۷ نفر
۲۹ تیر ۱۳۹۹ - ۰۹:۱۰

تولّد گورستان

غلامحسین معتمدی
تولّد گورستان

بهشت زهرا پنجاه ساله شد.

اگر مسؤلان این سازمان بخواهند به این مناسبت یعنی جشن تولّد بهشت زهرا مراسمی برگزار کنند ، چه صورتی خواهد داشت؟ می توانند کیک سیاهی با شمع های مشکی برای پذیرایی از مدعوین سفارش دهند؟ موسیقی زمینه ای مراسم چگونه خواهد بود ، مارش عزا؟ می توانند تولّدت مبارک را بخوانند؟ اصلاً چگونه می توانند به هم تبریک بگویند؟ می توانند از کلمه ی تبریک استفاده کنند یا باید واژه ی تسلیّت را بر زبان آورند؟ تمثیل تولّد گورستان  می تواند با چنین تصاویری همراه شود و فیلم های تخیّلی یا کمدی را به خاطر آورد ، امّا دربرگیرنده ی حقیقتی هم هست. هرچقدر هم که بکوشیم نمی توانیم با مرزبندی هایی که اعمال می کنیم مرگ را از زندگی جدا سازیم.

در حقیقت گورستان ها بیشتر از آن که محلّی برای مردن مردگان باشند جایی برای جریان زندگی زندگانند. گورستان  دارای کارکردهای فرهنگی بسیاریست و در مطالعات شهرسازی یکی از بهترین نقاط شهر برای گردشگری ، گذراندن اوقات فراغت و تبادل فرهنگی به شمار می آید. شهرشناسان در مکان یابی گورستان ها از متخصصان انسان شناسی فرهنگی کمک می گیرند و انتخاب  محل و ساخت یک گورستان امری نیست که تنها با نگاه مهندسی و بی توجّه به مؤلفه های فرهنگی ، مذهبی و تاریخی صورت پذیرد.

معمولاً ارتباط مرگ با زمان بیشتر از مکان مورد توجّه بوده است و از گذشته های دور بسیاری از فلاسفه و اندیشمندان به این امر پرداخته اند. امّا رابطه مرگ و مکان نیز به همان اندازه اهمیّت دارد. مناسبت زندگی و زمان و مکان به سادگی تعبیراتی که در ذهن داریم نیست و در قالب های مفهومی پیچیده ای مانند زمانمندی و مکانمندی تحلیل و تفسیر می شود. مکان جهت دار ( oriented space)   شایع ترین نوع تجربه ای است که ما از مکان مندی داریم. یکی از مؤلفه های اصلی مکان جهت دار وجود یک کانون مشخّص متحرّک یعنی تن یا بدن انسان است. در حقیقت تن  تجربه ی ما از مکان را تعیین می کند . این معادله منهای عامل تحرّک پس از مرگ هم ادامه دارد و جسد متوفّی کانون تمام آداب سوکواری و تدفینی و  استقرار در گور است.

در گذشته های دور خانه مکان تولّد و مرگ بود. زایمان و روند بیماری و مردن و آداب سوکواری و برخی از مناسک تدفینی در خانه انجام می شد. امروزه زایمان ها و اکثر مرگ ها در بیمارستان رخ می دهد ، یعنی نوعی جابه جایی مکانی در ارتباط با مرگ صورت گرفته است. در گذشته بیشتر گورستان ها در کنار روستا یا در دل آن و نزدیک شهرهای کوچک یا درون آن ها قرار داشت. با گسترش شهرها و شهرنشینی بسیاری از گورستان ها به نقاط دورتر منتقل و به عبارتی از متن زندگی روزمره خارج شدند و دسترسی به آن ها دشوارتر شد. جامعه شناسان برآنند که مرگ از روی صحنه ی زندگی روزمره به پشت صحنه رانده شده است و با روند مدرنیزاسیون ما شاهد ناپدیدشدن نظام مند بازنمود مرگ هستیم . عاملی که در کنار سایر مؤلفه های پیشرفت ، رفاه و قدرقدرتی انسانِ مسلّط بر جهان به تقویّت حس نامیرایی جعلی او می انجامد. چیزی که در اصل به انکار مرگ کمک می کند و پذیرش آن را که شرط اصلی یک زندگی سالم و بالنده است نادیده می گیرد. شاید  پی آمدهایی منفی ازین دست است که موجب توجه متخصصان شهرسازی  به یافته های انسان شناسی درین حوزه می شود. کما این که در همین تهران مطالعات شهرسازی برای مکان یابی گورستان ها منجر به این توصیه شده است که گورستان ها به تعداد محلات گسترش یابند.

امّا بهشت زهرا داستان خاص خود را دارد. در مطالعه ای که در سال 1386 انجام گردید آمار مردگان بهشت زهرا صد هزار نفر بیشتر از جمعیّت شهر شیراز برآورد شد. اگر تعداد بستگان و دوستان درگذشتگان را که سالیانه به زیارت اهل قبور می روند چیزی بین حداقل 5 تا 10 نفر تخمین بزنیم با یک آمار ملیونی روبرو می شویم. از همین رو پیشتر گفتم که گورستان بیشتر محلی برای تردد زندگان است تا آرمگاه ابدی رفتگان . مرگ نشانه های فراوان دارد که یکی از آن ها گورستان است . امّا گورستان هم نشانه شناسی خاص خود را داراست که با تعداد زیادی نشاته های نوشتاری ، دیداری ، تصویری ، شنیداری ، کلامی و رفتاری مشخص می شود. بهشت زهرا نمونه مناسبی از تلفیق آداب سنتی مربوط  به تدفین و عزاداری با مؤلفه های جهان مدرن مانند ساختار سازمانی مبتنی بر یک بوروکراسی منسجم با استفاده از امکانات مکانیکی و انفورماتیکی لازم برای ارائه خدمات است و جا به جای آن نشانه های ذکر شده به چشم می خورد. نگاهی به زیربخش های متنوّع بهشت زهرا  نشاندهنده ی آن است که در تقسیم بندی ها و طبقه بندی های آن ملاحظات فرهنگی نقش مهمی داشته اند.

بنابراین گورستان تافته ی جدابافته ای نیست ، بلکه در امتداد شهر و جزئی از آن است نه زائده ای بر آن. طبیعی ست در مورد کلان شهری مثل تهران باید کلان گورستانی  مانند بهشت زهرا وجود داشته باشد. از لحاظ سخت افزاری بسیاری از خدمات شهری در بهشت زهرا هم به چشم می خورد و از بعد نرم افزاری هم مکانی است که ادامه ی روند اجتماعی شدن که از فرایندهای مربوط به زندگی  است در آن جا هم  مشاهده می شود. در حقیقت ساختارهای اجتماعی و فرهنگی و هنجارهای مربوط به آن ها در گورستان هم مانند سایر نقاط شهر تسلّط خود را حفظ می کنند. موضوعاتی مانند اختلاف طبقاتی ، قشربندی اجتماعی و تقسیم بندی جنسیّتی در ساختار و مناسک تدفینی هم بازتولید می گردد. کسانی که  سوارمرسدس بنز و ب.ام.و  هستند در  آرامگاه های خصوصی یا گورهای گران قیمتی که خاص اغنیاست به خاک سپرده می شوند و  سنگ قبر برزیلی دارند . همان طور که مراسم یادبودشان هم در هتل های سوپرلوکس برگزار می گردد. حتی جنبه های منفی زندگی شهری مانند ترافیک ، ازدحام و انواع و اقسام آلودگی ها در آن جا هم به چشم می خورد . به عنوان مثال مدت هاست که آلودگی صوتی در قالب اکومدّاحی آرامش و سکوتی را که در گذشته ها بر گورستان ها حاکم بود از میان برده است. شاید حق با سعدی باشد که می گوید :

                   به دروازه ی مرگ چون بر شویم              به یک هفته با هم برابر شویم

این می تواند در مورد رفتگان صادق باشد ولی تا آن جا که مربوط به زندگان است در گورستان هم عدالتی در کار نیست و نابرابری همان نقشی را که در شهر دارد در گورستان هم ایفا می کند.

به هرحال بهشت زهرا پنجاه ساله شد. این گورستان به مدت نیم قرن مرگ های گوناگونی را به چشم دیده و کم کم شاهدی تاریخی محسوب می شود. مدت هاست که این سازمان از لحاظ ارائه ی خدمات یکی از موفق ترین نمونه های بوروکراسی کارآمد محسوب می شود که از دستاوردهای مدرنیسم است. کافی است خدمات آن را بااداره ی ثبت اسناد مقایسه کنید تا به این نتیجه برسید. و حال مدتی است که سایه ی کرونا برآن تسلّط یافته و چالش دیگری را برای دست اندرکاران آن رقم زده است. بی تردید باید از همه ی کسانی که در آن جا مشغول خدمت اند  قدردانی کرد و شاید همان طور که در ابتدا گفتم کمی عجیب باشد ولی باید تولد آن را تبریک گفت.

* روانپزشک و مرگ پژوه

کد خبر 1411672

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =