«کَشکان»، آرام گرفته. کابوس محاصره شدن در میان انبوهی از آب و گل، تمام شده و دل اهالی شهر «معمولان» و روستاهای اطراف آن با حضور امدادگران، گرم شده. همه اینها یعنی بحران بعد از یک هفته دارد آرامآرام بساطش را جمع میکند و از این شهر سیلزده دور میشود. حالا این امدادگران هستند که گلولای انباشته در خانهها و کوچهها و زخمها و غصههای تلنبار شده روی جسم و روح اهالی معمولان را به مبارزه میطلبند. این جهادگران خستگیناپذیر قول دادهاند تا به آرامش رسیدن معمولان و مردمش، همینجا بمانند.
وقتی «کَشکان»، خشمناک شد
«کانون سیل در استان لرستان، 2 شهر «معمولان» و پلدختر بودند. معمولان که در 60 کیلومتری مرکز استان قرار گرفته، حدود 10 هزار نفر در محدوده شهر و 22 هزار نفر در محدوده بخش، جمعیت دارد. سیل که آمد، رودخانه «کشکان» طغیان کرد و قریب به 450 خانه در بخش ساحلی معمولان را زیر آب برد؛ طوریکه حدود 50 خانه را کاملاً تخریب کرد و به حدود 250 خانه چنان خسارت وارد کرد که عملاً دیگر قابل سکونت نیستند. در این سیل، حدود 450 تا 500 خانواده بیخانمان شدند و در حال حاضر در محلهای اسکان موقت به سر میبرند.»
این تصویر کلی است که حجتالاسلام «سید محسن موسوی»، امام جمعه معمولان از وضعیت این شهر، پس از زلزله، برایمان ترسیم میکند. حاج آقا مکثی میکند و در ادامه از کابوس دنبالهداری که سایهاش تا چند روز بر سر معمولان و اهالیاش بود، اینطور میگوید: «از همان ساعات اولیه سیل، تمام راههای ارتباطی به معمولان مسدود و قطعی تلفن هم دستمان را از ارتباط با همهجا کوتاه کرد. از کار افتادن تمام زیرساختها ازجمله برق، آب و گاز، عرصه را بر اهالی معمولان تنگ کرد. در آن 2 روز که گاز نداشتیم، با توجه به سرما، بسیار به خانوادهها سخت گذشت. به لحاظ درمانی هم بسیار در سختی و مضیقه بودیم. 2 روز اول، شرایط جوی، حتی اجازه امدادرسانی هوایی به معمولان را نمیداد و بعد از آن هم با توجه به اینکه تا چند روز جز بالگردهای ارتش که برای انتقال هوایی غذا و اقلام ضروری به آسمان معمولان میآمدند، هیچ نیروی امدادی نتوانست به این محدوده وارد شود، مردم شهر در فشار و سختی شدیدی قرار گرفتند.»
یک نفر تلفات، نتیجه همکاری عمومی در معمولان
با شنیدن این توصیفها از حجم سیل و خسارتها، اولین نگرانی که ایجاد میشود، درخصوص میزان خسارت جانی است. پاسخ سئوال همراه با تردید ما در این زمینه اما غافلگیرکننده و البته خوشحالکننده است: «ما تنها یک نفر، تلفات جانی در سیل معمولان داشتیم که آن فرد هم گرفتار سیلاب اولیه نشد. بلکه رفت وسایل خانهاش را تخلیه کند که آب او را گرفت و برد...»
میپرسم چه عاملی باعث حصول این نتیجه خوشایند بود؟ حاج آقا موسوی در پاسخ میگوید: «ستاد مدیریت بحران معمولان 24 ساعت قبل از وقوع سیل، هشدار بسیار جدی به تمام نهادها و مراکز نسبت به وقوع سیل داد. ما هم به اتفاق نماینده ویژه استاندار، بخشدار معمولان و مدیران شهر، رفتیم درب خانه تکتک اهالی شهر را زدیم و گفتیم: خانهها را تخلیه و ترک کنید و جان خود را نجات دهید. الحمدلله، همه مردم هم همراهی کردند و با ترک خانهها، به نقاط امن رفتند. بهاینترتیب از یک فاجعه انسانی جلوگیری شد.»
امدادگران آمدند، مردم قوت قلب گرفتند
«خاموشی و سرمای معمولان، خیلی طول نکشید و با همت کارکنان اداره برق و گاز، شهرمان روشن و گرم شد. فقط مشکل قطعی آب، طولانی شده و به روز ششم کشیدهبود که آن هم بهدلیل قطعی برق در مسیر معمولان تا چاه آب بود. خدا را شکر با زحمات کارکنان اداره آب و فاضلاب و همکاری اداره برق، این مشکل هم دیشب رفع و آب شهر وصل شد.»
به گفته امام جمعه معمولان، این شهر سیلزده حالا از محاصره و بنبست هم خارج شده است: «خوشبختانه از 2 روز قبل و با ایجاد یک مسیر فرعی، راه دسترسی به معمولان باز شد و گروهی از نیروهای امدادی و درمانی توانستند خود را به شهر رسانده و مرکز سلامت معمولان را با 20 آمبولانس تجهیز کنند. حالا حضور پزشکان داوطلب از طرف هلال احمر و جامعه پزشکی هم حسابی به مردم قوت قلب دادهاست.»
وضعیت تأمین نیازهای جاری مردم در این شهر سیلزده هم هر روز بهتر و منظمتر میشود: «به لطف خدا، معمولان حالا نسبتاً به آرامش رسیدهاست. ارتش، سپاه و هلال احمر برای رسیدگی به نیازهای مردم شهر، تقسیم وظیفه کردهاند؛ ارتش، مسئولیت پخش غذای شهر معمولان را برعهده گرفته و سپاه، روی تأمین غذا و نیازهای ضروری حدود 44 روستای حاشیهای متمرکز شده است. هلیکوپترهای هلال احمر هم در ارسال کمکها و اقلام ضروری توسط هلیکوپتر مشارکت دارد.»
معمولان، چشمانتظار همدلی مردم و مسئولان
اما خروج معمولان از بنبست و ورود گروههای امدادی به این شهر، به معنای پایان مشکلات و نیازهای مردم سیل زده نیست. نگاههای منتظر اهالی معمولان حالا بیشتر از روزهای قبل به همت مسئولان و دستان پرسخاوت هموطنان است. حجت الاسلام سید محسن موسوی صحبتهایش را با تاکید بر همین موضوع به پایان برده و میگوید: «در حال حاضر، اولویت، فراهم کردن سرپناه برای حدود 250 خانوادهای است که در اثر سیل، بیخانمان شدهاند. تلاش برای اسکان موقت این افراد در یک فضای مناسب توسط دولت یا هلال احمر، ضروری است. علاوهبر خانههای تخریبشده، حتی خانههایی که پابرجا ماندهاست هم در حال حاضر قابل سکونت نیست چون پر از گلولای است. این خانهها حتی بعد از تخلیه گلولای و پاکسازی، به گذر زمان برای خشک شدن و همچنین تعمیر نیاز دارند. در شرایط موجود، چادر هم میتواند بهطور موقت مشکل مردم را رفع کند اما به این شرط که با یک مدیریت مناسب، بهدرستی توزیع شود. در کنار موضوع سرپناه، مردم معمولان برای گذران این روزها و شبها، به پوشاک، پتو، موکت و زیرانداز نیاز دارند و چشمانتظار محبت و یاری هموطنان هستند.»
زوج امدادگر: مسیر اصلی مسدود بود، از بیراهه آمدیم
از آن زوجهای جوان باصفا هستند که همیشه برای خیر رسانی و مشارکت در کارهای بزرگ، آمادهاند. زلزله کرمانشاه که جای خود، نوروز امسال، خودشان رکورد خودشان را شکستهاند! هفته اول فروردین به جای سفر تفریحی و انجام دیدوبازدیدهای فامیلی، راهی استان گلستان و شهر سیل زده «آق قلا» شدند و آقا در کوچه و خیابانهای آبگرفته و خانم در محل اسکان موقت سیلزدگان و در جمع زنان و کودکان، مشغول خدمترسانی شدند و همراه سایر نیروهای داوطلب، به آرام شدن اوضاع کمک کردند.
