شاید یا دایره لغات باید تغییر کند یا قوانینی که نوشته میشوند چنان مفید باشند که بزرگان اندیشه و خرد کشور را در حصار خود در نیاورند تا هر وقت سی سال از جانفشانی بی همتایشان در راه آموزش و دانش گذشت بگویند بروید خانه بنشینیاسد. که چه بشود؛ کجای جهان چنین است؟
متنی قانونی دکتر یونس شکرخواه، استاد کم نظیر روزنامهنگاری مکتوب و حوزه سایبر را بازنشسته کرد. هر چند او برای ما خواهد ماند تا دستان ضعیفمان را بگیرد و چون پیچکی تازه، زیبا و پر طراوت، صفحات مکتوب و مجاز رسانههای ما را چون همیشه بیاراید؛ به کلماتی جادوگر، مردمی، راهگشا، متین، روان، ساده، عمیق، موثر، دانا و راهبردهایی برای آگاه شدن تبدیل کند. دکترشکرخواه عزیز بیش از دانش گسترده و نوع شگفت آموزه کلاسها و کتابهای ارجمندش، ما را به اخلاق حکم میدهد و راه می برد.
آموزشهای دکتر شکرخواه مانع ورود عناصر زرد و ابتذال کلمات در رسانه میشود. اگر جایی دیدید که صفحهای زرد و بی ریشه است؛ صحنه از حضور او و گروه اعجاز برانگیز حلقه همکاران و دوستان بی مثالش خالی مانده است.
روزنامهنگاری ایران زمین مدیون این گروه دانشپژوه از بهترین مدرسان حوزه رسانه است. یونس شکرخواه گرانقدر هنگام سردبیری «همشهری آنلاین» آن را به پژوهشکدهای برای آموختن تبدیل کرد. همچون کلاسهای درسی آموزش داد. با انتشار بهترین مقالات علمی و آموزش ژورنالیسم مکتوب و سایبر، ساده نویسی و دقت در انتشار مطالب را در سطح وسیعی گستراند. او با ترجمه کتابهایش، روزنامهنگاری مکتوب و اینترنتی، دیداری و شنیداری را به بهترین وجه منتشر ساخت.
برخورد صمیمانه او با دانشجویان و روزنامهنگاران چنان است گویی خود بخشی از آن جمع است. دانش و آموزشش کلاس را به وجد می آورد. به نظر میرسد قانون بازنشستگی به حوزه کاری اهالی رسانه ظلمی است ناصواب. محروم کردن رسانهها از چنین بزرگانی جز خسارت محض به ساحت گرانقدر علم و معرفت نیست. هرگاه حوزه خبر و نوشتار در رسانهها تعطیل شد، دکتر شکرخواه و همکاران گرانسنگش نیز بروند خانه بنشینند و ما را از حضور تابناک اندیشهشان محروم کنند! استواری آنچه در آثار دکتر شکرخواه وجود دارد موضوعی است که به داد رسانهها می رسد؛ تا عناصر خبر و ارزشها و سبکهای خبری را چنان تنظیم و منتشرسازند که به تازیانه تعطیلی و کاهش مخاطب رنجور نشوند.
وقتی خبرگزاریها او را با آن چهره بشاش نشان دادند که در سالن کوچک چند نفره فرهنگسرای رسانه از عشق به کارش سخن می گفت غمی پنهان در دلم نشست. خبرگزاریها نوشتند: «شکرخواه که با بغض سخن میگفت در ادامه به مشکلات روزنامهنگاران اشاره کرد و گفت: هیچکدام از ما وابستگی به مقام نداریم. من هنوز هم مستاجرم و شجاعانه میگویم که در برابر صدها فرصت قرار گرفتم که خانه و ماشین بگیرم، اما یاد گرفته بودم پاکتی که درونش دیده نشود را دستم نگیرم. جماران/۱۶مهر» استاد سیدفرسد قاسمی در این مراسم، بهترین مصداقها را برای دوست دیرینهاش در ذهن ما حک کرد و گفت: « اگر به من بگویند مشکل امروز روزنامهنگاری چیست، فهرستی تهیه میکنم و در ابتدای آن مینویسم تهی شدن تحریریهها از صدیقیها، قاضیزادهها، شکرخواهها و تلاش نمکدوستها برای اینکه مفری برای بازنشستگی پیدا کنند. ».
دکتر شکرخواه خردمند و دوستانش با دانش خود، راه سخت روزنامهنگاری و روزنامه نویسی را برای ما آسان کردند. اگر به آموختههایشان دقت کنیم. روزنامهنگاری کار خود را خواهد کرد. این یادداشت را به استاد شکرخواه خردمند تقدیم می کنم.
* منتشر شده در روزنامه نقدحال شهر کرمانشاه
نظر شما