فائزه عباسی: زمستان ۹۸؛ هنوز نیامده اما همه برنامهریزیها و البته اغلب اظهار نظرها به این تاریخ ختم میشود. یعنی زمانی که قرار است سرنوشت کرسیهای ساختمان هرمی بهارستان برای یازدهمین بار رقم بخورد.
درست است که هرگاه صحبت از انتخابات به میان میآید تعارفات سیاسی هم شروع میشود و همه دم از این میزنند که هنوز برای اظهار نظر زود است و نباید کار انتخاباتی کرد اما واقعیت پشتپرده چیز دیگری است؛ اینکه احزاب و جریانها به دنبال راهی برای رسیدن به پیروزی در انتخابات هستند شاید بتوان در حرف پنهانش کرد اما قابل کتمان و انکار نیست.
در این میان هرچند جناح چپ هنوز در یک سردرگمی «آمدن» یا «نیامدن» به سر می برد اما جناح راستی ها که ۴ سال پیش بازی را واگذار کردند و در تهران ۳۰بر صفر به رقیب باختند حالا عزمشان را جزم کردهاند تا اینبار بازنده میدان نباشند؛ برای همین هم هست که این روزها زمزمههایی از تحرک اصولگرایان برای رسیدن به مجلس به گوش میرسد.
اکسیر امید اصولگرایان
وقتی به پدیده انتخابات نگاه میکنیم همواره یک طیف بسیار امیدوار به آینده و طیف دیگر منفعلتر است. ماجرایی که سال ۹۲ تا ۹۶ برای جریان اصلاحات اتفاق افتاد و حالا به نظر می رسد این جوانه امید در دل اصولگرایان بیشتر شده است. حل این معادله چندان دشوار نیست. «تغییر وضع موجود» در مقابل «حفظ وضع موجود» همیشه هواخواه بیشتری داشته است و در اغلب انتخاباتها این شعار تغییر است که طرفدار بیشتری دارد؛ موضوعی که ۵ سال پیش جریان اصلاحطلب و اعتدالگرا با توسل به آن توانستند ساکن ساختمان پاستور شوند و البته با همان شعار دو سال بعد اکثریت کرسیهای مجلس را از آن خود کنند و البته این نتیجه را در سال ۹۶ هم تکرار کردند. اما این روزها مسائل اقتصادی و ناهماهنگی در جریان چپ باعث شده است تا سطح نارضایتی در میان مردم افزایش پیدا کند. همان مسئلهای که اصولگرایان روی آن حساب ویژهای باز کردهاند و این تصور را دارند تا شعار تغییرشان آرای بیشتری جلب کند. آنها حتی برای آنکه بتوانند به هدف خود برسند آنچه در توان دارند را به کار بستهاند تا آتش را تندتر کنند. شاهد این ادعا هم سریال سوال و استیضاحی است که در مجلس از سوی طیف اصولگرایان رادیکال به راه افتاده است. اما سوال اینجاست که آنها میتوانند موفق شوند؟
نکتهای که به نظر میرسد جریان راست را دلخوش کرده است این است که آنها تصور میکنند اگر مردم از جریان چپ و معتدل سرخورده و ناامید شوند به سمت آنها رو میآورند تصوری که تجربه انتخاباتهای گذشته اشتباه بودن آن را اثبات کرده است.
دست بالای دست
اما این روزها شاید همه حرف جریان راست اتحاد برای رسیدن به یک هدف باشد، اما باید منتظر ماند و تا آثار این حرف ها را در عمل دید چون شواهد و قرائن نشان می دهد که هرکسی ساز خود را کوک میکند. تحلیل آنها از موقعیت شان در انتخابات آنقدر بلندپروازانه است که بعید به نظر می رسد حاضر شوند کیک قدرت را با هم تقسیم کنند. اخیر اسدالله بادامچیان عضو شورای مرکزی موتلفه در توئیترش نوشت: «در توئیترش نوشت:«در آغاز دهه پنجم جناح بندیها شکل دیگری میگیرد #اصولگرایی با تعریف فعلی فاقد انسجام بخشی و امیداوری برای مردم است ... پس #طرحی_نو باید...».
پرده اول اختلافات: حرکت های مستقل از هم؛ از خیز جداگانه موتلفه و قالیبافیها تا آماده باش جمنا
هرچند موتلفه برای دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری، یک روز مانده به برگزاری انتخابات تصمیم گرفت به جای حمایت از گزینه حزبی از گزینه ائتلافی اصولگرایان حمایت کند اما گویا قرار است در انتخابات ۹۸ رویه تغییر کند و لیستی تماما حزبی ارائه دهد. بحث بر سر ساز و کاری است که موتلفهایها در دستور کار خود قرار دادهاند. آنطور که میرسلیم میگوید موتلفه قرار قطعی گذاشته است تا برای انتخابات مجلس لیست حزبی بدهد. او میگوید: «۲۰۰ دفتری که در کشور داریم بیکار نیستند. اینها در طول سال مشغول بررسی افراد سرشناسیاند که قابلیتهای خوبی از لحاظ علمی، فنی و اجتماعی دارند و اینها را معرفی می کنند. بعد از اینکه آنها را معرفی کردند ما در دفتر مرکزی با مجموعهی نامزدهایی که معرفی میشوند صحبت می کنیم. قابلیتهای آنها را درنظر می گیریم ... تا آخر سال حتما لیست پیشنهادی موتلفه برای مجلس تهیه و تدوین خواهد شد .»
