسی نظیر تشویق و ترغیب کشورها به دنبال لیبرال دمکراسی و کاهش دادن فعالیتهای نظامی و هزینهای مربوطه
2- مقابله با درگیریهای منطقه ای
بحث های واشینگتن بر سر خاورمیانه و خلیج فارس و سیاست عراق منتج به اتخاذ سیاست پیچیده و تا اندازه ای متناقض نسبت به بغداد شد . بعد از اشغال کویت توسط عراق ، طرفداران سیاست حمایتی از عراق در آمریکا تعدیل شدند و به جبهه مخالفان عراق پیوستند و آمریکا به طور یکپارچه خواهان سرنگونی رژیم صدام شد.
جان کلی معاون وزیر خارجه آمریکا در 31 ژنویه 1995 در ساختمان کنگره اعلام کرد که ایالات متحده از استقلال و امنیت دولت های دوست خود در منطقه حمایت می کند ولی بین آمریکا و دولت های خلیج فارس هیچگونه قرارداد دفاعی وجود ندارد و آمریکا خواستار حل مسالمت آمیز کلیه منازعات می باشد . بعد از اشغال کویت توسط عراق، بوش در سخنرانی خود برای راهبرد ایالات متحده 4 اصل را مشخص نمود :
1- عقب نیشنی کامل و بی قید و شرط عراق از کویت
2- اعاده حکومت مشروع کویت
3- پایبندی به امنیت
4- حفاظت شهروندان آمریکا در منطقه
بوش در توجیه اقدامات خود چند بیانیه صادر کرد و در آنها اشاره نمود که منافع ایالات متحده در منطقه به مخاطره افتاده است . طراحان سیاسی و نظامی پنتاگون باور داشتند که سیاست جنگی در منطقه به اهداف دراز مدت آمریکا جامعه عمل می پوشاند و جنگ علیه عراق به حضور نظامی دائم ایالات متحده در خلیج فارس کمک خواهد کرد . از این رو جنگ خلیج فارس فرصتی کم نظیر در اختیار ایالات متحده در منطقه خلیج فارس گذاشت . عملیات طوفان صحرا، راه حل «صلح از طریق قدرت » را از دست اعراب گرفت و آنها را مجبور به معامله با اسراییل بر مبنای شرایط مورد قبول تل آویو نمود ؛ پیروزی قاطع نظامی توانسته بود توازن قدرت منطقه ای را به کلی تغییر دهد .
همچنین جنگ خلیج فارس توانست طیف وسیعی را داخل جامعه آمریکا در پشتیبانی مالی برای حفظ قدرت نظامی آمریکا در دنیا و به ویژه خلیج فارس فراهم کند. اما مهم ترین مشخصه دکترین بوش پدر اعلام دکترین نظم جهانی بود . نظم نوین جهانی مورد نظر وی عصر جدید فارغ از تهدید، ترور ، قوی تر در تعقیب عدالت و در شرایط امن تر در جستجوی صلح ، عصری که در آن ملت های جهان ، غرب و شرق ، شمال و جنوب بتوانند در شکوفائی و وحدت زندگی کنند.
بوش در سخنرانی خود اعلام کرد که جنگ عادلانه علیه عراق باید منجر به برقراری یک نظم نوین جهانی بشود، جهانی که در آن حکمفرمائی قانون، نه قانون جنگل بر رفتار ملل حاکم باشد.
دیدگاه آمریکا به عنوان فاتح اصلی جنگ نفت در مورد امنیت منطقه خلیج فارس به گونه ای بود که این کشور خود را طراح اصلی سیاست ها در این بخش از جهان می دانست و بوش به دنبال نوعی نظام امنیتی بود که از نظر سیاسی و نظامی کم شدت و از نظر اقتصادی با صرفه باشد. در این سیستم آمریکایی اساس بر آن بود که یک کشور قدرتمند مسئولیت امنیت تعدادی از کشورهای کوچک و داوطلب را در محدوده یک منطقه حیاتی بر عهده بگیرد .
در این نظام امنیتی، از دیدگاه عملیاتی نیازی نبود که قدرت اصلی همواره نیروی زمینی دائمی و بزرگی را درمنطقه مستقر بکند. بلکه یک گروه ضربتی کافی بود . در این میان تاسیس یک مرکز فرماندهی منطقه ای فراگیر و شبکه دفاعی مشترک بین قدرت اصلی و متحدان منطقه ای به اضافه قرار دادهای امنیتی دو جانبه میان هر کشور منطقه و قدرت اصلی منظور شده است.
این سیستم نظامی تحت سلطه است که در آن قدرت اصلی حرف آخر را در روابطش با متحدین منطقه ای خود می زند. از دیگر خواص این نظام امنیتی آن است که سهم ایالات متحده در همکاری مالی بسیار کم بوده و در عوض بیشتر هزینه با کشورهای منطقه خواهد بود. عدم توافق جهانی در مورد پذیرش ترتیبات سیاسی و امنیتی در منطقه ( مطروحه توسط آمریکا ) باعث شد تا آمریکا در پایان ریاست جمهوری بوش با 2 انتخاب روبرو شود :
1- منافع استراتژیکی اش را با قرنطینه کردن منطقه حفظ کند .
2- انتقال یک نظام توازن قدرت ( شبکه امنیت دسته جمعی )
طبق اظهارات جرج بوش، هدف از جنگ خلیج فارس نه تنها آزاد سازی کویت، بلکه پیریزی یک نظم نوین جهانی بود. سخنان جیمز بیکر وزیر خارجه وقت آمریکا نشان دهنده تأکید ایالات متحده بر ابعاد اقتصادی و نظامی نظم نوین جهانی یعنی مسائل امنیتی، اقتصاد و ائتلاف نظامی است: «ائتلاف بینالمللی که پیروز جنگ بوده است، بایستی برای حفظ صلح در منطقه، همچنان به حیات خود ادامه دهد .برقراری امنیت در خلیجفارس، منع و کنترل تسلیحات در منطقه، بازسازی و بهبود اقتصاد[منطقه] موضوعاتی هستند که در دوره بعد از جنگ به آنها خواهیم پرداخت».
در اینجا نیز شاهد تأثیر برداشت آمریکایی از نظم جهانی هستیم. هماهنگی، و نظمی اقتصادی و نظامی که بر دیگر ابعاد ترجیح دارند. همزمان با اعلام نظم نوین جهانی توسط دولت بوش، ایالات متحده همچنان به فروش تسلیحات به همپیمانان خود در تمام نقاط دنیا ادامه میداد و کشورهای منطقه خلیجفارس نیز سهم قابل توجهی از این تسلیحات را خریداری میکردند. مبانی هنجاری این سیاستگذاری میتواند بر پایه رسیدن به صلح از راه اعمال زور قرار داشته باشد.
ریشه نظم و هماهنگی از نظر آمریکاییها فرهنگی نیست، بلکه بیشتر نظامی است. به همین دلیل است که آمریکاییها بیشتر به تشکیل ائتلافهای نظامی متمایلند.از اینروست که جیمز بیکر در اظهارنظر خود در خصوص شرایط شکلگیری نظم نوین جهانی میگوید :«ائتلاف بینالمللی که پیروز جنگ بوده است، بایستی همچنان به حیات خود ادامه دهد».
استانلی هافمن در کتاب خود تحت عنوان «گالیور دربند» به بررسی رفتار آمریکاییها در خصوص تمایل به جلب همکاری دیگر کشورها برای تحقق طرحهای آمریکایی پرداخته است. آمریکاییها از متحدین خود انتظار دارند قبل از هر چیزی، در خدمت اهداف مورد نظر آنها باشند.از اینرو ایالات متحده هنگام بروز بحران خلیجفارس فعالیتهای دیپلوماتیک گستردهای برای گرد هم آوردن شمار کثیری از کشورها در زیر فرمان خود به عمل آورد، در حالی که مسئله اصلی عبارت بود از به خطر افتادن منافع آمریکا در منطقه.در جریان این بحران، جرج بوش از جهانیان خواست تا تمام سعی خود را در راه تحقق یک پروژه آمریکایی یعنی نظم نوین جهانی به کار بندند.
52312
نظر شما