محمد شمس لنگرودی که در دوران جوانی‌اش شعر عاشقانه نسروده بود، چند سال پیش 53 ترانه عاشقانه منتشر کرد.

این شاعر به خبرآنلاین گفت: «اگر به طور طبیعی زندگی من پیش می‌رفت این سئوال عجیب بود که در دوران پیری شعر عاشقانه سروده‌ام، اما زندگی من مخروط سر و ته است. یعنی این‌که من دیر به این مقطع رسیدم، خیلی‌ها هم هرگز به این درک نمی‌رسند که چگونه نگاهی به حیات داشته باشند. بعدا که رویکرد من به زندگی عوض شد، دنبال چیزی که باید می‌رفتم، رفتم.»

او ادامه داد: «وقتی دنبال چیزی بروی، آن چیز دنبال تو می‌آید، من به دنبال چیزی رفتم که قبلا نبوده است. در دهه‌‌ای که دوره شور و نشاط من بود، زندان بودم؛ برای این‌که مسائل و روزگار من فرق می‌کرد. الان اگر زندان بروم با مسئله دیگری است، مسئله شاید سیاسی باشد اما نوع آن فرق می‌کند. آن موقع به خاطر وضع زندگی‌مان وقتی ماه را نگاه می‌کردم مثل جمجمه لهیده می‌دیدم، چندشم می‌شود که ماه را به آن شکل می‌دیدم. الان درکم عوض شده است، بنابراین زندگیم هم عوض شده است. بنابراین دنبال چیزی رفتم که به سوی من آمده است؛ از جمله ‌آن‌ها عشق است. الان نگاه من در ستایش ناکامی و اندوه نیست، در جهت ستایش شادکامی است.»

گفت‌وگوی کامل خبر آنلاین با این شاعر را در اینجا بخوانید.

54144 

کد خبر 139214

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • قلم IR ۱۰:۲۳ - ۱۳۹۰/۰۱/۲۱
    1 0
    شمس لنگرودی رو اولین بار با مجموعه ی تاریخ تحلیلی شعر نو (شایدم معاصر) شناختم. کتابی که نگاه من و به ادبیات معاصر تغییر داد. برای اون سن و سال من چراغ هدایت خوبی و بود و الان هم راهنمای معتبریه. به نظرم حالا بعد از سالها شعر سرودن و خواندن بهترین وقتی بود که جناب لنگرودی میتونست از عشق صحبت کنه. این عاشقانه ها عاشقانه های خواندنی ست.

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین