امان از این وبگردی که آدم را کجاها میبرد و چهها نشانش میدهد. دیروز گشت میزدم که رسیدم به «رجانیوز»، سایت حامی احمدینژاد و چشمم خورد به مقالهای با عنوان «تحصلگرایی؛ حلقه مفقوده رقبای احمدینژاد» به قلم «هادی ابراهیمیکیایی» نویسنده و تئوریسین شهیر مشرق زمین. نیمی از این مقاله را برایتان چاپ میزنم. منتها نیمه دوم را نه، نصفه اولش کفایت میکند این مقاله بلند.
«بازکاوی و فحص پیرامون حماسه ماندگار و تاریخی 22خردادماه امری است که نهتنها به تقویت ارگانیسم و تبیین ماهیت و فلسفه وجودی انقلاب اسلامی میانجامد بلکه بازخوانی آن در قالب یک «حماسه ملی» امری ضروری و اجتنابناپذیر است. آنجایی این نظریه با دکترین در کانون توجه و روشهای دیالکتیکی قرار میگیرد که آن را نه بر مبنای پوزیتیویسم و جدل استعلایی به بحث و تجزیه و تحلیل بنهیم، بلکه رخداد عظیم و ماندگار 22 خرداد منتج از فرآیندهای علت کاوومعناکاو است و بیشتر در قلمرو امورات متافیزیکی و معرفتی ایرانیان است. مقولات فاهمه و قوه عاقله از درک این رخداد بی نظیر ملی و حماسی عاجز است چرا که تنها به قلمرو محسوسات قابل اطلاق است.
گرچه عدهای از تحلیلگران و کارشناسان با بهرهگیری از قوای فاهمه و عاقله در پی بازشناسی و تجزیه و تحلیل این واقعه بینظیر ملی و حماسیاند اما رهیافتهای آنان نیز در عرصه پردازش این مهم نه تنها راه به جای نخواهد برد بلکه نعل پارهای بیش نیست.اینکه انتخابات 22 خرداد ماه برای همیشه به عمر و تسلط یکسویه عدوانی و بناپارتیستی احزاب دولت ساخته و جریان روشنفکری بیمار در کشور پایان بخشید؛ اینکه انتخابات 22 خرداد ماه الیگارشی ، سیادت سیاسی و اقتصادی صاحبان قدرت و ثروت را که در قلب اتوکراسی در ساختار سیاسی و اقتصادی کشور از گذشته تاکنون نشو و نما پیدا کرده، به طور کامل ریشهکن کرده و داغ «نه» را بر پیشانی بورژوازی سرمایه سالار و پاتریمونیالهای فزونطلب حک نمود تا امکان مجدد حاکمیت طبقات محروم و زجر کشیده جامعه اسلامی فراهم شود و هویت پرولتاریای مبارز، آگاه و انقلابی از مفاهیم تجددطلبانه و روشنفکرانه گفتمان دماگوژها که در سیمای کاندیدای اصلاحطلبان نمود و بروز کرده بود، از هم متمایز شود؛ اینکه انتخابات 22 خرداد ماه نه بزرگ به حاکمیت گفتمان دترمینیستی و جبرباوری در فضای سیاسی کشورمان بود، احزابی چون کارگزاران ، مشارکت و مجاهدین که تصورشان این بود مناصب قدرت در جمهوری اسلامی ملک طلق آنهاست، عامداً بورکراسی و براندازی نرم را از خود بازتولید میکرد؛ اینکه انتخابات 22 خردادماه به اتحاد مقدس سرمایهداری، اشرافیگری و زراندوزی تاخت و نگاهی را که متأسفانه در برنامههای توسعه کشور بر مدلهای غربی و نئولیبرالهای سرمایهسالار معطوف بود و جملگی در پرتو آمیزههای اپیکورها و مبانی فکری و سیاسی داروینیسم تجمیع شده بود، طرد کرد.
اینکه انتخابات 22 خردادماه با گرانیگاه مردمی پرده از ماهیت ماکیاولیسم داخلی و خارجی برداشت و مجاملت این جریان سیاسی را با دشمنان تابلودار و باسابقه نظام اسلامی بر همگان معرفی کرد.»
1- چرا نصفه اول را چاپ کردم؟ چون نویسنده شهیر آقای «هادی ابراهیمیکیایی» هرچه کلمه و تعبیر قلمبه بلد بوده در همین نیمه گفته و در نیمه دوم، اوضاع نسبتاً عادی وآرام است با کمی غبار محلی.
2- چیزی که نمیشود فهمید، ولی با توجه به سایتی که مطلب در آن درج شده به نظر میرسد که نویسنده میخواسته بگوید احمدینژاد خوب است، موسوی بد است. اما این که چرا این بلاها را سر خودش و خواننده میآورد تا این جمله را بگوید، نمیدانم.
3- به نظر شما اگر این نویسنده با همین ادبیات خاصی که دارد بخواهد بگوید: «من یه لیوان آب میخوام» چه میگوید؟
4- به نظر شما نویسنده این مقاله با ما شوخی دارد؟
5- مخاطب این مقاله چه کسانی هستند؟ آنها که باتوم میخورند یا آنها که باتوم میزنند؟
6- آیا ایشان دعوت ما را به یک مهمانی دوستانه برای اینکه دور هم باشیم و بگیم تا سایرین بخندند، میپذیرد؟
7- این مقاله نوشته شخص «هادی ابراهیمیکیایی» است یا حاصل همکاری و همفکری برادران لاریجانی، فرخ نگهدار، صادق زیباکلام، ژیژاک، اسفندیار رحیممشایی، یوسفعلی میرشکاک، حمید مولانا، محمد مددپور، بابک احمدی، میرشمسالدین ادیب سلطانی، خاقانی شروانی، احسان طبری، علیمعلم دامغانی و... است؟
نظر شما