نسرین خسروشاهی: مردم پاپانتلا، دهکدهای در وراکروزی مکزیکوسیتی مراسم پرواز طناب را اجرا میکنند که قدمت آن به 150 سال بعد از میلاد مسیح میرسد.
در این مراسم «فرهنگی» افراد از ارتفاع 9 متری به وسیله چوب آویزان میشوند. این مراسم برای طلب باران و داشتن محصول فراوان در پایان سال اجرا میشود. آنها پایان سال کهنه را به امید سالی جدید جشن میگیرند.
البته این تنها جشن مکزیکیها نیست. آنها دست کم 2 یا 3 جشن در سال برگزار میکنند. هنر برگزاری جشنها و اعیاد مذهبی در بسیاری از کشورها کم ارج است؛ اما درمکزیک این طور نیست. تنها در چند مکان از دنیا میتوان در نمایشهایی همچون اعیاد مذهبی بزرگ شرکت کرد. به عنوان مثال همه ساله در 15 سپتامبر ساعت 11 شب عید گریتو ( فراخوان پدرایدالگو برای جنگ با اسپانیا) در تمامی میدانهای عمومی جشن گرفته میشود.
اواخر اکتبر هر سال نیز جشن باشکوهی به نام «روز مردگان» در مکزیکوسیتی برگزار میشود که علیرغم نامش مردم مکزیک شادمانه در آن شرکت میکنند. به اعتقاد تاریخدانان ریشه این مراسم به 3 هزار سال پیش بر میگردد، وقتی که تمدنهای «آزتک» و «مایا» در این بخش از آمریکای لاتین میبالیدند.
در دوره استعمار، مبلغان مسیحی تلاش کردند تا این جشن را ریشهکن کنند، اما فقط توانستند زمان آن را با اعیاد مذهبی کلیسای کاتولیک منطبق کنند و به این صورت زمان برگزاری این جشن از اواخر تابستان یا همان ماه آگوست به اواخر اکتبر تغییر کرد.
با گذشت شش قرن از حضور مسیحیت در این سرزمین، این جشن هنوز مفهوم اصلی خویش را به خوبی حفظ کرده است و بر طبق آن انسانها هرگز به معنی واقع کلمه نمیمیرند بلکه فقط از مکانی به مکانی دیگر عزیمت میکنند و تا ابد جاودانه خواهند بود.
یکی دیگر از جشنهای مکزیک در روزهای قبل و بعد از 12 دسامبر است که جشن «باکره گوادالوپ» نام دارد و بر اساس واقعهای است که در سال 1531 اتفاق افتاده است. در این زمان حضرت مریم در برابر سرخپوستی ظاهر شده و از او خواسته در تپهای به نام تپیاک عبادتگاهی برای بزرگداشت وی بسازد. نام این محل هم اکنون باکره گوادالوپ است.
اکتاویو پاز برجستهترین نویسنده و منتقد مکزیک در کتاب «هزارتوی تنهایی» درباره ویژگیها و جشنهای مکزیک چنین میگوید: «این مهم است که کشور پر اندوهی چون کشور ما جشنهای پرشور متعددی داشته باشد. وفور، درخشندگی و هیجان و شوقی که در آن شرکت میکنیم، همه اینطور نشان میدهند که بدون آنها منفجر میشویم. حتی اگر لحظهای باشد، آنها ما را از انگیزههای پرمانع و آرزوهای تحریکپذیر که با خود همراه داریم آزاد میکنند.»
این جشنها و آیینها با همه دلبستگیهای اجتماعی که به آنها هست، چیزی بیش از یک تاریخ در تقویم را آشکار میکنند و حالا در آستانه سال نو میلادی، این جشنها شاید بهانه تولد دوباره زمان باشند.
نظر شما