سکوت جناح های سیاسی در مسائل سیاسی حال حاضر، به دلیل نبود جایگاه است؛ چرا که اگر فریاد هم کنند تغییری ایجاد نمی شود جز آن که باز نادیده گرفته شوند.
کشور در حال حاضر در اختیار گروه هایی است که نه تجربه ندارد و نه پاسخگو هستند. در واقع این گروه ها بیشتر فعالیت دارند تا احزاب شناسنامه دار. احزاب عملا هزینه هم برای خودشان و هم برای اعضایشان ایجاد کردهاند، حال آنکه نقطه قدرت و توزیع قدرت مبتنی بر احزاب نیست.
دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب هم بیشتر محدودگرا شدند و به سمت خانوادهها و ژنسالاری و فامیلسالاری رفتهاند. این رویه حاکم شده و شفافیتی وجود ندارند. برای شفاف کردن چرخه سیاسی، باید قانون و چرخه قدرت و حکمرانی حزبی باشد.
در جریان های سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب پر از نخبه است اما چه کسی از این نخبگان استقبال میکند، این موضوع مهمی است و اساسا در ایران به این نخبگان اهمیت داده نمیشود و قرار نیست وارد میدان شود.
افرادی که در حزبها تحت عنوان نخبه پرور به وجود می آیند بیشتر نوچه هستند تا نخبه و این افراد هرچه وفادارتر باشند مقربترند. این خاصیت قدرت و سیاست است که فقط شاگرد می خواهد. در واقع نخبگان هر چه وفادارتر باشند جایگاه بهتری دارند.
این موضوع در هر دو طیف اصلاح طلب و اصول گرا وجود دارد و تفاوتی نمی توان بین آنها قائل بود. متاسفانه جریانهای سیاسی ما به لحاظ ساز و کارهای پشت پرده دچار محدود گرایی شدند و تا ساز و کار حزبی شکل نگیرد این مشکلات را در سیاست ایران داریم.
حتی اگر بگوییم این امکان وجود دارد که خط سوم جدیدی فارغ از جناحین اصلاحطلب و اصولگرا شکل بگیرد باید دید قرار است بعد از شکل گیری آن چه اتفاقی به وجود بیاید و تا زمانی که فضای سیاسی کشور بدین شکل است، وقتی که جناح جدیدی شکل بگیرد تا مادامی که این مشکلات وجود دارد تشکیل این خط سوم خودش داستان جدیدی را به وجود می آورد.
* دبیر کل حزب اراده ملت
۲۱۴۲۱۵
نظر شما