۰ نفر
۸ اسفند ۱۳۸۹ - ۰۴:۳۶

سفیر اسبق ایران در بحرین می گوید:با تحولات در حال وقوع در کشورهای عربی نقشه خاورمیانه باید از نو و براساس مختصات جدیدی که کشورها در بلوک های سنتی جای نخواهد گرفت، ترسیم شود.

زهرا خدایی

دومینوی انقلابات دمکراسی خواه تقریبا به همه کشورهای جهان عرب سرایت پیدا کرد و امروز اکثر قریب به اتفاق دولتهای توتالیتر عرب در حال دست و پنجه نرم کردن با تظاهرات و اعتصابات هستند که مطالبت شان تساوی، عدالت، برابری و آزادی بیان است.در لیبی،یمن، الجزایر، بحرین، عربستان، کویت و ...  مردم دسته دسته به خیابانها می آیند و به رغم سرکوبی که از سوی دولت صورت می گیرد، همچنان یکصدا تغییر را فریاد می زنند.بسیاری از کارشناسان و ناظران بر این اعتقادند که در آینده ای نه چندان دور ژئوپولیتیک و مختصات جغرافیایی خاورمیانه تغییر و این منطقه شکلی جدید خواهد یافت.

سفیر اسبق ایران در بحرین بر این اعتقاد است که نقشه ژئوپولیتیک خاورمیانه که پس از جنگ جهانی اول شکل گرفت با تحولات جدید در حال وقوع باید از نو و براساس مختصات جدیدی که کشورها در بلوک های سنتی جای نخواهد گرفت، ترسیم شود.خبر در گفتگو با محمد فرازمند، سفیر اسبق ایران در بحرین، تحولات و انقلابات بحرین را مورد بررسی قرار داده است.

آیا همچنان باید شاهد سرایت اعتصابات مردمی دمکراسی خواه در کشورهای خاورمیانه باشیم؟
با سقوط بن علی و حسنی مبارک در تونس و مصر و قرار گرفتن معمر قذافی در آستانه سقوط و عقب نشینی اجباری حاکمیت بحرین در مقابل معترضان و همچنین تحولات یمن و الجزایر و لغو حالت فوق العاده در این کشور بعد از 19 سال دیگر کمتر کسی می تواند شک کند که تحولاتی که نقطۀ آغازین آن تونس بود، به سرعت سراسر جهان عرب را فرا گرفته و دومینوی سقوط حکومتهای سنتی و توتالیتر خاورمیانه اجتناب ناپذیر است.

چه عواملی را می توان در توجیه دومینوی انقلابات در کشورهای عربی که روز به روز دامنۀ گسترده تری پیدا می کند، ذکر کرد ؟ 
نگاهی به خصوصیات سه کشور شمال آفریقا که خیزش های مردمی آنها را فرا گرفته نشان می دهد آنچه که اعراب را یکباره به خیزش واداشته فراتر از عوامل و مختصات محلی است و از یک کشور به کشور دیگر ممکن است تفاوت داشته باشد. به طور مثال تونس و مصر هر دو کشورهای فقیری بودند که درآمد سرانۀ شهروندانشان از 300 دلار در سال تجاوز نمی کرد اما لیبی کشوری ثروتمند و نفت خیز است. در مصر و تونس مردم و جوانان دسترسی بیشتری به اینترنت ، دنیای مجاری و شبکه های اجتماعی داشتند ولی لیبی کشوری کاملا بسته و کنترل شده است. جغرافیای ناآرامی های خاورمیانه نشان می دهد  که این فقط جمهوری های مادام العمر خاورمیانه نیستند که در مسیر طوفان خشم ملتها برای تغییر قرار گرفته اند. شبه جزیره عربستان نیز ملتهب است. کشور فقیر یمن در جنوب عربستان نیز طی یک ماه گذشته ناآرام بوده و رژیم علی عبدالله صالح برای سرکوب معترضان از خشونت استفاده کرده است.ساختار قبیله ای یمن، وجود معترضان جدایی طلب در جنوب و جنبش به تازگی سرکوب شده حوثی ها  در یمن باعث نشده تا مردم یمن یکصدا خواستار سقوط علی عبدالله صالح نباشند.
مردم بحرین نیز برای انجام تغییرات و اصلاحات بی تابی می کنند و حکومت این کشور نیز هفته گذشته در شبیخونی به اجتماع تظاهرات کنندگان سعی کرد با خشونت برق آسا به اعترضات و اعتصابات معترضان در میدان اصلی شهر پایان دهد.اما این خشونت بی سابقه باعث عصبانیت بیشتر مردم و انتقادهای جامعه بین المللی شد. بر همین اساس حاکم بحرین در یک عقب نشینی آشکار ولیعهد  را مأمور مذاکره با معترضان و انجام اصلاحات کرد.

خواسته معترضان در بحرین چیست؟
مهمترین خواسته معترضان فعلا عزل نخست وزیر بحرین است که بیش از 40 سال است که در قدرت است. همچنین آنها خواستار تأسیس یک نظام  مشروطۀ سلطنتی به جای نظام فعلی هستند.  

آیا سرکوب می تواند ابزاری موثر برای مهار اعتراضات باشد؟
خیر.بحرین مثال خوبی است. مقاومت حاکمیت بحرین در قبال خواسته عادلانه معترضان ممکن است سقف مطالبات مردم را بالا ببرد و این نکته ای است که حاکمان بحرین به سرعت آن را دریافته و دیگر در پی به کارگیری خشونت بی سابقه در روزهای نخستین اعتراضات نیستند و حتی انجام تظاهرات را آزاد گذاشته اند و برخی زندانیان سیاسی را آزاد کرده اند به امید آنکه پس از التیام بخشی از آلام مردم بتوانند با رهبران معارضین گفتگو کنند.رهبران معارضه نیز شروط  آغاز گفتگو را عزل نخست وزیر اعلام کرده اند و به نظر می رسد حکومت بحرین ناچار است به این خواسته معارضین تن در دهد و الا باید برای بازگرداندن مردم به خانه هایشان مجددا به خشونت متوسل شود.این در حالیست که در نخستین دور خشونت، حاکمیت هزینۀ سنگینی پرداخت و فراکسیون شیعیان از مجلس خارج شدند.
حتی اعتصابات و اعتراضات به مدارس و مراکز آموزشی نیز گسترش یافت. پزشکان و حقوقدانان در محل کار خود دست به اعتراض زدند و جامعه بین المللی حکومت بحرین را به شدت مورد سرزنش قرار داد. لذا به نظر می رسد که ظرفیت به کار گیری خشونت توسط حاکمیت بحرین علیه شهروندان پر شده و اکنون باید در مقابل مطالبات مردم عقب نشینی کند.

موضع آمریکا در قبال دولتهای رو به سقوط و حمایت لفظی از انقلابات را چگونه ارزیابی می کنید؟
مصر و تونس دارای روابط گسترده ای با غرب بودند و آمریکا و غرب  در ساختار سیاسی-امنیتی و ارتش این دو کشور نفوذ داشت. لذا با فراگیر شدن اعترضات، آمریکا و غرب برای حفظ منافع خود و جلوگیری از گسترش تنفر از غرب در بین معترضان، حاکمان متزلزل را وادار کردند که قبل از به راه انداختن حمام خون از قدرت کنار بروند . اما در لیبی وضع بدین گونه نبود. معمر قذافی دیکتاتوری که از دهه 60 تاکنون در عرصۀ سیاسی این کشور یکه تازی کرده، به هیچ نصیحتی تن در نمی دهد و خشونت بی سابقه ای را علیه مردم خود به کار بسته است.

بنابراین تحولات لیبی را باید متفاوت از سایر کشورهای ناآرام عرب دانست.
انقلاب مردم لیبی به لحاظ شکل و فرم متفاوت از انقلابهای تونس و مصر است. در لیبی مردم در حال یک جنگ تمام عیار با حکومتند و شهرهای لیبی یکی پس از دیگری از دست حاکمیت خارج و به دست مردم می افتد.اما گذشته از شکل و فرم انقلابهای عربی در شمال آفریقا و شبه جزیرۀ عربستان مشترکات متعددی را در میان این خیزش ها و انقلابها می توان پیدا کرد و درسها و نتایج مشترکی را از این تحولات گرفت.

خاورمیانه در آینده چه مختصاتی خواهد داشت؟
این مسئله به طور خلاصه از چند زاویه قابل بررسی است:

*زمان تغییر در خاورمیانه فرا رسیده و حکومتهای توتالیتر و خودکامه گذشته از نوع ساختار و میزان امنیتی بودن جامعه یکی پس از دیگری در معرض سقوط قرار گرفته اند.

*خواسته مردم در کشورهای عربی خاورمیانه فراتر از مطالبات اقتصادی است و نمی توان نام این انقلاب را "انقلاب نان" گذاشت، آنگونه در ابتدای امر برخی از این واژه در مورد تونس استفاده کردند.واقعیت آنست که جهان عرب از تحقیر،ظلم، فساد و خفقان حکومتهای مادام العمر به جان آمده و پس از سقوط بن علی باور کرده است که آنچه در طول تاریخ کشورهای عرب اتفاق نیفتاده بود،یعنی سقوط یک حکومت توسط مردم،قابل تحقق است.

*وضعیت کشورهای باثبات عربی نیز مثل کشورهای عضو شورای همکاری که به لطف ثروت های بادآورده نفتی وضعیت بهتری از کشورهای  مغرب عربی  دارند، چندان باثبات به نظر نمی رسد. حکومتهای مادام العمر، فساد و تبعیض ، وابستگی غیرمنطقی و تحقیرآمیز به آمریکا و غرب و عدم وجود آزادی بیان و آزادی در اعتراض در همه این کشورها نیز وجود دارد.با فرض اینکه محرک اصلی مردم در جهان عرب نان نبوده باید توقع داشت که به زودی موج اعتراضات کشورهای ثروتمندتر عربی را نیز در برگیرد.حاکمان این کشورها تحت فشار مردم و فشار منطقه ای ناشی از تغییرات باید قبل از سرنگونی، اصلاحات وسیعی را در ساختار سیاسی خود ایجاد کنند.

*در ساختارهای آینده خاورمیانه از این پس صدای مردم بسیار بیشتر از گذشته  شنیده خواهد شد و جهان غرب باید روابط خود را با حکومتهایی که از استقلال بیشتری برخوردارند، تنظیم نماید.

*اغراق نیست اگر گفته شود نقشه ژئوپولیتیک خاورمیانه که پس از جنگ جهانی اول ترسیم شد زین پس باید از نو و براساس مختصات جدیدی که کشورها در بلوک های سنتی جای نخواهد گرفت، ترسیم شود.16346

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 132693

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 2 =