او گفت جامعه ایران در طول تاریخش در مقایسه با جامعه اروپایی، جامعه ای «کوتاه مدت» بوده است. در جامعه ایران شاهد تداوم و استمرار نیستیم؛ مثلا طبقه اشراف 6 صد 7 صد ساله ای وجود ندارد، که در ملک خود زراعت کند، پسر یک نفر اشرافی معلوم نبود اشرافی بشود، نوه اش که دیگر هیچ؛ پسر شاه هم معلوم نبود شاه بشود. او به نقل از فتحعلی شاه قاجار اشاره کرد که به سر جان ملکم که در مقابل قدرتش به تعجب افتاده بود، گفته بود من با این میزان قدرت، نمی دانم پس از مرگم چه کسی جایم می نشیند!
این استاد دانشگاه آکسفورد به اجمال جامعه ایران را «کوتاه مدت های بهم پیوسته» دانست. کاتوزیان گفت نمودهای این فضای کوتاه مدت، در زبان ایرانی نیز تسرّی یافته و این که می شنویم مثلا گفته تا 2 سال دیگر « کی مرده؟ کی زنده؟»، از آثار زیستن در چنین فضایی است، که حتی امیدی برای ثبات تا 2 سال آینده هم وجود نداشته است.
او گفت علت اسم گذاری نظریه اش به «جامعه کلنگی» این است که در ایران پدیده ها و بویژه ساختمان ها 20 یا 30 ساله کلنگی نامیده و ویران می شوند و بناهای جدید جایگزینشان می شود.
کاتوزیان سیستم باستانی استبداد را علت بی ثباتی در تاریخ ایران بیان کرده و توضیح داد؛ سیستمی که در آن دولت نماینده طبقات نیست؛ دولت وابسته به طبقات نیست، این طبقاتند که وابسته به دولتند.
او دومین علت را فقدان چارچوب قانونی در ایران دانسته و گفت به همین خاطر است که در تاریخ ایران شاهزاده کور کردن و وزیر جوشاندن وجود دارد، پدیده هایی که در تاریخ اروپا نادر است. در مجموع از نظر کاتوزیان در جامعه ایران حقوق اعطایی بوده و جامعه حقوق مستقل از دولت نداشته است.
او در بخش دیگری از صحبت هایش علت مخالفتش با «تئوری توطئه» را بیان کرد و گفت تأثیر مخرب این تئوری، عدم پذیرش مسؤولیت است. کاتوزیان گفت به یاد می آورم افرادی را که در سال 1357 به خیابان ها ریخته بودند اما پس از انقلاب می گفتند انقلاب کار انگلیس یا امریکاست!
کاتوزیان درمورد حجم بالای جوک و شوخی درباره دولت در تاریخ ایران گفت این امر ریشه در تضاد تاریخی دولت و ملت در ایران دارد. او گفت وقتی دولت همه حقوق را در دست می گیرد و مشروط به قانون هم نیست، مردم هم مسوولیت قبول نمی کنند؛ تا وقتی قدرت ثبات دارد با طنز و هجو پنهانی دولت، این نارضایی را اعلام می کنند، هنگامی هم که بی ثبات شود شدیدترین برخوردها را با آن صورت می دهند. در این شرایط دوست دولت، دشمن ملت تلقی می شود و دشمن دولت، دوست بشمار می آید؛ دقیقا نوعی لجاجت با دولت در تاریخ ایران وجود داشته است.
نظر شما