۰ نفر
۹ مرداد ۱۳۸۸ - ۲۱:۳۹

برخی کارشناسان «پستچی سه بار در نمی‌زند» را که این روزها بر پرده سینماهاست در زمره فیلم‌های ژانر وحشت طبقه بندی می کنند

علی اناری: اکران فیلم «پستچی سه بار در نمی‌زند» در سینماها بهانه‌ای شد تا بار دیگر نظر سینماگران و کارشناسان به این نکته جلب شود که چرا فیلمسازان ایرانی کمتر سراغ ژانر وحشت می‌روند. البته بماند که بعضی دوستان منتقد و سینماگر به هیچ عنوان زیر بار طبقه‌بندی آخرین اثر مهدی فتحی در دسته فیلم‌های وحشت‌زا و ترسناک نمی‌روند و خب ما هم این اکران را تنها بهانه‌ای برای ورود به بحث سینمای وحشت در ایران قرار دادیم و بس. شکی نیست که ژانر وحشت در تمام دنیا علاقه‌مندان زیادی دارد و کمپانی‌های سینمایی همواره تلاش کرده‌اند با ساخت اینگونه فیلم‌ها و استفاده از فاکتور ایجاد هیجان به واسطه ترساندن مردم، سالن‌های سینما را رونق بخشیده و مشتریان پر و پا قرصی برای خود تدارک ببینند. اما سینمای ایران همواره این هیجان را نادیده گرفته و از طرف دیگر فیلمسازان ما هم کمترین تمایل را به این ژانر نشان داده‌اند. در واقع ما ایرانی‌ها ژانر وحشت را بیشتر از نمونه‌های فرامرزی‌اش می‌شناسیم تا محصولات داخلی. اما اینکه چرا به اینجا رسیدیم و سینمایی که بیش از یک دهه قبل 100 سالگی‌اش را جشن گرفت امروز حتی به اندازه انگشتان دو دست هم فیلم ترسناک در کارنامه‌اش دیده نمی‌شود، سؤالی است که این گزارش - هرچند مختصر - در پی پاسخ دادن به آن است.

ادبیات وحشت‌زای ما کجاست؟!
شاید عجیب به نظر برسد اما این یک واقعیت است که ما در عرصه هنر وحشت‌زا، از ادبیات و نقاشی گرفته تا تئاتر و سینما دستانی کاملاً خالی داریم. حقیقت این است که اگر بخواهیم در عرصه ادبیات وحشت و رمان معاصر فارسی عرض اندام کنیم تنها از «بوف کور» می‌توان یاد کرد که تازه آن هم با بهره‌گیری از عناصر رمان‌های گوتیک و همچنین فیلم‌های گوتیک و اکسپرسیونیستی وحشت‌زایی چون «دانشجوی پراگی»، «دفتر دکتر کالیگاری» و «نوسفراتو» موفق به خلق لحظه‌هایی در این زمینه شده است. اما در مقابل و در پاورقی‌های مجلات دهه 40، گرایش بیشتری را به این عرصه می‌توان یافت. پاورقی جنایی و وحشت‌زایی چون «جای پا در تاریکی» چاپ شده به سال 1337 در مجله «آتش» که شخصیتی خون آشام را وارد یک ماجرای جنایی می‌کند یکی از کوشش‌هایی است که ادبیات وحشت را به شکل داستان‌های پاورقی وارد مجلات ما کرد. «پنجه پوسیده»، «تابوت حسد»، «سرهای عوض شده» و «خانه استخوان خشک‌ها» همگی مندرج در مجله تهران مصور، از دیگر پاورقی‌هایی هستند که به همت صدرالدین‌الهی - و البته با نام مستعار - بار ادبیات وحشت‌زای اواسط دهه 1340 را به دوش می‌‌کشند. جالب اینجاست که همه این پاورقی‌ها فارغ از بافت سست داستانی نشانه‌هایی از عناصر رمان‌های گوتیک و فیلم‌های وحشت‌زای غربی را در خود دارند و در مقابل حتی لمحه‌ای از مولفه‌های وحشت‌افزای بومی و ایرانی در آن‌ها دیده نمی‌شود. هنگامی که تمامی سابقه ادبی ما در مقوله ادبیات گوتیک به چند پاورقی ختم می‌شود دیگر بحث اینکه در ایران چیزی به اسم ادبیات وحشت نداشته و نداریم نمی‌تواند ادعای گزافی باشد.