سیل که به لرستان رسید، آنها هم دوباره شال و کلاه کردند و راهی شدند. گرچه همه راهها به معمولان بستهبود و از همهطرف، این آب و گل بود که خودنمایی میکرد اما تسلیم نشدند. عید و تعطیلات تمام شد اما آنها آنقدر ماندند و صبر کردند تا امید از یک روزنه کوچک برایشان دست تکان داد. «امید امیدی» که در جلسه هماهنگی با امام جمعه معمولان حضور دارد، در جواب سئوالم که میپرسم: همه راهها که تا دیشب و امروز به معمولان بستهبود. شما چطور 2 روز است در معمولان هستید؟ میخندد و میگوید: «راههای اصلی بستهبود اما خبردار شدیم از سمت خرمآباد به روستای «اَفرینه» در معمولان، یک راه فرعی باز شده است که بهلحاظ مسافت، 2،3 برابر طول جاده اصلی است. من و همسرم هم از همین فرصت ایجادشده استفاده کردیم و راهی شدیم. صبح از سمت خرمآباد راه افتادیم و بعد از 3 ساعت، به معمولان رسیدیم.» قبل از شروع سئوالات تخصصی، از سر کنجکاوی میگویم: امدادرسانی به سیلزدگان گلستان در تعطیلات نوروز بود اما حالا همه سر کارهای خود برگشتهاند. کار و فعالیت شما چیست که هنوز هم میتوانید با جریان امدادرسانی همراه باشید؟ آقای جهادگر لبخند بر لب میگوید: «من چاپخانه دارم. برای ایام نوروز تعطیلش کردهبودم که با ادامه پیدا کردن ماجرای سیل، همچنان بسته ماندهاست.»
استراحت بماند بعد از سروسامان گرفتن سیلزدگان
اگر تصور کردهاید خانم و آقای امیدی بعد از یک سفر سخت از بیراهههای گِلگرفته، خودشان را به یک استراحت چند ساعته مهمان کردهاند، هنوز این زوج جهادگر را خوب نشناختهاید. امیدی مکثی میکند و میگوید: «نیم ساعت بعد از ورود به معمولان، بازدید میدانی از منطقه را برای شناسایی وضعیت و برآورد نیازها شروع کردیم. از نکات جالب، حضور یکی از دوستان قرارگاه جهادی امام رضا (ع) در معمولان بود. او که اصالتاً از اهالی این شهر است، از روز سوم برای تعطیلات عید به زادگاه خود آمده و دیگر در سیل گرفتار شدهبود. حضور او برای برنامهریزی فعالیتهای ما، یک نعمت بود. او با توجه به آشنایی و ارتباط با امام جمعه معمولان، فرمانده سپاه شهر و دیگر مسئولان، توانستهبود کارهای مقدماتی را انجام داده و هماهنگیهای اولیه را انجام دهد. با توجه به تخریب 6 پل ارتباطی روستاها در سیل، بازدید از روستاهای اطراف معمولان با صرف زمان بیشتری همراه شد.»
جهادگر خستگیناپذیر داستان ما در ادامه از مشاهداتش در این بازدیدها اینطور میگوید: «کشکان رود که با طغیان شدیدش در هفته گذشته، میتوان به آن «خشمناک رود» هم گفت!، از نمادهای اصلی شهر معمولان است. در وسط شهر معمولان، بلواری قرار دارد که در دو سوی آن، وضعیت کاملاً متفاوتی در جریان است. درحالیکه ضلع شرقی این بلوار خوشبختانه اصلاً گرفتار سیل نشده، زندگی 700 خانوار ساکن در ضلع غربی این بلوار بهشدت از سیل آسیب دیده است. 500 خانه در این محدوده صد در صد غیر قابل سکونت شده و 200 خانه هم نیاز به تخلیه گلولای و ساماندهی اساسی دارد تا دوباره قابل سکونت شود. ارتفاع آبگرفتگی در بعضی نقاط معمولان آنقدر زیاد بوده که حالا تمام ارتفاع کوچهها را گلولای گرفته است و چیزی جز تابلوی آن کوچهها قابل رویت نیست!»
راه باز شد، مسابقه امدادگران برای خدمت شروع شد
«در بازدیدهای میدانی متوجه شدیم تا روز پنجم سیل، تنها گروهی که موفق شدهبودند خود را برای امدادرسانی به معمولان برسانند، یک گروه جهادی حدود 30 نفری از کرمانشاه هستند. آنها که پای پیاده و از طریق کوه توانستهبودند به این منطقه برسند، مشغول خدمترسانی به مردم بودند. با بازشدن مسیر دسترسی به معمولان اما روند اعزام نیروهای امدادگر داوطلب و جهادی به این شهر، سرعت گرفته و یک گروه از قرارگاه امام رضا (ع) هم که تخصصشان بنایی و کارهای ساختمان است، برای ساماندهی خانههای سیلزده به معمولان اعزام شدند.»