در این مسیر موتلفه تنها نیست. حامیان قالیباف نیز به طور مشخص راه خود را از همین حالا جدا کردهاند و آنطور که گفتهاند، ستاد انتخاباتی خود را با عنوان «جبهه پیشرفت، رفاه و عدالت» راهاندازی کردهاند و قرار است در انتخابات سال آینده با دیگر همتای اصولگرای خود یعنی جبهه مردمی نیروهای انقلاب (جمنا) رقابت کنند.
به نظر میرسد که محور اصلی «جبهه پیشرفت، رفاه و عدالت» همان حزب «جمعیت پیشرفت و عدالت ایران اسلامی» است که پیش از این توسط حامیان قالیباف راهاندازی شده بود. این گرایش سیاسی اعلام کرده «هیچ وجه مشترکی با جمنا نداشته و ندارند و میان آنها فاصله وجود دارد».
اما جمنا بی توجه به دو طیف یادشده برنامه های خود را می خواهد پیش ببرد. این مجموعه بعد از انتخابات ریاست جمهوری وضعیت پیچیده ای پیدا کرد. جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی گرچه به منظور وحدت در اردوگاه اصولگرایی پا به عرصه سیاست گذاشت اما وقتی نتوانست همه اصولگرایان را زیر چتر خود جمع کند، بعد از انتخابات ۹۶ تا مرز منحل شدن هم پیش رفت اما این اتفاق نیفتاد و به نظر میرسد قرار است دوباره این تشکل برای انتخابات ۹۸ احیا شود. آن طور که محمد حسینی به عنوان سخنگو میگوید «جمناییها برای مجلس برنامه دارند. جبهه اصولگرایی طبعا یک حزب واحد و کاملا منسجم نبوده و شامل تشکلهای مختلف با نظریات متفاوت است. لزومی هم ندارد که همه گروههای سیاسی نظرات یکسانی داشته باشند. سعی ما این است که در روند انتخاباتها همگرایی داشته باشیم و به یک لیست یا گزینه واحد برسیم. منکر وجود برخی ضعفها و اشکالات در جبهه مردمی نیستیم و خودمان نیز در اقدامی پیشدستانه اقدام به اصلاح این ضعفها کردیم اما اینکه گفته شود اعضای شورای مرکزی جبهه مردمی، نوعی پدرخواندگی برای خود قائل هستند را قبول نداریم».
پرده دوم اختلافات: بیانیه ای که به شماره دو نرسید
وحدت برای جریان راست بر سر قله قاف است و رسیدن به آن آنچنان دشوار که از همان روزهای ابتدایی انشقاق در میان جمناییها مشاهده شد. این تشتت آنچنان پیشرفت که روز آخر وقتی قالیباف دست رئیسی را در مصلای تهران بالا برد و به نفع او کنار کشید نارضایتی در چهرهاش فریاد میزد. البته قالیباف این دندان ساییدن آن روز را فقط برای چند روز تحمل و بلافاصله بعد از انتخابات در نامههای سرگشاده حب و بغضش نسبت به این تشکل را علنی کرد. حالا بعد از گذشت بیش از یک سال و نیم از آن ماجرا بار دیگر فکر وحدت در سر اصولگرایان جوانه زده است؛ البته این بار جمنا یکی از زیر مجموعهها برای اتحاد محسوب میشود.
نخستین نماد این اتفاق گردهمایی ۲۴ تشکل اصولگرا است. گردهمایی اعم از جمنا، ۱۸ تشکل عضو جبهه پیروان خط امام و رهبری، جبهه ایستادگی، جمعیت ایثارگران، جمعیت رهپویان، جبهه پایداری و جمعیت پیشرفت و عدالت در روز نهم مهر ماه با حضور سیدابراهیم رئیسی بود که بعد از پایان نشست بیانیه ای خطاب به سران قوا صادر شد. گرچه این مجموعه گام نخست را برای همگرایی برداشت اما در برداشتن گام دوم ناکام ماند و اعضا نتواستند روی بیانیه دوم به تفاهم برسند.
پرده سوم اختلافات: ناگفتههایی که روی دایره ریخته شد
هنوز ناگفته های اصولگرایان تمامی ندارد. گویی مرهمی برای دل پُر آنها نیست بنابراین سعی می کنند تا از طریق تریبون های عمومی پیام هایی به یکدیگر بدهند. در روزهای اخیر محمدنبی حبیبی دبیرکل موتلفه اسلامی و سیدابراهیم رئیسی صحبت هایی کردند که زوایای جدیدی را از هفته منتهی به انتخابات برای افکارعمومی روشن ساخت.
حبیبی در برنامه تلویزیونی روایتی را مطرح کرد که توجیهی بود بر اصرار موتلفه به ماندن میرسلیم در صحنه انتخابات و ناگهان چند ساعت مانده به پایان زمان تبلیغات رسمی، خالی کردن پشت او و رفتن به سوی سیدابراهیم رئیسی. حبیبی گفت «رئیسی در مقطعی گفته بود میرسلیم اگر تمایل دارد، بماند. وی در مقطع دیگری در انتخابات تاکید کرده بود میرسلیم نباشد بهتر است».
اما این تنها نکته حرفهای دبیرکل موتلفه نبود، او به منت هایی که در آن روزها محمدباقر قالیباف بر سر اصولگرایی گذاشت، کنایه ای زد و بیان کرد «قرار شد همه نامزدها کنار بروند و فقط ابراهیم رییسی به عنوان نامزد جمنا در رقابت ها باقی بماند؛ گروهی مامور شدند با محمدباقر قالیباف دیگر نامزد اصولگرایان برای کناره گیری صحبت کنند. شنیده ام که قالیباف به این گروه گفته است نظرات آنها را برای کناره گیری قبول ندارد اما چون جمع تصمیم گرفته نظر آنها را می پذیرد».
معنای این سخنان آنقدر برای رئیسی سنگین بود که نتوانست سکوت کند. او وقتی در دانشگاه شهید بهشتی به مناسبت روز دانشجو حاضر شد، گفت «آقای قالیباف گفت تا آخرین مناظره میمانم بعد از آن سراغ نظرسنجی ها میرویم اگر رای من کمتر بود کنار میروم و این کار را کردند. ایشان در واقع به عهد خود وفا کرد و من از ایشان متشکرم، ایشان لطف کرد. من به هیچ کس نگفتم نیایید تا من بیایم».
دفاعیات رئیسی از خود، پایان ماجرا نبود و در واقع آغازی بر جنگ طرفداران او و قالیباف در فضای مجازی شد. قالیبافی ها مثل آتشفشان خروشیدند تا خلاءهای بین قطعات پازل را تکمیل کنند و نگذارند، افکارعمومی تنها براساس صحبت های رئیسی به قضاوت بنشیند.
قربانزاده مشاور محمدباقر قالیباف نکته کلیدی را گفت «در فضای ستادی که با آقای دکتر قالیباف بودیم، همه تحلیل ها این بود که در هفته منتهی به انتخابات جریان ما به شوک نیاز دارد بنابراین باید شوک وارد می شد، البته کنار رفتن آقای قالیباف شوک ایجاد می کرد ولی همان طور که دیدیم قدرت این شوک آنقدر نبود که رأی آقای رئیسی بالاتر از آقای روحانی بیاید. در مقابل معتقد بودیم «شوک بزرگتر کنار رفتن آقای رئیسی است».
اما این پایان ماجرا نبود. علی نادری فعال سیاسی نزدیک به جبهه پایداری و عضو ستاد رئیسی در توئیتی، خاطره ای بحث برانگیز را از آن روزها تعریف کرد که پاسخ تندی به ادعای مشاور قالیباف بود. او نوشت «شبی که حرف انصراف چرخید، در مرکزیت ستاد همگی عصبانی از ضرر واضح این انصراف بودیم که مرکزیت ستاد بغلی تماس گرفت، یک ساعت استدلال کرد که انصراف به این دلایل خوب است، پاسخش را شنید، دست آخر گفت روز پنجشنبه رأیش به ۶ درصد می رسد، چرا بماند؟»
سال هاست که قدرت در ایران تعارف بردار نیست. سلیقه های سیاسی با همه توان می کوشند که یک تنه به میدان رقابت های انتخاباتی ورود کنند تا کیک قدرت را با کسی شریک نشوند. اصولگرایان امروز خواه با دیدگاه حزبی همچون موتلفه، خواه با نگاه شیخوخیت همچون رئیسی و خواه با دیدگاه رنسانسی مثل قالیباف یک مسیر را می روند و در حال گرم کردن خود برای انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ هستند. آنها گرچه تاکتیک شان مشترک است اما از بازی گروهی خسته شدند و می خواهند همچون گلف بازان درون یک تیم عمل کنند، یعنی ضمن رقابت با جناح مقابل، هر کس به توپ خود ضربه بزند. حال باید دید نتیجه این نوع بازی چه خواهد بود؟
۲۱۴۲۱۶
نظر شما