انیمیشن «چگونه اژدهای خود را تربیت کنید» هرچند موضوعی تکراری‌ دارد، اما می‌تواند به عنوان فیلمی جذاب و تاثیرگذار مخاطب خود را راضی نگه دارد.

نزهت بادی: به نظر می‌رسد انیمیشن «چگونه اژدهای خود را تربیت کنید» بخاطر برخورداری از مضمونی تکراری شانس زیادی در تسخیر قلب مخاطبانش نداشته باشد، اما همین‌که به سرزمین عجیب وایکینگ‌ها قدم می‌گذارید که مهمترین کار و دغدغه‌شان مبارزه با انواع مختلف اژدهاست، نظرتان درباره فیلم عوض می‌شود.

فیلم درباره هیکاپ، پسر رئیس قبیله است که به اندازه دیگران توانایی و شهامت رویارویی با اژدها را ندارد و از این رو درجمع وایکینگ‌ها جایی ندارد و جدی گرفته نمی‌شود. پدرش نیز از داشتن پسری خجالتی و دست‌و‌پاچلفتی که مدام سرش در کتاب است و چیزهای عجیب و غریبی اختراع می‌کند، احساس شرمساری می‌کند.

فیلم بیش از هر چیزی بر این تک‌افتادگی و تنهایی هیکاپ که ناشی از تفاوت‌های او با دیگران است، تاکید دارد. او در آغاز فیلم می‌کوشد با شکار اژدها قابلیت خود را به دیگران نشان دهد و اعتماد و توجه پدرش را جلب کند تا با این کار او هم یکی از وایکینگ‌ها شود.

اما درست جایی که با اژدهایی که به وسیله اختراعش زخمی شده، روبرو می‌شود، می‌بیند توان کشتن او را ندارد. چون می‌فهمد اژدها هم به اندازه او ترسیده و دلش برای تنهایی‌اش می‌سوزد و از کشتن او منصرف می‌شود. هرچند در ظاهر او بهترین شانس زندگیش را هدر می‌دهد، اما اتفاقا همین انتخاب بزرگ به موهبتی در زندگیش تبدیل می‌شود و مسیر زندگیش را تغییر می‌دهد.

او به تدریج پی می‌برد بجای کشتن اژدها می‌توان آنان را به حیواناتی دست‌آموز و رام تبدیل کرد. این پروسه تغییر و تحولی هیکاپ طی دو مسیر متفاوت شکل می‌گیرد، یعنی او از یک‌سو بطور پنهانی می‌کوشد تا راه دوستی با اژدهایی را که نکشته، بیابد و از سوی دیگر با حضور در کلاس‌های آموزش کشتن اژدها سعی می‌کند توانایی‌اش را در شکار اژدها تقویت کند، اما به تدریج این دو مسیر در هم ادغام می‌شود و او به جایی می‌رسد که از دشمنانشان در جهت یاری خود استفاده می‌کند.

درواقع فیلم از دل قرار دادن هیکاپ در جمعی ناهمگون و برای انجام کاری که برای آن ساخته نشده، او را به مرحله تکامل و بلوغش می‌رساند. با آنکه فیلم دستمایه زیاد تازه‌ای ندارد، اما از دل همان کلیشه‌ها، لحظات شیرین، مفرح و تاثیرگذاری خلق می‌کند که بیش از هر جایی می‌توان در کلاس‌های آموزشی دید.

هیکاپ نیز مثل همه قهرمان‌ها به لحظه حیاتی زندگیش می‌رسد و مجبور می‌شود انتخاب کند. صحنه مبارزه بهترین موقعیتی است که هیکاپ می‌تواند خود را به پدر، دوستان و اهالی روستایش ثابت کند و به جایگاهی که همیشه آرزویش را داشته، برسد و به عنوان یکی از وایکینگ‌ها پذیرفته شود.

اما هیکاپ بعد از دوره دوستی با اژدها که به نوعی خودسازی و کشف توانایی‌های جدیدش منجر می‌شود، دیگر نمی‌خواهد با کشتن اژدها برای خود افتخار کسب کند. مهمترین دستاورد این دوره این است که او دیگر نمی‌خواهد خودش را تغییر دهد و شبیه دیگران شود و بجای آن به استعدادها و توانایی‌های خود ایمان پیدا کرده و دلش می‌خواهد همان کاری را بکند که برایش ساخته شده است.

هیکاپ می‌فهمد او از دل همان تفاوت‌های فردی‌اش که او را از دیگران جدا ساخته، می‌تواند راهی برای مقبولیت و پذیرش درون جامعه‌اش بیابد. او نیز مثل شازده کوچولوی قصه آنتوان دو سنت اگزوپری قدرت این را دارد که خطرناک‌ترین دشمن خود را اهلی کند و با او دوست شود تا دیگر هیچ کدام تنها نباشند.

حتما موقعی که بچه‌های مختلف را سوار بر اژدها در حال پرواز در آسمان دیدید به یاد دوچرخه‌سواری جمعی بچه‌ها در آسمان در فیلم «ای تی» افتادید. اینجا هم مثل فیلم فوق‌العاده اسپیلبرگ که دیگر به کهن الگویی برای این‌جور فیلم‌ها درآمده، یک بچه تنها و منزوی موفق می‌شود تا با موجوداتی که به نظر برای بشر خطرناک می‌آیند، ارتباط برقرار کند و آنها را به دوستی با انسان دعوت کند.

فیلم «چگونه اژدهای خود را تربیت کنید» با وجود موضوع تکراری‌اش، اما به دلیل برخورداری از مضامین متنوع و عمیق و ارجاع به داستان‌ها و فیلم‌های محبوبمان می‌تواند به عنوان فیلمی جذاب و تاثیرگذار مخاطب خود را راضی نگه دارد.

54

کد خبر 140148

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین