مینا علی اسلام: میزگرد بررسی روابط ایران و اتحادیه اروپا با تمرکز بر فرصت ها و چالش های موجود میان ایران و کشورهای اروپایی آن هم در آستانه مذاکرات استانبول میان ایران و گروه 1+5 فرصتی بود تا پرسش بالا مورد بررسی قرار گیرد.
روزنامه خبر و خبرآنلاین مدت ها در پی تنظیم این میزگرد، مشتاق بود در کنار اساتید حوزه اروپا، از وزارت امور خارجه هم مسئولانی در این نشست شرکت کرده و دعوتمان را بپذیرند اما سرانجام و پس از پیگیری های مدام میزگرد کافه خبر با حضور کارشناسانی در حوزه فرانسه، اتحادیه اروپا و مسائل اقتصادی کشورهای اروپایی برگزار شد.
آنچه در ادامه می خوانید حاصل این نشست دو ساعته در کافه خبر است. دکتر حجت الله ایوبی عضو هیات علمی گروه فرانسه دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران و رایزن فرهنگی پیشین ایران در فرانسه، دکتر سعید خالوزاده پژوهشگر مسائل اروپا و علی فلاحی پژوهشگر مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت در این میزگرد به بررسی روابط ایران و اروپا و دور نمای آینده روابط پرداخته اند:
آنچه در ادامه می خوانید حاصل این نشست دو ساعته در کافه خبر است:
فراز و فرودهای روابط ایران و اتحادیه اروپا در سال های پس از انقلاب می تواند به ارائه دید عینی در خصوص روابط فعلی دو طرف کمک کند. چه فراز و فرودهایی در سیر روابط ایران و اتحادیه اروپا در سی و دو سال اخیر وجود دشته است؟
خالوزاده: قبل از انقلاب رابطه ایران و جامعه اقتصادی اروپا در قالب موافقت نامه همکاری تجاری جریان داشت. این قراداد از سال 1963 در سطح محدود و با تعرفه های ترجیحی منعقد شد. این تعرفه های ترجیحی به واسطه اختصاص یافتن به کشورهای فقیر دیگر به ایران بخاطر درآمدهای بالای نفتی تعلق نگرفت. اعتبار این قرارداد در سال 1978 (پیش از پیروزی انقلاب) بعد از 2 بار تمدید منقضی شد و از آن پس، طرف اروپایی با توجه به تحولات ایران، تمایلی به تمدید آن از خود نشان نداد. طی این سالها روابط سیاسی دو طرف شکل نهادینه شده خاصی نداشت و در چارچوب سنتی خود (مذاکره سیاسی با تک تک کشورهای اروپائی ) دنبال می شد.
پس از انقلاب تغییر شرایط داخلی ایران و شرایط بین المللی ادامه اجرای این قرارداد را ناممکن کرد. یک رشته عوامل چالش برانگیز در اوایل و اواسط دهه 80، همچون جنگ ایران و عراق، صدور انقلاب ایران، بازداشت دیپلماتهای امریکایی بمدت 444 روز در ایران روابط را رو به وخامت برد. کشورهای اروپای غربی این اقدام دانشجویان پیرو خط امام را شدیدا محکوم کردند. عامل دوم جنگ 8 ساله عراق علیه ایران و بی تفاوتی و در بسیاری از موارد، حمایت کشورهای غربی از عراق در جنگ علیه ایران بود. رفتار انگلیس و فرانسه به عنوان دو عضو دایم شورای امنیت، به گونه ای بود که تصور می شد بر سر تهاجم عراق علیه ایران دست به تبانی زده اند و چشم خود را بر روی حقایق و مقررات بین المللی حفظ صلح و امنیت بین المللی بسته اند. فروش سلاح های پیشرفته نظامی خصوصا موشک های فوق مدرن و مخرب اگزوسه، جنگنده بمب افکنهای میراژ 2000، هواپیماهای سوپراتاندارد از سوی فرانسه، تحویل تجهیزات ساخت سلاح های شیمیایی به عراق از سوی برخی کشورهای اروپایی از جمله آلمان و انگلیس، گسیل کشتی های جنگی از سوی انگلیس و فرانسه به خلیج فارس در سال 1987 به عنوان حمایت از کشتی های نفتی کویت که در واقع به عنوان حمایت از عراق معنی پیدا می کرد، همه این موارد موجب بی اعتمادی در روابط ایران با جامعه اقتصادی اروپا می شد.
در این سال ها که بحث صدور انقلاب اسلامی ایران مطرح بود و لذا کشورهای غربی مایل به مهار ایران بودند این کشورهای تلاش داشتند در رابطه شان با کشورهای پیرامونی ایران امواج انقلاب ایران تاثیرگذار نباشد.
در سال های جنگ مسائلی رخ داد که منجر به سردی روابط و محدود شدن سطح روابط شد. اروپایی ها پس از سال دوم جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بخصوص بعد از فتح خرمشهر تاکید داشتند که تهران باید جنگ را تمام کند. بر اساس تصور آنها این ایران بود که از آن زمان به بعد جنگ را ادامه می داد در حالیکه ایده آنها اشتباه بود و جمهوری اسلامی ایران هم تلاش داشت حقوق خود را تامین کرده و در نهایت متجاوز مشخص شود. در این فضا اروپایی ها مایل به عادی شدن روابط شان با ایران نبودند. از سوی دیگر ایران هم در دوران بحرانی ناشی از جنگ رابطه منظمی با کشورهای اروپایی نداشت.
طولانی شدن جنگ ایران با عراق و عدم پذیرش قطعنامه 598 که در سال 1987 به اتفاق آرا از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد تصویب شده بود، از سوی ایران بود. اگرچه خواست های بحق ایران در این قطعنامه برای اولین بار بعد از 7 سال از شروع جنگ تا اندازه ای لحاظ شده بود ولی این قطعنامه نیز تا پرداختن به ریشه های اصلی جنگ و تهاجم عراق علیه ایران در سپتامبر 1980 و بخصوص مسئولیت آغاز جنگ و محاکمه متجاوز عراقی و پرداخت غرامت فاصله داشت. عدم پذیرش اولیه این قطعنامه و سیاست نه رد و نه پذیرش آن بمدت یکسال فضایی منفی علیه ایران در جبهه غربی و کشورهای اروپای غربی ایجاد کرده بود. این ذهنیت وجود داشت که اگرچه عراق جنگی تجاوزکارانه علیه ایران آغاز کرده لکن ایران سبب طولانی شدن جنگ شده است. عوامل فوق کلا شرایطی انتقادی علیه جمهوری اسلامی ایران ایجاد کرد و جامعه اروپا را تحریص کرد به انتقاد از سیاست های ایران اسلامی خصوصا در زمینه حقوق بشر(حقوق زنان، آزادی بیان، حقوق اقلیت های مذهبی و ...)، جنبه های مختلف جنگ با عراق بپردازد؛ در این مقطع ما شاهد دیوار بلند بی اعتمادی در روابط دو طرف بودیم.
پس از قطعنامه 598 فضای روابط دو طرف بهبود یافت. در آن سال ها مساله سلمان رشدی هم مطرح بود. این مساله به خودی خود حداقل 10 سال بر روابط ایران و اتحادیه اروپا سایه انداخت. تقریبا در تمامی مذاکرات ایران با کشورهای اروپایی موضوع رشدی مطرح می شد.
مقطع پایان جنگ و پس از صدور قطعنامه 598 دوره مهمی در روابط ایران و کشورهای اروپایی است. در این زمان کشورهای اروپایی مصمم شدند که روابط خود را با ایران آغاز کنند. در ایران هم این بحث مطرح بود که امریکا دشمن اصلی ایران است و لازم است با کشورهای غربی منهای امریکا روابط عادی برقرار کرد. در واقع فضایی ایجاد شد که رابطه با غرب منهای امریکا مطرح شد و اینکه اروپا می تواند جای امریکا را در روابط پر کند. استراتژی تنظیم روابط با جامعه اقتصادی اروپا منهای امریکا دو دهه بر سیاست خارجی ایران حاکم بود.
بنابراین بحث رابطه با جامعه اروپا عمدتأ در سالهای آخر دهه 80 اهمیت پیدا کرد. عدم وجود روابط دیپلماتیک با آمریکا به این بحث دامن زد و این ذهنیت وجود داشت که جامعه اروپا می تواند خلاء عدم وجود روابط با آمریکا را پر نماید. در این شرایط سران جامعه اروپائی در دسامبر 1992 در پایان ریاست انگلیس بیانیه ادینبورگ را صادر و علاقه مندی خود را به انجام گفتگوهای انتقادی با جمهوری اسلامی اعلام داشتند. بر این اساس 7 دور گفتگوی انتقادی در سطح معاون وزیر خارجه در پایتخت های اروپایی صورت گرفت.
و تهران هم در این گفت و گوها انتقادات خود را مطرح ساخت. ایران برخی سیاستهای جامعه اروپا در قبال گزینشی برخورد کردن با مقوله حقوق بشر، موقعیت مسلمانان در اروپا، استانداردهای دوگانه جامعه اروپا در مقوله مبارزه با تروریسم و موضوعاتی دیگر، را مورد انتقاد قرار می داد.
در این گفت و گوها چه مسائلی مورد طرح و بررسی قرار گرفت؟
خالوزاده : در گفت و گوهای انتقادی چند مساله مطرح بود؛ مساله حقوق بشر در ایران، صلح خاورمیانه، سلاح های کشتار جمعی و موضوع سلمان رشدی و حقوق اقلیت ها و حقوق زنان.
در زمان ریاست دانمارک اولین دور گفتگوهای انتقادی در مرداد ماه 1372 در کپنهاگ بین دکتر واعظی معاون اروپا و آمریکای وزیر امور خارجه و همتای دانمارکی خود و با حضور مقاماتی از تروئیکا اروپائی صورت پذیرفت و طرفین از نزدیک با دیدگاههای یکدیگر در موضوعات مختلف آشنا شدند. در مقطع گفتگوهای انتقادی قضیه سلمان رشدی و فتوای محکومیت به مرگ وی از سوی امام خمینی (ره) بخاطر انتشار کتاب آیات شیطانی بسیار داغ بود.
در این گفت و گوها علی رغم اینکه طرفین دید انتقادی نسبت به یکدیگر داشتند اما در هر حال فضای خوبی میان دو طرف ایجاد شد. تا جایی این روند پیش رفت که آقای آیزنشتات معاون وزارت خارجه وقت امریکا اعلام کرد که ایران و اروپا با هم نشسته و از امریکا انتقاد می کنند.
در این فضای گفت و گوهای انتقادی کسب نتیجه مورد نظر طرفین قرار گرفت و این روند تا وقوع ماجرای میکونوس ادامه داشت.
انگیزه دو طرف برای آغاز این گفت و گوهای انتقادی چه بود؟
خالوزاده: فکر می کنم که طرفین این ایده را داشتند که از این گفت و گوها به هر حال نتیجه ای عایدشان خواهد شد. گفت و گو با هم بهتر از گفت و گو علیه هم بود.
این تفکر اروپایی ها در ارجحیت دادن به دیپلماسی در مقابل ایران در سال های اخیر و در بحث هسته ای کشورمان هم خودنمایی کرد.آیا می توان گفت که رویکرد دیپلماسی مهمترین وجه رفتار اروپا با ایران بوده است؟
شاید به طور کلی بتوان این نتیجه را گرفت اما در هر حال نوسان هایی نیز در این روند وجود داشت. با این حال هم اروپا و هم ایران تلاش داشتند که از میان این گفت و گوها یک جمع بندی حاصل شود. طرف اروپایی می خواستند که در آن زمان نگرانی های خود را در مورد انقلاب اسلامی ایران برطرف کنند و ایران نیز قصد داشت در قالب این گفت و گوها سوء تفاهم های موجود برطرف شود.
در هفت دور گفتگوی انتقادی صورت گرفته بین طرفین، حل قضیه سلمان رشدی همواره بعنوان مهمترین موضوع اختلاف از سوی طرف اروپائی مطرح و از طرف ایرانی خواسته می شد راه حلی برای آن بیابد. در گفتگوهای انتقادی بیشتر موضوع اختلافات دو طرف و مشکلات موجود بر سر راه روابط فیمابین مطرح بود و صحبتی از همکاری های ملموس اقتصادی و تجاری نبود.
پس از این گفت و گوها مشخص شد که دو طرف نقاط اشتراکی دارند که می توان بروی آنها بسترهای همکاری را باز کرد. اگرچه نتیجه یا توافق نامه ملموسی حاصل این گفت و گوها نبود اما فضای روابط تلطیف شد و طرفین به این آمادگی رسیدند که به سوی پیشرفت روابط سوق پیدا کنند.
اروپایی ها بدنبال آن بودند که در موضع ایران تلطیف ایجاد کنند و تهران را به سوی دلخواه خود پیش ببرند. اما ایران تاکید بر فرهنگ و سیاست های خاص خود داشت. دو طرف در نهایت به این نتیجه رسیدند که نقاط اشتراک میان آنها بسیار بیشتر از اختلافات است.
کمیسیون اروپا، شورای اروپا و پارلمان اروپا از این گفت و گوها استقبال می کردند اگرچه که دیدگاه هر یک نسبت به این روند متفاوت بود. پارلمانی ها راحت تر ایران را نقد می کردند اما کمیسیون اروپا به عنوان بازوی اجرایی تلاش داشت بروی نقاط اشتراک تاکید کند.
در این گفت و گوها به نوعی بازخوانی یک دهه از روابط ایران و کشورهای اروپایی را پس از انقلاب شاهد بودیم. این بازخوانی آیا پایه ای برای روابط ایران و اروپا پس از حادثه میکونوس شد یا خیر؟
خالوزاده: از پیروزی انقلاب تا آغاز گفت و گوهای انتقادی را می توان دوران بی اعتمادی میان ایران و اروپا نامید. پس از گفت و گوهای انتقادی، دوران گفت وگوهای سازنده میان ایران اروپا آغاز شد.
در مقطع اول مدیریت بیشتر در دست ایران بود یا اروپا؟
خالوزاده: طرفین با هم این دوران را مدیریت کردند چراکه گفت و گو با هم بود نه گفت وگو علیه هم. ایران در سطح دولت بحث های بسیار تخصصی را در این گفت و گوها مطرح می کرد.
به نظر می رسد که ایران در این گفت و گوها بیشتر در مقام پاسخ گو بود بویژه که این گفت و گوها در پایتخت های کشورهای اروپایی و نه در ایران برگزار شد. این طور نیست؟
واقعیت این نبود. طرف ایرانی در این گفت و گوها انتقادات مختلفی را مطرح کرد. در عین حال بحث های همکاری هم در این گفت و گوها مطرح می شد چراکه در هر حال ایران یک قدرت منطقه ای و جزیره ثبات در منطقه بود.
بعد از یک مدت صرفا بحث انتقادات مطرح نبود بلکه همکاری های بین المللی و منطقه ای هم در دستور کار قرار گرفت. زمانی که وارد مرحله گفت و گوهای سازنده شدیم این مسائل جدی تر و ملموس تر بررسی شد و نوع روابط به طور کلی تغییر کرد.
پس از مساله میکونوس و در دولت آقای خاتمی روند مناسبات ایران و اروپا تغییر می کند. در این دوره روابط ایران و اروپا بر اساس چه شاخصه هایی در حال پیشروی است؟
انتخاب آقای خاتمی بازتاب مثبتی در سطح بین المللی داشت. این در حالی بود که قبل از انتخاب ایشان با وقوع بحران میکونوس روابط ایران و اروپا هفت ماه تیره و قطع شد. سفرای طرفین به کشورشان بازگشتند و مقطع سختی سپری شد.
اما در همان فضا انتخاب آقای خاتمی طرف اروپایی را تا حدودی منعطف کرد و انگیزه از سر گیری یکسری گفت و گوهای جدید در طرف اروپایی تقویت شد. این بار تلاش شد در قالب گفت و گوهای سازنده، مجموعه ای از موضوعات و همکاری ها بصورت فراگیر دنبال شود.
تغییر عنوان گفت و گوها به مثابه یک روند یا یک جهش مثبت تلقی شد. در این چارچوب شورای وزیران اتحادیه اروپا- شورا در اتحادیه اروپا مهمترین رکن قدرت و تصمیم گیری است- تصویب کرد که گفت و گوی سازنده و فراگیر با دید مثبت با ایران آغاز شود.
در این میان باید به نقش کشورهای مهم اروپایی مانند فرانسه نگاهی داشت. نوع تعامل ایران و فرانسه در سال های پس از انقلاب و بویژه یک دهه اخیر چگونه بود؟
حجت الله ایوبی: کشورهای اروپایی مانند هم نیستند اگرچه روز به روز با قدرت بیشتر اتحادیه اروپا، قدرت مانور کشورهای این اتحادیه به عنوان کشور مستقل کمتر می شود. با قدرت گیری اتحادیه اروپا استراتژی تعامل دوجانبه کشورهای دیگر نقاط جهان با کشورهای اروپایی کمرنگ تر می شود. اروپا در سیاست خارجی تلاش دارد به یک انسجام برسد.
آقای دکتر! سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران واقف به کمرنگ شدن تاثیر استراتژی های دوجانبه با کشورهای اروپایی و قدرت گیری مجموعه اتحادیه اروپا است یا همچنان فکر می کند که می توان بروی روابط دوجانبه با کشورهای اروپایی سرمایه گذاری کرد؟
ایوبی: فکرمی کنم که در حال واقف شدن است اما در هر صورت در اتحادیه اروپا چند کشور شاخص یعنی انگلیس، فرانسه و آلمان وجود دارد.
فرانسه چه ویژگی هایی دارد که در میان کشورهای اروپایی در تعامل با ایران متمایز می شود؟
ایوبی: همچنان معتقدم که تعامل با فرانسه می تواند بر برخی روندهای اتحادیه اروپا نسبت به ایران موثر باشد. فرانسه کشور ویژه ای است. در این کشور اگرچه لابی های ضد ایرانی حضور دارند و فعال هستند اما یک لابی قدرتمند طرفدار ایران هم همواره وجود داشته است. در فرانسه سنت استقلال خواهی از زمان دوگل وجود دارد. از همان زمان مناسبات فرانسه با اروپایی ها و امریکایی ها کاملا متفاوت با دیگر کشورها رقم خود. از زمان دوگل تا زمان میتران که مصادف با پیروزی انقلاب اسلامی است، روابط ایران و فرانسه بسیار خوب بود همانطور که روابط فرانسه و کشورهای عربی بسیار خوب بود.
دوگل در مقابل امریکا قد علم کرد و جمله معروف کسینجر این بود که" فرانسه فرزند شورشی اروپایی هاست".
در فرهنگ فرانسه تمایز یک سنت است. دوگل این راه را که امروز ایران در راه رسیدن به فن آوری مستقل و صلح آمیز هسته ای طی می کند، برای رسیدن به بمب اتم در آن زمان آغاز کرد. در مقابل موانعی که امریکا، برخی کشورهای اروپایی و به خصوص انگلیس برای فرانسوی ها در این راه ایجاد کردند، فرانسه مقاومت کرد و بر این اساس با ادبیات استقلال خواهی و اتکا به توان ملی ایرانی ها برای فرانسوی ها کاملا آشناست.
در نهاد فرانسوی ها مشکلی با فن آوری صلح آمیز هسته ای ایران وجود ندارد. این راهی است که آنها طی کرده اند.
از جمهوری پنجم فرانسه تا سال1981 یعنی حدود 23 سال فرانسه در ید قدرت جناح راست بود و در این دوران روابط ایران و فرانسه خوب بود. در سال 1981 یعنی دو سال بعد از انقلاب ایران سوسیالیست ها در فرانسه به قدرت رسیدند. با به قدرت رسیدن میتران در فرانسه اروپا به وحشت افتاد. چهار کمونیست در کابینه فرانسه فعال بودند. کمونیست ها مخالف کاپیتالیسم بودند. از زمان سیاست خارجی فرانسه دچار تغییر شد. تا پیش از این زمان رابطه فرانسه و ایران بسیار خوب بود.
از سوی دیگر حضور حضرت امام در فرانسه باعث شد که جناح چپ فرانسه و حتی کمونیست های فرانسه طرفدار انقلاب اسلامی ایران بودند. به بیان دیگر با پیروزی انقلاب اسلامی، جناحی که در فرانسه به قدرت رسید از یک نظر طرفدار انقلاب ایران بود. حتی کمونیست ها در فرانسه به حمایت از انقلاب ایران تظاهرات کردند.آن نقطه ای که ایران پس از انقلاب و فرانسه ابتدای کار میتران را به هم نزدیک می کرد مخالفت و مبارزه با امریکا و امپرایالیسم بود. اما در کنار این مساله جناح چپ فرانسه شدیدا تحت تاثیر لابی های یهودی و حقوق بشری و فراماسونری به مخالفت با ایران پرداخت. از سال 1901 حزب رادیکال فرانسه به قدرت رسید و از همین زمان کارگاه فکری فراماسونها اندیشه های لائیسیته و حقوق بشر را در این کشور نهادینه کرد. جناح چپ بازوی اجرایی ماسونیهای در این دوران بود و از همین زاویه جناح چپ با نگاه دینی به سیاست مسئله اساسی دارد. سوسیالیستهای فرانسوی از این منظر با جمهوری اسلامی ایران فاصله دارند و میتران از آغاز سرناسازگاری با انقلاب اسلامی ایران را داشت.
از این پس فرانسه بر سر مسائل حقوق بشری ایران، مساله قتل شاپور بختیار و ... با جمهوری اسلامی ایران به مخالفت پرداخت. در سال های جنگ صراحتا فرانسه از عراق طرفداری کرد و رابطه خوب تهران و پاریس دچار چالش شد.
اما در همان دوران هم با نگاه به مطبوعات مختلف شاهدیم که در نهاد جناح راست فرانسه خیلی ها خواهان حفظ روابط مثبت فرانسه با ایران بودند. به محض به قدرت رسیدن شیراک در چهار سال اول دولت میتران، روابط فرانسه با ایران بهبود پیدا کرد.
شیراک به عنوان یک چهره اثرگذار همواره خواهان حفظ رابطه با ایران و کشورهای عربی و اسلامی بود. او سعی کرد سنت ایستادگی در مقابل امریکا را ادامه دهد.
رابطه ایران و فرانسه در سال های پس از انقلاب هیچ گاه قطع نشد. در زمان ادوارد بالادور که دو سال پایانی عمر میتران بود رابطه با ایران بسیار قوی شد. در حدی این روابط تقویت شد که در جریان قتل شاپور بختیار، آقای بالادور خود وارد صحنه شد و موضوع را پیگیری کرد. او عملا در خصوص قتل بختیار صریحا به نفع جمهوری اسلامی ایران موضع گرفت و بر حفظ روابط با ایران تاکید کرد.
با پایان دوران میتران و آغاز ریاست جمهوری ژاک شیراک دوران فراز و فرود روابط ایران و فرانسه شکل گرفت اما این روابط هیچ گاه قطع نشد. آقای شیراک با آغاز دولت آقای احمدی نژاد و اوج گیری لجاجت جهانی با ایران تاکید داشت که «رابطه با ایران مانند راه رفتن روی تخم مرغ است». او اعتقاد داشت که ایران کشوری نیست که هر طور بخواهیم با آن برخورد کنیم.
در دوران دومینیک دویلیپن روابط با ایران به شدت رو به توسعه گذاشت. او از افراد علاقمند به ایران است و اهل شعر و ادب است. او و شیراک در دوران افزایش فشار امریکا بر کشورهای اروپایی برای قطع رابطه با ایران از روابط خود با تهران بسیار مراقبت کردند.
با آغاز دوران ریاست جمهوری آقای سارکوزی شرایط به کلی تغییر کرد. گرچه او سابقه مخالفت جدی با ایران را نداشت و از جناح راست بود اما او خواهان چرخش کامل در سیاست خارجی بود و به این ترتیب مخالفت با ایران به عنوان نمادی از این چرخش در سیاست خارجی فرانسه تلقی می شد.
سارکوزی قصد داشت با موضع گیری در مقابل جمهوری اسلامی ایران نشان دهد که دوران جدیدی آغاز شده و این دوران، دوران چرخش به سمت امریکاست.
به نظر می رسد که اکنون به دوران معقول تر شدن سارکوزی رسیده ایم. سارکوزی با ژست هایی آغاز کرد و اکنون به این نتیجه رسیده که این بلند پروازی ها و ژست ها سنتی فرانسوی نیست. این باعث شده که او در حزب خود و جناح راست شدیدا زیر سوال است و تنها رئیس جمهوری است که در جمهوری پنجم در پایین ترین سطح محبوبیت قرا دارد و این بی سابقه است.
آیا تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری آتی در فرانسه، ایران می تواند با ابتکار عمل دیپلماتیک روابط خود با فرانسه را به نفع خود تغییر دهیم یا خیر؟
ایوبی: معتقدم اگر یک دیپلماسی فعالی را در فرانسه پیش بگیریم و هوشمندانه لابی های قوی طرفدار ایران را شناسایی و فعال کنیم، فرانسه می تواند به عنوان کشوری باشد که به مواضع جمهوری اسلامی ایران نزدیک شده و حتی بر مواضع اتحادیه اروپا به نفع ایران هم تاثیرگذار باشد.
راهکارهای پیشنهادی شما در این مسیر چیست؟
ایوبی: دیپلماسی فعال، مذاکره و گفت و گو و شناسایی افراد و لابی کردن؛ اینها همان کارهایی است که دنیا انجام می دهد. قطع کردن، قهر کردن، رفت و آمد نداشتن و اقداماتی از این دست در راستای دیپلماسی نیست. در سنای فرانسه و مجلس ملی فرانسه طرافدار ایران فراوان هستند. فرانسه نمی تواند به راحتی از کنار ایران بگذرد.
به سیر تاریخی روابط ایران و اروپا بازگردیم. آقای خالوزاده خروجی گفت و گوهای فراگیر و سازنده ایران و اروپا چه بود؟
خالوزاده: گفت و گوهای فراگیر از چند منظر با گفت و گوهای انتقادی متفاوت بود. اولین مساله عنوان این گفت و گوها بود. همچنین در چارچوب این گفت و گوها موضوعات همکاری نیز رسما دنبال می شود. همکاری در زمینه های تجارت و انرژی و مبارزه با مواد مخدر و مهاجرت از زمره این بحث ها بود.
در این راستا کمیته هایی تشکیل شد. این بار مذاکرات هم در تهران و هم در پایتخت های اروپایی دنبال می شد. یکی از نقاط اصلی در این گفت و گوها تصویب موافقت نامه تجارت و همکاری بود. در عرف کارهای اتحادیه اروپا، رسیدن به موافقت نامه تجارت و همکاری به معنای نهادینه شده روابط است. اهمیت این موافقت نامه در این بود که اگر ایران با این اتحادیه موافقت نامه را امضا می کرد به معنای آن بود که با 27 کشور اروپایی موافقت نامه همکاری امضا کرده است.
رسیدن به سطح انعقاد موافقت نامه تجارت و همکاری با اروپا بسیار حائز اهمیت بود. این موافقتنامه مورد استناد دیگر کشورها در ارتقای سطح روابط شان با ایران بود و از سوی دیگر برای ایران که موضوع عضویت در سازمان جهانی تجارت را مد نظر داشت، از اهمیت زیادی برخوردار بود، این موافقت نامه مقدمه ای معتبر برای ورود ایران به سازمان جهانی تجارت بود.
از طرف دیگر، موضعگیری اتحادیه اروپایی در قبال قانون آمریکائی داماتو و مخالفت با اثرات فراسرزمینی قوانین تحریم ثانویه و متعاقبا" رفت و آمدهای سطوح عالی بین مقامات بلند پایه جمهوری اسلامی ایران و کشورهای عضو اتحادیه اروپا، طرفین را در مسیر سازماندهی دور جدیدی از گفتگو با ماهیتی فراگیر و سازنده قرار داد.
گفتگوهای فراگیر بین جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اروپائی که در دورة ریاست اتریش در سال 1998 آغاز شد، از لحاظ نام، محتوا و محل برگزاری، تفاوتهای عمده ای با گفتگوهای قبلی داشت، به این ترتیب که نام «انتقادی» آن حذف شده بود، برای اولین بار بطور چرخشی در تهران و پایتخت های ریاست های دوره ای اتحادیه برگزار می گردید و برخلاف مذاکرات گذشته که صرفا" موضوعات سیاسی در دستور کار قرار می گرفت، همکاریهای ملموس اقتصادی و تجاری نیز مورد نظر بوده و بر یافتن زمینه های عملی همکاری مشترک متمرکز شده است.
جدای از این موارد موضوعات جهانی (تروریسم، حقوق بشر و اشاعه تسلیحات)و موضوعات منطقه ای (عراق، خلیج فارس، آسیای مرکزی و روند صلح خاورمیانه) نیز در این گفتگوها مطرح بود.
در کل ده دور گفت و گوهای فراگیر برگزار شد و روابط در حال توسعه با جهتی مثبت بود. اما نهایتا موضوع هسته ای ایران مطرح می شود و اروپایی ها در مراحل بعدی مذاکرات فراگیر بحث هسته ای ایران را مطرح ساختند. این دوره همزمان شد با آمدن آقای البرادعی به ایران و تایید آلودگی برخی سانتریفوژهای در حال کار در ایران که از پاکستان خریداری شده بود..
از آن زمان به بعد روند منفی ارتباط ایران و اروپا آغاز شد. از این مقطع به بعد پرونده هسته ای ایران در روابط با اروپا دریچه جدیدی را باز کرد. اروپایی ها دیگر با نگاه هسته ای به روابط با ایران می نگریستند و هرچه پیش رفت هم این موضوع حساس تر شد. اروپایی ها بحث گسترش روابط خود با ایران را به مساله هسته ای کشورمان گره زدند. در ژوئیه 2002، شورای وزیران امور خارجه اتحادیه اروپا چارچوب معینی را برای پیشبرد روابط این اتحادیه با جمهوری اسلامی ایران تصویب و اعلام کردند. اتحادیه در با صدور بیانیه ای شروع مذاکره در خصوص یک سند همکاری تجاری (TCA) را منوط به پیشرفت در خصوص گفتگوهای سیاسی و بویژه گفتگوهای مربوط به پرونده هسته ای کرد. اتحادیه اعلام داشت گفتگوهای اقتصادی و سیاسی همزمان و بطور موازی پیش خواهند رفت و پیشرفت در یک زمینه (سیاسی) پیشرفت در زمینه دیگر (اقتصادی تجاری) را بدنبال خواهد داشت. و عدم پیشرفت در یک زمینه (سیاسی و هسته ای) توقف در زمینه های دیگر (اقتصادی و تجاری و موافقتنامه همکاری اقتصادی) را بدنبال خواهد داشت.
تحلیل شما از شرایط امروز روابط ایران و اتحادیه اروپا چیست؟
خالوزاده: فکر می کنم که امروز در بدترین زمان روابط خود با اروپا طی سی سال اخیر قرار داریم. البته از طریق دیپلماسی موثر، مذاکره و لابی می توان این گره را باز کرد.
این فضای سنگین میان ایران و اروپا پس از تصویب 5 قطعنامه شورای امنیت علیه ایران وجود دارد. قطعنامه ها هرچه بیش رفت سخت تر و تند تر و تحریم ها هدف دارتر و جهت گیرانه تر شد.
قطعنامه 1929 بسیار تند و منفی است اگرچه ممکن است ظاهری ملایم داشته باشد. این آخرین قطعنامه بسیار جهت دار است و می تواند کل تجارت خارجی ایران را مورد هدف قرار دهد.
تصویر آینده روابط ایران و اروپا از دید شما چه چگونه است؟
خالوزاده: اگر ما بتوانیم با اتحادیه اروپا معضل هسته ای را با درایت حل و فصل کنیم می توان تصویر روشنی داشت. متاسفانه مساله هسته ای ایران، امریکا و اتحادیه اروپا را از یک سو و اروپا و امریکا را به آژانس بین المللی انرژی اتمی علیه ایران به هم نزدیک کرد. بنظر من این شرایط باید تغییر کند.
چه راهکاری پیشنهاد می کنید؟
خالوزاده: اگر دولت ایران بتواند یک استراتژی مشخص در قبال اتحادیه اروپا براساس دیدگاه واقعبینانه و تشخیص ظرفیتها و تواناییهای متغیر اروپا تدوین نماید، فضای همکاری با اروپا بازتر شده و امکان بهرهبرداری بیشتر از ظرفیت روابط فراهم می گردد. ما باید به ارزیابی کارشناسی از عملکرد 30 ساله روابط ایران و اتحادیه اروپا، به ویژه طی دو دهه اخیر و شناخت نقاط قوت و ضعف عملکرد سیاست ایران و نیز پیریزی یک الگوی جدید تعامل در روابط دو جانبه با این مجموعه 27 کشوری دست یافته و ضمن صیانت از حقوق ایران، روند مذاکراتی جدید، متفاوت و هدفداری را با اتحادیه اروپایی پایهگذاری نموده و به نتیجه برسانیم. تنظیم روابط با اتحادیه اروپایی می تواند یکی از اهداف سیاست خارجی ایران باشد.
علیرغم اینکه اتحادیه اروپایی با تصویب قطعنامه های تحریمی از طریق شورای امنیت سازمان ملل متحد موافقت کرد، اما با این حال باب مذاکرات را باز گذاشت و در طول این سال ها همواره اعلام نمود که دیپلماسی و رسیدن به راه حل از طریق مذاکره را ترجیح می دهد. این در حالی است که بنظر می رسد هدف اتحادیه از تصویب قطعنامه های تحریمی علیه ایران، اعمال فشار با هدف انصراف ایران از غنی سازی اورانیوم در سطح بیش از 4.5 درصد و جلوگیری از پیشرفت ایران در زمینه فناوری هسته ای حساس است.
ایوبی: درست است که روابط در بدترین شرایط خود قرار دارد و می توان گفت که دوره از رادیکال در حال سپری شدن است اما یک واقع گرایی محدود را هم در روابط ایران و اروپا شاهدیم.
اروپایی ها در حال پذیرش این نکته هستند که ایران یک واقعیت بلامنازع و تردید ناپذیر و مهم منطقه ای است. پس از این دوران فراز و فرودها و تحریم ها ایران همچمنان ایستاده است.
از سوی دیگر در جمهوری اسلامی ایران نیز سال های ابتدایی انقلاب دورانی سرد در روابط با اروپا بود. دوره آقای خاتمی روابط با تنش زدایی بهبود یافت و رویکرد شاید افراطی به اروپا را شاهد بودیم. پس از آقای خاتمی دوران رویکرد حذف اروپا و گرایش به سوی آمریکای لاتین و آفریقا و ... شکل گرفت. این دوران را می توان دوران غفلت از اروپا نامید.
اکنون این دوران غفلت از اروپا در ایران در حال سپری شدن است. از سوی دیگر اروپا و ایران واقع گراتر می شوند. باید پذیرفت هر کشور و منطقه ای در سیاست خارجی وزن خاص خود را دارند اما نمی توان از غرب و اروپا گذشت. اثری که جامعه اروپایی و غرب به معنای وسیع تر خود در عرصه جهانی دارد برای ایران هم غیر قابل انکار است. اینکه بگوییم تحریم بی اثر است درست نیست. تحریم و قطع رابطه با کشورهای غربی بی اثر نیست.
با بررسی ادبیات سیاسی امروز مقامات ایران و اروپا می توان دریافت که ادبیات آنها نسبت به دو سال قبل تغییر کرده و متفاوت شده است. اکنون هر دو طرف نسبت به هم با احتیاط بیشتری صحبت می کنند. این واقع گرایی محدود می تواند نوید دیپلماسی فعال تر و فعال کردن لابی های جمهوری اسلامی ایران در اروپا را بدهد. ما اکنون وارد این واقع گرایی محدود شده ایم.
اگر به یاد داشته باشید پس از صدور آخرین قطع نامه شورای امنیت وزارت خارجه عزم جدی خود برای توسعه ارتباط با اروپا را مطرح کرد. اما غیر از ادامه مذاکرات هسته ای در ژنو با اروپایی ها، تنها یک سفر از سوی وزیر خارجه ایران آن هم به یونان انجام شد. این که چگونه می توان روند بهبود روابط با اروپا را دنبال کرد، مساله ای جدی است. تحلیل شما چیست؟
خالوزاده: علائق زیادی موجود است که معضل ایران با اروپا به طور خاص و غرب به طور عام حل و فصل شود. اکنون به عبارتی ژاپن و نیوزلند و استرالیا و کانادا را هم جزء مجموعه غرب به حساب می آورند.
شرایط فعلی خیلی امیدوار کننده نیست و علائمی را شاهد نیستیم که روابط را به سوی تلطیف شدن پیش ببرد. موضع اروپا در مقابل ایران سخت تر شده است. کشورهای اروپایی به دنبال آن هستند که از طریق تحریم ها و فشارها حلقه محاصره ایران را تنگ تر کنند.
مواضع اتحادیه اروپایی و سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان در بحث هسته ای ایران، در طی سال های اخیر نشان می دهد که این سه کشور رویکرد اعمال فشار را برگزیده اند. و هدف از این فشارها متقاعد کردن ایران برای رسیدن به یک راه حل جامع با غرب بر سر فعالیت های هسته ای حساس خود است. کاهش اعتماد در روابط طرفین به این موضع سخت اروپا و امریکا دامن زده است. باید تلاش نمود این دیوار بی اعتمادی را ترمیم نمود. اعتمادسازی یکی از مهمترین محورها در هرگونه مذاکره با غرب و اتحادیه اروپایی است. طرفین باید نشانه هایی از علاقمندی به اعتماد سازی اعلام کنند و تلاش شود روی موارد مشترک و کمتر اختلاف برانگیز تکیه شود. قطعا در فضای اعتمادآمیز خیلی راحت تر می توان به تفاهم رسید. برخی از موارد مشکل زا در فضای مثبت و احترام متقابل خود بخود حل می شود.
اروپا بر راهکار دیپلماسی در مقابل ایران بیش از امریکا تاکید داشت ولی اکنون همراه امریکا در تحریم هاست. اکنون مشخصه یک بازی برد- برد میان ایران و اروپا و ایران و 1+5 چیست؟
خالوزاده: فضای فعلی فضای بی اعتمادی است و این بدترین مساله است. باید این فضا کنار زده شود. این هم از طریق بحث و گفت و گو امکان پذیر است.
امریکایی ها با همکاری اروپا توانسته اند 1+5 را دور خود جمع کنند اگرچه که روس ها و چینی ها تلاش دارند هم با ایران و هم با غرب همکاری کنند اما رسما به بلوک غرب پیوسته اند. قطعنامه 1929 مورد اجماع هر شش کشور بود و این آثار خود را دارد. زمانی که این اجماع ایجاد شده دیگر به نقطه قبل از اجماع باز نمی گردد. امریکایی ها این وضعیت را در طی چند سال تلاش مستمر بدست آوردند.
بازی برد- برد همواره مطرح بوده اما اکنون بحث هسته ای ایران یک بحث حیثیتی شده است و غرب حاضر نیست بپذیرد که کشوری مانند ایران به مقابله با آن می پردازد. برای ایران نیز مساله هسته ای حیثیتی است. ما معتقدیم که فعالیت هایمان در چارچوب ان پی تی و کاملا صلح آمیز است. بسیاری معتقدند که باید به گونه ای استراتژی را پیش برد که هر طرف نتیجه ای بدست آورد. اما زمانی که بحث حیثیتی شده است هیچ طرفی حاضر به کوتاه آمدن نیست و لذا تنها باید انتظار داشت که هر دو طرف توقعات خود را کاهش داده و به نقطه ای از اجماع برسند. در این اجماع منافع هر دو طرف باید تامین شود. در هر فرمولی باید هر یک از طرفین احساس کند پیروز است و چیزی از طریق گفتگو بدست آورده است.
یکی از موضوعات میان ایران و اتحادیه اروپا مبادلات اقتصادی است. شرکت های اروپایی در سال های پس از انقلاب چه وضعیتی را در تعاملات تجاری و اقتصادی خود با ایران داشتند و ایران چه رتبه ای برای تعامل اقتصادی با اروپا طی سی سال اخیر در نظر گرفته است؟
علی فلاحی: بعد از انقلاب در ایران تا قبل از اینکه بحث های تحریم ایران پیش آید، دو سوم حجم تجاری ایران با اروپا بود. آن زمان اتحادیه اروپا شکل نگرفته بود بلکه جامعه اقتصادی اروپا حاکم بود. بر خلاف روابط پر فراز و نشیب ایران و کشورهای اروپایی، روابط اقتصادی نسبتا با ثبات تجاری میان دو طرف برقرار بوده است. حتی در زمان که سفارت امریکا در تهران اشغال شد و امریکا در زمان کارتر تحریم هایی را علیه ایران وضع کرد اروپایی ها وارد این جریانات نشدند. در دوران پس از جنگ و سال های بازسازی و سازندگی فراز و فرودهای روابط تجاری و اقتصادی ایران و اروپا آغاز شد. در زمان کلینتون اوج تحریم های امریکا علیه ایران شکل گرفت. قانون ایلسا یا لایحه داماتو و تحریم های دوجانبه علیه ایران و عراق همگی در ای دوره فشارهای متعدد اقتصادی را بر کشورمان اعمال کرد. حتی در ان زمان یک شرکت امریکایی به نام کونوکو که در حال سرمایه گذاری در نفت و گاز ایران بود با مخالفت شرکت های اروپایی که این اقدام را برخلاف تحریم های امریکا علیه ایران و محدودیت های ایجاد شده برای خود در بازار ایران می دانستند، مواجه شد. در دوره کلینتون و اوج تحریم های اقتصادی علیه ایران میزان همسویی اروپا با امریکا تا چه اندازه بود؟این همسویی اندک بود. به عنوان نمونه پس از تصویب لایحه داماتو در سنای امریکا که ابتدا سرمایه گذاری بیش از 40 میلیون دلار در ایران و سپس سرمایه گذاری بیش از 20 میلیون دلار را منع می کرد، اروپایی ها مخالفت جدی خود را نشان می دهند. بیشترین مخالفت در آن دوره از سوی فرانسوی ها نشان داده شد چراکه توتال فرانسه یکی از بزرگترین شرکت های این کشور و فعال در بخش نفت و گاز ایران بود. فرانسه صراحتا به دولت کلینتون اعلام می کند که امریکا حق ندارد تحریم های فراسرزمینی را اعمال کند و اگر تحریم ایران را دنبال می کند این تحریم ای باید صرفا شامل شرکت های امریکایی شود. انتقادات جدی فرانسه باعث شد که شخصا کلینتون قانون داماتو را در مورد شرکت های فرانسوی حاضر در بازار ایران در یک دوره زمانی اعمال نکند. بر همین اساس است که پس از تحریم های اخیر توتال جز آخرین شرکت های بود که پارس جنوبی را ترک کرد.
به این ترتیب بازهم روابط تجاری ایران و اروپا حتی در دروه تحریم های دولت کلینتون هم خوب بود. مبنای فرایند همکاری اروپا و ایران، اروپا و امریکا را می باید در قالب تئوری وابستگی متقابل مد نظر قرار داد. بر اساس این تئوری رابطه مستقیمی میان امنیت و تجارت برقرار است. در نگاه لیبرالی به این تئوری هرچه که تجارت میان کشورها توسعه یابد باعث می شود که شرکا تجاری یک کشور کمتر تمایل به دشمنی با یکدیگر را داشتند باشند.به این ترتیب ایران هم هرچه حجم تجاری خود با کشورهای اروپایی یا دیگر کشورها را توسعه دهد میزان خصومیت و احتمال درگیری آن کشورها و ایران کمتر می شود.
ایران هم در مقطعی روابط تجاری خوبی با اروپا داشت اما چرا این روابط به تحریم های اروپا علیه ایران منجر شد؟
اگر چه اتحادیه اروپا همچنان شریک اول تجاری ایران است اما در درجه نخست، این تغییر در روابط عمدتا بواسطه فشارهای امریکا بر اروپا برای همراهی در اعمال فشار بر ایران بود و دیگر آنکه روابط اقتصادی اروپا و امریکا و به عبارت دیگر وابستگی تجاری میان اروپا و آمریکا به مراتب قابل توجه تر از روابط تجاری ایران و اروپاست. اینکه اروپا همچنان شریک اول اقتصادی ایران است به این معناست که مجموع کل صادرات و واردات ایران ابتدا با اروپاست اما بزرگترین شریک صادراتی ایران، چین است در حالی که بزرگترین شریک وارد کننده از ایران کشورهای اتحادیه اروپا هستند. این نکته مهمی است. شریک دوم تجاری ایران چین است و فاصله میان چین و اتحادیه اروپا حدودا، 5 درصد است. اما جایگاه ایران در مناسبات اقتصادی و تجاری اتحادیه اروپا کجاست؟ اروپا بزرگترین کمک کننده اقتصادی به دنیاست و مقایسه میان ایران و 27 کشور منطقی نیست اما برای درک بهتر روابط اقتصادی ایران و اروپا باید دانست که در کل مجموع صادرات و واردات اروپا، ایالات متحده امریکا بزرگترین شریک تجاری اروپاست. در صورتی که ایران شریک بیست و هفتم تجاری می باشد.
به سال های اخیر نگاهی بیندازیم. از چه زمانی روابط اقصادی ایران و اروپا رو به کاهش گذاشت؟
فلاحی: متاسفانه اوج کاهش روابط تجاری دو طرف در سال 2008 رخ می دهد. مشی تنش زدایی و تعلیق غنی سازی اگر چه باعث این توسعه حضور شده بود اما با اعلام پایان تعلیق غنی سازی، و البته صدور قطعنامه های شورای امنیت، عمدتا شاهد افول در واردات اتحادیه اروپا از ایران بوده ایم. تا پیش از اعمال تحریمها، در اروپا دو بینش نسبت به توسعه روابط با ایران وجود داشت؛ بینش کشورهای شمالی اروپا نسبت به ایران تحت تاثیر مساله حقوق بشر بود اما کشورهای جنوب اروپا نگاه امنیت محور نسبت به ایران داشتند. کشورهایی چون اسپانیا، ایتالیا و یونان و دیگر کشورها جنوب اروپا به علت مجاورت بلافصل با خاورمیانه و شمال آفریقا همواره نگرانی امنیتی دارند و بر همین اساس بر دیدگاه دیپلماسی در مقابل زور تاکید داشتند.با اوج گیری روابط اقتصادی ایران و اروپا در دوران تعلیق، حتی اتریش که بازیگر کلیدی اروپا هم نیست جایگزین اسپانیا و شریک پنجم تجاری ایران شد. اتریش نیز نسبت به دیگر کشورهای اتحادیه اروپا روابط بهتری در ابعاد اقتصادی و تجاری پیدا کرد. بسیاری از روابط تجاری ایران با کشورهای غربی از طریق اتریش انجام می شود.
در همان مقطع صدر اعظم اتریش به ایران سفر می کند و قراردادهای دوجانبه ای میان ایران و اتریش منعقد می شود. به نظر می رسد که ایران با سوئیس و اتریش روابط حسنه سیاسی و اقتصادی در میان کشورهای اروپایی دارد. این روابط را در مقایسه با تحریم های گسترده اتحادیه اروپا چگونه می بینید و آیا این گونه کشورهای برای توسعه روابط ایران و اروپا فرصت به شمار می روند؟
فلاحی: البته سوئیس عضو اتحادیه اروپا نیست اما در مورد اتریش می توان گفت که این کشور روزنه نفوذ ایران به اروپاست. اروپا در تحریم های خود علیه ایران موارد کلی را مد نظر قرار داده و وارد جزئیات یا اعلام اسامی کلیه قطعات یا کالاهای مشخص نشده است. این فرصتی برای تعامل شرکت های ایرانی و اروپایی است. با این وجود در این تحریم ها حجم تعامل بیش از 10 هزار یورو با ایران باید به اطلاع اتحادیه اروپا برسد.
به نظر می رسد که اتاق بازرگانی ایران با کشوهای اروپایی بیشتر از طریق اتریش فعال است. هر چند اتریش بازیگر کلیدی اروپا نیست و در عین حال حجم تجاری قابل توجهی میان ایران و اروپا وجود ندارد. اما ارتباط با اتریش از این نظر اهمیت دارد که می تواند لابی ایران را در اروپا برای تقویت ارتباطات تجاری و اقتصادی فعال کند.شایان ذکر است که اروپا همچنان به صادرات خود به ایران علاقمند است اما از سویی علاقمند هم می باشد تا در دوران تحریم بتواند منافع بیشتری بطور غیر مستقیم از این تجارت با ایران ببرد.
این روزنه هایی که در اروپا وجود دارد چگونه قابل توسعه برای تامین منافع ملی کشورمان هستند؟
فلاحی: ایران نباید روابط تجاری خود با اروپا را کاهش دهد بلکه این روابط را باید حفظ کند. این در حالی است که روابط تجاری میان ایران و اروپا قطع نشده است و همچنان وجود دارد. با کاهش روابط تجاری ایران و اروپا بی تردید انگیزه شرکت های اروپایی برای تعامل با ایران و دولت های اروپایی برای درک بهتر اهداف و برنامه های ایران کمتر می شود.
در سال 2008 واردات اتحادیه اروپا از ایران که بیشتر در بخش های نفت و گاز است 8/15 میلیارد یورو بود اما در سال 2009 این رقم به 3/8 میلیارد یورو کاهش می یابد. یعنی حدود 45 درصد واردات اروپا از ایران کاهش پیدا می کند. این یعنی که کشورهای اروپایی می خواهند وابستگی انرژی خود به ایران را کاهش داده و به دنبال منابع نفتی جایگزین باشند و این یک هشدارغیر رسمی از سوی اروپا برای ایران است.
در بخش صادرات اروپا به ایران آمار سال 2008 تا 2009 نشان از کاهش دارد اما نه به میزان واردات اروپا از ایران. به عبارت دیگر اروپا تمایل دارد که ایران را به خود همچنان وابسته نگاه دارد.
زمانی که حجم تعاملات ایران و اروپا یک ساله 45 درصد کاهش پیدا می کند به این معناست که در شرایط موجود وضع روابط اقتصادی ایران و اروپا بسیار حساس است اما می توان با مدیریت روابط این میزان موجود را حفظ کرد و از کاهش بیشتر جلوگیری به عمل آورد.
این شرایط نشان می دهد که شرکت های اروپایی همچنان برای حضور در بازار ایران ارزش قائل هستند و تمایل دارند در شرایط تحریم، تحریم ها را دور بزنند. آیا چنین است؟
فلاحی: اینکه اروپا به ایران صادرات خود را چندان کاهش نداده است به این معناست که اروپا دوست دارد روابط با ایران را حفظ کند اما اگر بر خلاف آن را نشان می دهد، تحت فشار امریکاست. اروپا در این میان تمایل ندارد ارتباط تجاری با ایران شامل کالاها و خدمات های تک (High tech)شود.
به دوران اخیر و آغاز قطع نامه های تحریمی اروپا علیه ایران بپردازیم. این دوران چه تاثیری بر فراز و فرودهای روابط اقتصادی وتجاری ایران و کشورهای اروپایی گذاشت؟
فلاحی: از سال 1385 اولین قطع نامه اروپایی در مورد تحریم ایران صادر می شود که چندان شدید نبود. پس از آخرین قطع نامه شورای امنیت علیه ایران(1929) که شدید ترین تحریم ها را از زمان صدور سلسه ای قطع نامه های تحریمی علیه ایران به خود اختصاص داده است اروپایی ها تحت تاثیر فشار امریکا این قطع نامه را تصویب و حتی خود پس از آن تحریم های یک جانبه شدیدی را بر علیه ایران تصویب کردند. در اینجا نیز جای پای تئوری وابستگی متقابل اروپا و امریکا بارز است.
اروپا برای پیشرفت اقتصادی خود ایران وابسته به انرژی خود را می خواهد اما ایران وابستگی انرژی به اروپا را نادرست می داند. اروپا اصرار دارد که انرژی هسته ای بای ایران با منابع غنی نفت و گاز بی معناست اما ایران خود را مصرف کننده بزرگ انرژی هم می داند و برای جبران نیازهایش بر انرژی صلح آمیز هسته ای تاکید دارد. اما نکته مورد توجه این است که علی رغم این اختلاف دیدگاه ایران و اروپا و اصرار کشورهای غربی بر بی نیازی ایران به انرژی هسته ای به واسطه منابع غنی انرژی فسیلی، شاهدیم که کشورهای اروپای در تحریم های اخیر وارد بخش های نفت و گاز ایران نیز می شوند. این در حالی است که اروپا، ایران را به لحاظ انرژی بلامشکل می داند اما خود تحریم ها را وارد بخش هایی چون بنزین می کند. این یعنی که اروپا به خوبی واقف است که ایران از نظر تامین بنزین تا پیش از این به غرب وابسته بوده است. زمانی تحریم کارساز است که ابزار موثر برای اجرای آن وجود داشته باشد. اروپا تا پیش از قطع نامه اخیر این وابستگی ایران به بنزین وارداتی را می دانست اما انکار می کرد.
اکنون شاهدیم که اروپا پس از قطع نامه 1929 یکی از شدیدترین قطع نامه های یک جانبه خود را در مورد ایران به تصویب رسانده است.
به شاخص های تحریم اروپا در مورد ایران اشاره کنید.
فلاحی: بانک ها و شرکت های بیمه ای برای هر نوع صادرات و واردات به ایران در محدوده تحریم های اروپای علیه ایران قرار دارند. شاخص های دیگر در بخش های حمل و نقلی و نفت و گاز است. اما تحریم های اروپا علیه ایران هم اکنون بیشتر در بخش بانکی و مالی نمود پیدا کرده است.
ایران چند سال پیش سومین شریک اقتصادی اروپا در میان کشورهای خاورمیانه بود اما اکنون ایران چهارمین شریک اقتصادی اروپا در خاورمیانه است. عربستان، امارات و رژیم صهیونیستی مقام های اول تا سوم را در لیست شرکای تجاری اروپا در خاورمیانه به خود اختصاص داده اند. ارتقای جایگاه امارات به واسطه تحریم های اروپا علیه ایران و نقش آفرینی امارات در این میان است.
آثار تحریم اروپا علیه ایران برای ایران و کشورهای اروپایی چگونه بوده است؟
فلاحی: دو سوم تحریم های یک جانبه علیه ایران از سوی امریکا و اوج آن در بین سال های 1992 تا 1997 بوده است. اصولا تحریم های موفق بودند که با اجماع بین المللی همراه بوده اند. تحریم های یک جانبه تاکنون هرگز موفق نبوده است.
در این میان اروپایی ها همواره نگران این نکته بودند که یکی از اهداف امریکا در اعمال فشار بر کشورهای اروپایی برای تحریم ایران برای خالی کردن بازار ایران از حضور اروپا و جانشین شدن شرکت های امریکایی باشد. بر همین اساس کشورهای اروپایی علی رغم کاهش روابط اقتصادی با ایران، همواره این روابط را در حالتی ثابت حفظ کرده اند. معتقدم که با مجموعه تحریم هایی که اروپایی ها در حال حاضر در مورد ایران پیش گرفته اند، دورنمای مثبتی برای روابط اقتصادی ایران و اروپا دیده نمی شود.
آینده این روابط به نتیجه مذاکرات ایران و 1+5 بستگی دارد. اگر دو طرف در این مذاکرات به نتیجه ای مثبت برسند می توان امید داشت که چشم انداز مثبتی در انتظار روابط اقتصادی ایران و اروپا باشد. در این مذاکرات هر دو طرف تلاش دارند از پرستیژ ملی خود دفاع کنند اما معتقدم که امکان یک بازی برد- برد هم وجود دارد.
برای این بازی برد- برد چه الزاماتی در شرایط تحریم وجود دارد؟
فلاحی: اگر ایران بحث ورود ترکیه و برزیل به گروه 1+5 را به نوعی با اروپایی ها در میان می گذاشت بهتر بود. ترکیه و برزیل روابط خوب اقتصادی با ایران برقرار کرده اند. در عالم سیاست هر اتفاقی قابل انتظار است اما بازی برد- برد بستگی به میزان کوتاه آمدن دو طرف از مواضع شان دارد.
پیش بینی شما از آینده روابط تجاری و اقتصادی ایران و اروپا چیست؟
فلاحی: وضعیت کنونی در مقایسه با پنج سال گذشته نشان می دهد که حجم تجاری ایران و اروپا کاهش پیدا کرده است. تا سال 2008 حجم تجاری دو طرف یعنی مجموع صادرات و واردات 27 میلیارد یورو بود اما اکنون به 19 میلیارد یورو رسیده است.
این وضعیت خوبی برای روابط با یک بلوک اقتصادی نیست و ایران هم از این وضع ناراضی است. به نظر می رسد که زیربنای روابط اقتصادی ایران و اروپا را بحث های سیاسی شکل می دهد. اگر ایران و غرب بر سر مواضع شان اصرار کنند، شرایط رو به بهبود نمی رود. اما اگر برای ادامه مذاکرات پیش شرطی از سوی دو طرف نباشد و هر دو طرف به عرصه اعتماد سازی گام گذارند، به سرعت آثار آن را در روابط اقتصادی شاهد خواهیم بود.
ایران هیچ گاه از تنش در روابط اقتصادی خود با دیگر کشورها استقبال نکرده است. چنانچه روند تحریم پشت تحریم و قطع نامه پشت قطع نامه ادامه داشته باشد، تاثیر خود را روابط اقتصادی ایران و اروپا خواهد گذاشت و حتی شرایط بدتر خواهد شد. با این وجود همکاری اقتصادی ایران و اروپا هرگز قطع نخواهد شد.
بحران اقتصادی که اروپا را تحت تاثیر قرار داده و به واکنش واداشته است تا چه اندازه می تواند برای نفوذ ایران در میان کشورهای اروپایی یک فرصت باشد؟
فلاحی: اگر این بحران ادامه داشته باشد می تواند برای ایران فرصت باشد. اگر این بحران باعث فروپاشی اتحاد پولی کشورهای اروپایی شود، تاثیر خود را بر روابط اقتصادی اروپا با دیگر کشورها خواهد داشت. به این ترتیب ایران می تواند با تک تک کشورهای اروپایی به صورت دوجانبه وارد تعامل اقتصادی و تجاری شود.
زمانی که اتحادیه اقتصادی اروپا فرو بپاشد ایران دوباره می تواند با کشورهای مختلف بویژه کشورهای کوچک اقتصادی اروپا وارد مذاکرات اقتصادی و قراردادهای دوجانبه شود. در این میان دیگر بحث تحریم های اروپایی علیه ایران رنگ می بازد. در سال 2011 این تحلیل وجود دارد که یا اتحادیه اقتصادی اروپا تقویت شود یا کاملا از بین برود. امسال از دید تحلیلگران سال بیم و امید است.
هر کدام از کشورهای اروپایی ظرفیت خاص خود را دارد و در صورت ایجاد شرایط برای برقراری روابط اقتصادی ایران و این کشورها، قدرت چانه زنی ایران نیز افزایش می یابد. البته فروپاشی اتحاد پولی در اروپا برای ایران خطراتی هم دارد. اکنون ایران معاملات خود را با یورو انجام می دهد و ضعف یورو نوسانات ارزی در ایران را بدنبال خواهد داشت. اما با پیش بینی یک پول قوی و جایگزین در قالب یک سبد ارزی قدرتمند در ایران می توان به شرایط بهبود روابط اقتصادی ایران و اروپا پس از اتحاد پولی در اتحادیه اروپا امید داشت.
/30114
نظر شما