۰ نفر
۱۴ دی ۱۳۸۹ - ۱۳:۵۶

او زنی بود 36 ساله و معمولی. نه تروریست بود ،نه عامل انتحاری، نه تهدیدی برای امنیت ملی شما.

استفان والت
سال نو میلادی از راه رسیده است و همزمان خبرهای بسیاری در خصوص مناقشه صلح اسرائیل و فلسطین هم به گوش می رسد. جای تعجبی هم ندارد اگر اعتراف کنیم که هیچ خبر خوبی از این مناقشه به گوش نمی رسد. اواخر هفته بود که جواهر ابورحمان زن فلسطینی 36 ساله در سرزمین های اشغالی پس از استنشاق گاز اشک آور زده شده از سوی سربازان اسرائیلی، جان سپرد.

به یاد داشته باشید که جواهر ابورحمان زنی معمولی بود. نه عامل انتحاری بود، نه موشک به سمت اسرائیل پرتاب می کرد و نه به دنبال پایان دادن به سرزمین یهودی نشین اسرائیل بود. جواهر هیچ تهدیدی برای امنیت ملی اسرائیل نبود. وی تنها به یک مساله اعتراض داشت و آن هم سیم کشی های امنیتی اسرائیل در اطراف روستایش بیلین بود. بر اساس گزارشی که در این خصوص در نیویورک تایمز منتشر شد، دیوان عالی اسرائیل در سال 2007 میلادی حکم داد که این سیم کشی ها باید حجم کمتری از روستای بیلین را شامل شوند. این حکم هنوز عملی نشده است . باید اضافه کنم که وی دومین عضو خانواده اش بود که با این سبک و سیاق جان خود را از دست داد. سال 2009 هم سربازان اسرائیلی کپسول گاز اشک اور را بر سینه برادر جواهر کوبیدند و وی در دم جان سپرد.

همزمان در آمریکا هم برخی تحلیل گران اندک اندک به این نتیجه می رسند که اسرائیل می رود تا تبدیل به کابوسی برای همگان شود. در چند ماه گذشته نویسندگان بسیاری در نیویورک رویو، نیویورکر و چند رسانه دیگر از تندروی های اسرائیل و خارج از عرف عمل کردن های رهبران این رژیم نوشته اند. این نخستین بار است که نویسندگان آمریکایی با این سبک و سیاق قلم به دست تندنویسی در خصوص رفیق شفیق ایالات متحده می سپارند . در این روزها طرفداران دو آتشه اسرائیل مانند جفری گلدبرگ هم نوشتند که اسرائیل با حرکت های عجیب و غریب خود در حقیقت ذات دموکراسی دوستی را هم در خود کشته است.

تمام این نوشته ها و اعتراف ها نشانه های بسیار خوبی هستند چرا که پیشرفت واقعی زمانی حاصل می شود که بتوانیم بدوت تعصب ذات یک مشکل را دیده و موشکافی کنیم. نکته اصلی اینجاست که مشکل اسرائیل ریشه در تندروی چند روحانی تندرو یهودی یا میل به ریاست در میان مهاجران اسرائیلی ندارد. ریشه تمامی این مشکلات در ذات اشغال است. همین میل به ادامه اشغالگری در میان رهبران این رژیم از 1967 تا کنون است، که تبدیل به اصلی ترین مانع بر سر راه صلح شده است .

این میل هنوز در سیاستمداران اسرائیلی هم به چشم می خورد و به همین دلیل است که احتمال موفقیت در مذاکرات در آینده بسیار نزدیک کاملا صفر است. در این میان اسرائیلی هایی هم هستند که متوجه خطر هم کیش های خود برای آینده این سرزمین هستند. افرادی که می دانند تندروی سرنوشت دموکراسی در اسرائیل را محتوم می کند. در آمریکا هم نویسندگان اندک اندک درک می کنند که تندروی ها در اسرائیل می رود تا بازی را خطرناک تر از پیش کند. روزنامه وال استریت ژورنال نیز هفته گذشته در یادداشتی به این مساله پرداخت.

این روزها چه در آمریکا و چه در اسرائیل همگان به دنبال مقصر می گردند. دستگاه دیپلماسی آمریکا در راه و روشی به سبک و سیاق سیا ادعا کرد که مقصر تمامی این حوادث و شکست در مذاکرات، ایهود باراک وزیر جنگ این رژیم است . این طیف از تحلیل گران ادعا می کنند که ایهود باراک، آمریکایی ها را به این توهم مبتلا کردند که او می تواند نتانیاهو را تسلیم خواسته های واشنگتن کند . قرار بود ایهود باراک ، بی بی را برای پایان دادن به شهرک سازی ها و حسن نیت نشان دادن به فلسطینی ها تحت فشار قرار دهد. درست در روزهایی که اوباما بر روی ادعاهای ایهود باراک حساب باز کرده بود، وی نتوانست کاری از پیش ببرد و بدین ترتیب رابطه میان تل آویو و واشنگتن تیره و تار تر از پیش شد .

 در میان سیاستمداران آمریکایی همگان ادعا می کنند که آنچه میان اسرائیل - امریکا رخ داد در حقیقت گناه باراک بود. جتی اگر این ادعا درست هم باشد باز باید اعتراف کنیم که سرمایه گذاری بی مورد بر روی باراک هم اشتباه دستگاه دیپلماسی اوباما در حوزه خاورمیانه است . ایهود باراک چهره شناخته شده ای است و تمام کسانی که سابقه فعالیت های سیاسی او را می دانند ، دلیل چاپلوسی او برای امریکا در این فضا را درک می کنند.

زمانی که سخن از مناقشه در خاورمیانه به میان می آید، همگان ایهود باراک را شخصی می یابند که افرادی مانند بیل کلینتون از روسای جمهور سابق آمریکا را با طرح های خود به سردرد مبتلا کرد. حتی دنیس راس هم که به اسرائیلی گرایی شهرت دارد از سالهای نخست وزیری ایهود باراک خاطرات نه چندان مثبتی به یاد دارد . بنابراین سوال اینجاست که چه شد که باز هم آمریکایی ها فریب ایهود باراک را خواندند؟ با توجه به این مسائل من پیشنهادهایی برای دیپلماسی در خاورمیانه دارم.

با توجه به سابقه مذاکرات در گذشته، یک راهکار بیشتر وجود ندارد و آن هم تغییر دادن بازیگران این صحنه است. اگر تیمی برای مذاکره در این دو سال منصوب شده است باید به دلیل بی کفایتی هایش مواخذه شود. باید آنها را که یک بار در این بازی صحنه گردانی کرده و البته موفق هم نبودند، کنار گذاشت. در این مسیر من اندک اهمیتی نمی دهم که افراد به کدام مذهب یا فرقه تعلیق دارند ، پروتستان هستند یا کاتولویک، مسلمان هستند یا مسیحی. یهودی هستند یا صهیونیست، دموکرات هستند یا جمهوری خواه، رئالیست هستند یا محافظه کار؟ مهم نیست که این افراد با آیپک کار می کنند یا نهاد اسرائیل گریز یا صهیونیست دوست ؟
باید بی تعارف با آنها که در این دو سال با ما بودند، برخورد کرد: اگر شما از همان افرادی هستید که در این دو سال کنار ما بودید، از تلاش های شما در این مدت قدردانی می کنم اما نمی توانیم شما را در ترکیب جدید جا دهیم.
فارین پالیسی سوم ژانویه/ ترجمه : سارا معصومی

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 120942

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 5 =