تاریخچه سینمای وحشت در ایران
تکلیف روشن است. وقتی در ادبیات وحشت دست‌هایمان این اندازه خالی است نباید انتظاری فرا‌واقعی از سینما داشته باشیم. در مقطعی از سینمای پیش از انقلاب و موسوم به فیلم‌فارسی شاهد بعضی تلاش‌ها در زمینه ژانر وحشت بودیم. «مرد نامرئی» ساخته اسماعیل کوشان، «مومیایی» ساخته حمید مجتهدی و «زن خون آشام» ساخته مصطفی اسکویی، هر سه ساخته شده به سال 1345 جزو اولین تجربه‌های سینماگران ایرانی در زمینه ژانر وحشت به حساب می‌آیند. پس از انقلاب هم فیلمی چون «طلسم» ساخته داریوش فرهنگ در سال 1366، از اولین تلاش‌های سینمای متحول شده و انقلابی ایران برای به تصویر کشیدن وحشت بر پرده نقره‌ای است. بعد از تجربه «طلسم» شاید بتوان فیلم «شب بیست و نهم» ساخته مرحوم حمید رخشانی را یکی از جدی‌ترین کوشش‌ها برای به عینیت درآوردن ژانر وحشت در سینمای به حساب آورد. پس از «شب بیست و نهم» و در یک فاصله زمانی طولانی شاهد چند فیلم معدود در زمینه ژانر وحشت و بعضی زیر ژانرهای آن بودیم. آثاری چون «خوابگاه دختران»، «پارک وی»، «اقلیما»، «کلبه» و «حریم» هر کدام در مقطعی و به روش خود نمایشگر ترس در سالن‌های سینما شدند. امروز «پستچی سه بار در نمی‌زند» با داشتن بعضی المان‌های این ژانر بر پرده سینماهاست و فردا نیز باید منتظر فیلم‌هایی چون «آل» و «خواب لیلا» باشیم.

چرا وحشتناک نمی‌سازیم
اینکه چرا سینماگران ما به سمت ساخت فیلم‌های ترسناک نمی‌روند - یا کم می‌روند - مقوله‌ای است که پارامترهای مختلفی را برای بررسی آن باید در نظر گرفت. یکی از این پارامترها این می‌تواند باشد که سینمای ایران زیرساخت‌های ضعیفی دارد و از نظر مالی و تکنولوژیکی این توانایی را ندارد که به صحنه‌های پرخرج و سرشار از افکت‌های تصویری بپردازد. پارامتر بعدی به مقوله اجرا برمی‌گردد. سینمای وحشت ژانری است که تماماً به اجرا متکی است. به قول یکی از سینمایی‌نویس‌های قدیمی پشت هر فیلم ترسناک خوب یک کارگردان خوب خوابیده است. شاید بتوان صحنه‌های یک فیلم کمدی را با شوخی‌های لفظی و کوبیدن در و تخته به هم پیش برد اما در سینمای وحشت کوچکترین اشتباه اجرایی مساوی است با شلیک خنده مخاطبان در سالن‌های سینما.  مهدی کرم‌پور یکی از کارگردانانی است که با شجاعت اعلام می‌کند روی پیشنهاد ساخت فیلم ترسناک فکر خواهد کرد و به احتمال زیاد آن را خواهد پذیرفت. او می‌گوید: «به نظر من سینمای ایران بضاعت ساخت فیلم‌های ترسناک خوب را دارد. البته شکی نیست که ما امروز در مرحله آزمون و خطا هستیم. باید بپذیریم که در این ژانر بخصوص کم تجربه هستیم اما این دلیل نمی‌شود که به سراغش نرویم. در قدم اول باید نمونه‌های شاخص و ویژه این ژانر در دنیا مورد بررسی قرار گیرد و با الگوهای مخاطب‌شناسی داخلی مطابقت داده شود. نتایج این بررسی نشان خواهد داد که می‌شود با یک داستان ایرانی در این ژانر کار موفقی ارائه کرد. البته باز هم تأکید می‌کنم که ما فعلاً در اول این راه هستیم و نباید انتظار‌های عجیب و غریب از سینماگران خود داشته باشیم.» کرم‌پور دلیل بی‌توجهی مخاطبان ایرانی به فیلم‌های ترسناک را این‌طور تحلیل می‌کند: «یکی از مشکلات ما این است که مخاطبان ما جلوتر از فیلم سازان ژانر وحشت قرار دارند و درست به همین دلیل به صحنه‌های مثلاً وحشتناک فیلم‌ها می‌خندند. در واقع حقیقت موجود در جامعه ما مهیب‌تر از آن چیزی است که در فیلم‌ها نشان داده می‌شود.» کرم‌پور ادامه می‌دهد: «مشکل دیگر در کپی‌برداری عین به عین سکانس‌ها و صحنه‌ها از نمونه‌های خارجی است. چون قصد داریم دقیقاً براساس نمونه خارجی عمل کنیم. این فضا در ایران جواب نمی‌دهد و موضوع کمیک می‌شود. هوش مخاطبان‌مان را که با بضاعت فیلمسازان‌‌مان جمع می‌کینم نتیجه‌اش این می‌شود که در سالن سینما به فیلم وحشتناک‌مان می‌خندند.» کرم‌پور محذورات تکنولوژیکی را در مهجور بودن ژانر وحشت در ایران خیلی دخیل نمی‌داند. او می‌گوید: «بحث اصلی ژانر وحشت جلوه‌های سینمایی خاص نیست. محذورات مذهبی، اجتماعی و سیاسی ما هم در این مقوله تأثیرگذار است. اما مطمئن باشید در فرهنگ بومی و ملی ما پارامتر بازدارنده‌ای وجود ندارد که باعث شود نتوانیم در ژانر وحشت فیلم بسازیم.»

و اما پارامتر بعدی در این بررسی بی‌شک بحث سرمایه‌گذاری است. آیا سرمایه‌گذاری بر روی سینمای وحشت در ایران جواب می‌دهد؟ وقتی دی‌وی‌دی بهترین فیلم‌های آمریکایی و اروپایی این ژانر، در پیاده‌روها به یک سوم بهای بلیت‌های سینما به فروش ‌می‌روند کدام تهیه‌کننده‌ای حاضر است ریسک کند و روی ساخت یک فیلم ترسناک سرمایه‌گذاری کند؟ ایرج تقی‌پور تهیه‌کننده‌ای است که مشکل اصلی ژانر وحشت را در مخاطبان این نوع سینما می‌داند. او سرمایه‌گذاری روی یک فیلم ترسناک صرف را کار درستی نمی‌داند. تقی‌پور می‌گوید: «مخاطبان سینمای ایران همواره به فیلم‌های اجتماعی توجهی خاص داشته‌اند که این به روحیات ما ایرانی‌ها بر می‌گردد. اینکه ایرانی‌ها با این روحیه خاص تحت تأثیر فیلمی در ژانر وحشت قرار بگیرند کمی بعید به نظر می‌رسد. اگر قرار باشد فیلمی در ژانر وحشت مورد توجه مخاطبان ایرانی واقع شود تنها راهش این است که همین فیلم ترسناک هم نمودی اجتماعی در خود داشته باشد. مخلص حرف من این است که در ژانر وحشت با مشکل مخاطب مواجه هستیم مگر اینکه این ژانر را با ژانرهای دیگری مخلوط کنیم.» تقی‌پور هم به مانند مهدی کرم‌پور سینمای ایران را به لحاظ تکنولوژی در حد قابل قبولی ارزیابی می‌کند و از این بابت مشکلی برای پرداختن به ژانر وحشت احساس نمی‌کند. او می‌گوید: «سینمای ایران توانایی و بضاعت رفتن به سمت سینمای وحشت را دارد. مشکل ما بضاعت سینماگران نیست. مخاطب مشکل اصلی است.»

صحبت از ژانر زود است
کلام آخر اینکه وقتی تعداد فیلم‌های اکران شده و اکران نشده‌ این ژانر را در سینمای پس از انقلاب می‌شماریم، متوجه حقیقتی می‌شویم؛ ژانر وحشت در سینمای ایران هرگز جدی گرفته نشده است؛ نه از سوی سینماگران و نه از سوی مخاطبان. در تمام تجربه‌هایی که تاکنون صورت گرفته است بهره‌برداری از قابلیت‌های این قالب سینمایی به اشکال مختلف، از به عاریت گرفتن عناوین آشنای این سینما تا تأثیرپذیری در نحوه فضاسازی و... صورت پذیرفته اما به اذعان همگان این تلاش‌ها هیچ‌گاه به خلق فیلمی به طور واقعی و در قالب ژانر نینجامیده است. در واقع طی این سال‌ها هیچ‌گاه به شکل جدی وارد مسابقه نشدیم. این همه داستان ژانر وحشت در سینمای ایران است.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 13719

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 11 =