خدمترسانی به مناطق سیلزده اما فقط در سروسامان دادن به خانههای تخریبشده خلاصه نمیشود. بازسازی روحیه خانوادهها بهویژه زنان و کودکان در رزوهای پس از واقعه هم همانقدر مهم است. امدادگران داوطلب بهخوبی به اهمیت این موضوع هم واقفاند. امیدی که تلاشش برای راضی کردن همسرش به گفتوگو به نتیجه نمیرسد، در ادامه میگوید: «در سیل گلستان در قالب یک گروه 24 نفری برای کمکرسانی رفتهبودیم و در این گروه، 9 نفر خانم هم حضور داشتند و جالب است بدانید 4 نفر از آنها همراه همسرانشان آمدهبودند. این خانمهای جهادگر در محلهای اسکان موقت سیلزدگان حاضر میشدند و با زنان و کودکانارتباط برقرار میکردند و با توجه به ایام نوروز، برایشان جشن و برنامههای شاد برگزار میکردند تا روحیه آنها بهبود پیدا کند.» او خبر خوبی هم برای زنان و کودکان معمولانی دارد: «رویه ما برای روحیهبخشی به خانوادههای سیلزده در معمولان هم به همین ترتیب است. در دومین گروه اعزامی قرارگاه امام رضا (ع) به معمولان که قرار است روز سهشنبه به ما ملحق شوند، خانمهای جهادگر هم حضور دارند که انشاالله از روز چهارشنبه فعالیتشان را در میان خانوادههای سیلزده شروع میکنند.»
4 نفر بودیم اما 200 نفر را مشغول کار کردیم!
«در گلستان، نیروی امدادگر زیاد بود اما کار نبود. در معمولان برعکس است. اینجا کارهای فراوان بر زمین ماندهای داریم اما به دلیل شرایط خاص معمولان تا امروز، باکمبود نیروی انسانی مواجهیم.» امید امیدی نمیگذارد سئوال کنم و خودش در توضیح جملات بالا میگوید: «تعداد زیادی از هموطنان در ایام نوروز با احساس مسئولیت خود را به استان گلستان رساندهبودند و با اشتیاق فراوان میخواستند به سیلزدگان کمک کنند اما متاسفانه بهدلیل بینظمی ناشی از گستردگی حادثه و نبود مدیریت مناسب، نمیدانستند چه باید بکنند. بههمیندلیل بسیاری از آنها با ناامیدی و بینتیجه به شهرهایشان برمیگشتند. ما با تجربیاتی که از زلزله کرمانشاه داشتیم، با راهکاری ساده، شروع به سازماندهی این نیروها کردیم. میرفتیم از مقر هلال احمر و سپاه، اقلامی مانند چکمه، تِی و سطل میگرفتیم و یا خودمان تهیه میکردیم. بعد سراغ این افراد میرفتیم و آنها را به محلههایی که شناسایی کردهبودیم، میبردیم.
ما در گنبد کاووس مستقر بودیم و بهدلیل ارتفاع بالاتر این شهر، برخلاف آق قلا، خوشبختانه آب در محلههای آن فروکش کردهبود و میتوانستیم شروع به تخلیه گلولای از خانهها کنیم. بنابراین هر 3،4 نفر از این افراد داوطلب را به همراه یک نیروی متخصص روانه یکی ازاین محلهها میکردیم. ما فقط 4 نفر بودیم اما با همین شیوه، موفق شدیم بیش از 200 نفر را مشغول کار کنیم. خانههای فراوانی به این شکل پاکسازی شد و نیروهای داوطلب زیادی از همین طریق توانستند حضور مفیدی را در منطقه سیلزده تجربه کنند.»
تا آخر کنارتان میمانیم
شرایط در معمولان متفاوت است اما اصلا جای نگرانی نیست: «در بعضی خانههای معمولان تا یک متر و حتی بیشتر گلولای وجود دارد و باید زودتر اقدام به تخلیه آنها کنیم اما برخلاف گلستان، اینجا با کمبود نیروی انسانی و البته کمبود امکانات مواجهیم. مسدود بودن جادهها و همینطور پایان تعطیلات نوروزی، علت اصلی این کاهش نیروی داوطلب است. اما جای نگرانی نیست. با باز شدن راههای ارتباطی، نیروهای داوطلب و جهادی بهتدریج به معمولان میرسند و با حضور آنها، همان مدل خدمترسانی را در این منطقه هم پیاده خواهیم کرد. قصد داریم نیروها را کوچهبهکوچه در معمولان برای تخلیه گلولای خانهها سازماندهی کنیم و باقی نیروها را به سمت روستاها اعزام کنیم.»
و کلام آخر آقای جهادگر: «ما نیروهای جهادی قول میدهیم همانطور که بعد از زلزله کرمانشاه، تا همین حالا در کنار عزیزان زلزلهزده ماندهایم و از پیگیری بازسازی خانههایشان غفلت نکردهایم، تا پایان ساماندهی وضعیت خانههای هموطنان سیلزده هم در کنار آنها خواهیم ماند.»
6060
نظر شما