نیو صدر: از ووهان تا مونترآل، شیوع کروناویروس زندگی روزانه مردم را به شکلهای مختلفی تغییر داده است؛ دیگر ماسک به یک بخش جدانشدنی زندگی میلیونها نفر تبدیل شده است، در جیب هر کسی الکل و مواد ضدعفونی کننده پیدا میشود، سبکهای کار کردن در بسیاری کشورها تغییر کرده است و به همین دلیل معنای گذر زمان برای بسیاری با قبل متفاوت است.
این تغییر سبک زندگی، تجربههای متفاوتی هم برای مردم در شهرها و کشورهای مختلف از دوره پاندمی ایجاد کرده است، تجربیاتی که با توجه به قوانین تصویب شده در هر کشور متفاوت است.
بیشتر بخوانید: ۸ تغییر در سبک زندگی که با ویروس کرونا موجب شد
به گفته مهدی معتق، استاد مهمان دانشگاه ووهان، در روزهای ابتدایی پاندمی شهروندان در "ووهان فقط اجازه داشتند که برای برداشت مواد غذایی که به صورت آنلاین سفارش میدادند از خانه خود چند دقیقه خارج شوند، یا پوریا ناظمی، روزنامهنگار علم در کانادا، میگوید که پاندمی "معیارهای گذران زمانش را تغییر داد. چراکه قبلا برایش برنامهریزی روز مشخص بود، اما با خانه ماندن و نوعی قرنطینهای که رخ داد این حس گذران زمان از بین رفت." سام آرمان، مشاور خطر فناوری در لندن هم در دوره کرونا با قرنطینه، دورکاری و دوری از خانواده سبک زندگیش را تغییر داده است.
در همین رابطه پوریا ناظمی، مهدی معتق و سام آرمان در گفتوگویی اسکایپی با خبرآنلاین از تغییر زندگیشان در دوره کرونا و مشاهداتشان از سیاستهای کشور ساکنشان در دوره کرونا گفتند، این گفتوگوها را اینجا بخوانید:
کانادا؛ پوریا ناظمی؛ روزنامهنگار علم/ «نگران شدم، چون آنچه در کتابها خوانده بودم مقابل چشمانم رخ داد»
پاندمی کروناویروس، سبک زندگیها را در کشورهای مختلف به شکلهای متفاوت تغییر داده است، برای شما وضعیت به چه شکلی تغییر کرد و زندگیتان قبل و بعد کرونا چقدر فرق کرد؟
برای افراد مختلف تفاوتها خیلی متفاوت است، کسانی درگیر کار بودند و جزو گروههای غیرضروری حساب میشدند، بخشی از این افراد به خانه رفتند، بخشی هم از کار بیکار شدند. من خوششانس بودم چون به عنوان خبرنگار آزاد کار میکنم از طرفی هم کار تحقیقاتیام در دانشگاه به شکل آنلاین انجام شد، به همین دلیل من چندان آسیب مستقیم از این بابت ندیدم. چون قبلا هم عمده کارم در خانه یا دفتر دانشگاه بود و صرفا بخش بیرون به خانه منتقل شد.
شاید مهمترین اثری که من شخصا احساس کردم، افزایش سطح نگرانی بود. چون چیزی که همیشه در کتابها خوانده بودیم که اتفاق میافتد حالا مقابل چشممان رخ داده است. نکته دوم که شاید شخصی باشد این بود که معیارهای گذران زمان من تغییر کرد. قبلا برای من برنامهریزی روز مشخص بود، اما با خانه ماندن و نوعی قرنطینهای که رخ داد این حس گذران زمان از بین رفت.
البته برای برخی افراد هم این دوره پاندمی انقدر ساده نبود.
چطور؟
در کانادا، در ابتدا دستور منع اجتماعات صادر شد، کمکم مغازهها تعطیل شدند، برخی شرکتها تا حد امکان کارمندهایشان را به خانه فرستادند و البته تصویب بودجهای توسط دولت فدرال و استانی اینجا به افراد کمک کرد، چراکه برای کسانی که تحت تاثیر کووید بودند، سطح متوسطی از حقوق در نظر گرفته شد. این اتفاق در حالی رخ داد که خود دولت هم درگیر این ماجرا بود و حتی نخستوزیر تا یک ماه پیش از خانه کار میکرد.
اما به هرحال مردم به خصوص نسل جوانتر و از سویی افراد سالمند آسیب دیدند، جوانها از طرفی میخواستند فعالیت اجتماعیشان داشته باشند و سالمندان هم میخواستند با خانوادههایشان باشند. برای مثال، در کانادا، به خصوص استان کبک بزرگترین قربانیها از خانه سالمندان بودند و یک نقض ساختاری که سالها کسی به آن توجه نمیکرد، در بحران خودش را نشان داد و افراد زیادی کشته شدند.
در کانادا، مونترال کانون شیوع ویروس بود، اما به هر شکلی سعی کردند آن را مهار کنند، در بخشی موارد درسهایی گرفتند، در بخشی از موارد به نظر میرسد کارها به شکل سیاسی پیش رفتهاند. مثلا در استان کبک با وجود تمام هشدارها، اصرار بر این وجود دارد که مدارس به شکل نیمهحضوری باز شوند، مشخص شده است که از زمان این تصمیمگیری هم جهشی در پروندهها به وجود آمده است و احتمال تغییر این تصمیم وجود دارد.
شما سالهاست مشغول کار خبرنگاری علم هستید، نحوه پوشش اخبار رسمی کرونا در کانادا به چه شکلی بود؟
ببینید نکته مهمی که شاید در آن تمایزی هم وجود داشته باشد، مربوط به شیوه اطلاعرسانی است. برای مثال هر روز هم نخستوزیری، نخستوزیرهای استانی و مسئولان بهداشتی سخنرانیهای کوتاهی انجام میدهند و آخرین اخبار را اعلام میکردند، این کار در روزهای تعطیل هم انجام میشد.
غیر از این، شبکههای سلامت کانادا، کبک و مونترال دادههای همهگیری را به شکل خیلی شفافی منتشر میکنند، در حدی که فقط درباره تعداد مبتلایان، قربانیان و آزمایشها صحبت نمیشد و حتی تعداد مبتلایان در یک محله در شهر مونترال اعلام میشد. این به برخی مردم خیلی کمک میکرد، مثلا من وقتی بخواهم به خرید بروم، با نقشه محلی را که تراکم بیماری کمتر است، پیدا میکردم و به آن محله میرفتم. این اتفاقی است که ما در ایران میتوانیم از آن درس بگیریم، حداقل برای دفعات بعدی.
از سوی دیگر، کرونا ویروس جدیدی بود که موجی از تحقیقات معتبر و نامعتبر درباره آن چاپ شد، رسانههای کانادا برای پوشش این نوع اخبار چه کار میکردند؟
اینجا دو نوع رسانه وجود دارد؛ یکی رسانههای کلاسیک، معتبر و دارای ساختار و یک سری رسانههای زرد هم وجود دارد. رسانههای جدی نه درباره این ویروس بلکه نسبت به گزارشگری سلامت از قبل آماده هستند، خبرنگارهایشان دورههایی گذراندند، مانورهایی از قبل انجام شده که چطور در هنگام همهگیری واکنش نشان بدهند و در نتیجه هم یک آمادگی ذهنی از قبل وجود دارد.
ثانیا، یک ساختار ادیتوریال در اینجا وجود دارد یعنی مطلب یک خبرنگار به راحتی منتشر نمیشد، یک سیستم چک کردن واقعیتها وجود دارد و ادعاهای خبرنگار را بررسی میکند، بعد مقایسه و ارزیابی و در پایان منتشر میشود. البته اینجا هم گزارشگر خوب و بد وجود دارد. برای مثال خبرنگار سلامتی اینجا وجود دارد به اسم آرن درفل که در این جریان به یک «سوپراستار» در کل کانادا تبدیل شده است، درفل علاوه بر مطالبی که برای روزنامه مینویسد هر شب از هنگام شروع ماجرا یک رشته توییت برای مردم مینویسد. در همین توییتهای غیررسمی هم این خبرنگار تمام استانداردها را رعایت میکند. اینجا رسانههای جدی سعی میکنند با احتیاط بیشتری نسبت به اخبار مواجه شوند، چون با اولین خطا هم رقیبشان مچ آنها را میگیرد و هم مردم اعتمادشان را از دست میدهند.یک نکته دیگر هم مربوط به تحلیل عدد است، مثلا میگویند یک واکسنی ۲۰درصد نتیجه مثبت داشته است. این یعنی چه؟ یعنی درصدی از مردم یک ذره بهتر شدند یا یک نفر ۲۰درصد بهتر شده است.
در این دوران که ما انبوهی از ادبیات علمی داریم که بعضی از آنها قبل از بررسی منتشر میشوند، اینها موضوعات پر اهمیتی هستند.
براساس آنچه مشاهده کردهاید، این نوع اطلاعرسانی روی مردم چه تاثیری داشته است؟
صددرصد این کار فایده داشته است، اما نباید انتظار معجزه داشته باشیم. در شهری که هستم از زمان شروع همهگیری تا حدود دو ماه پیش که یک مقدار وضعیت کنترل شد، رعایت از سوی مردم و مراکز خیلی جدی بود. شما اینجا بدون ماسک به مکان سربستهای نمیتوانید بروید و حتما فاصلهگذاری وجود دارد.
از سویی مراکز خدماتی مثل سوپرمارکتها سیستمشان را تغییر دادهاند، مثلا اگر بخواهید به مغازهای برای خرید بروید، حتما براساس فضای داخل تعداد محدودی از افراد میتوانند داخل مغازه باشند، مثلا در یک هایپرمارکت حدود ۴۰ نفر میتوانند حضور داشته باشند و فردی بیرون در اجازه نمیدهد که تعداد بیشتر شود. بیرون مغازه هم علامتگذاری شده است که افراد فاصلههای دو متری از هم داشته باشند. همچنین تقریبا وارد هر مکانی میخواهید بشوید، در ورودی یا دستشویی موقت قرار گرفته یا الکل گذاشتند. مردم هم این موارد را رعایت میکنند، اینجا برخلاف آمریکا یک یا دو مورد بودند که اصرار به نپوشیدن ماسک داشتند.
اینجا نکته مهم این است که اگر شهروندی مثل من دنبال اطلاعات بود، منبع معتبر در اختیارم بود. در مورد ایران اما من اگر سوال داشتم منبعی معتبر پیدا نمیکردم که شرایط را توضیح بدهند، این سوالات میتواند از آمار ساده بیماری باشد تا این که دنبال رژیم درمانی فرد مبتلا باشیم. اینجا ما میدانیم که اگر بیمار شویم در بیمارستان چه دارویی به ما میدهند.از سوی دیگر رسانههای اینجا بخش عمده کارشان را به صحبت با نجات یافتگان اختصاص دادند، وقتی آنها از تجربه وحشتناکشان میگفتند من به عنوان یک شهروند میترسیدم و بیشتر رعایت میکردم.
به طور کلی پوشش رسانهای کمک میکند و اگرچه معجزه نمیکند اما نبودم میتواند معجزه منفی کند. مثلا الان در ایران بارها از ایمنی گلهای صحبت شده است، اگر رسانه درست صحبت کند، مردم متوجه میشوند که این کار بالقوه چقدر خطرناک است. یا الان یک بدفهمی که وجود دارد درباره واکسن است، این که فردای ساخت واکسن کرونا هم تمام میشود، واکسن در بهترین شرایط ۳۰ تا ۴۰ درصد موثر است و تازه اولین قدم برای پایان ماجراست.
آلمان؛ مهدی معتق؛ استاد دانشگاه لایپزیش و استاد مهمان دانشگاه ووهان/ «سفرم به ووهان لغو شد.»
آقای دکتر شما استاد مهمان دانشگاه ووهان هستید، جایی که میگویند پاندمی از آنجا شروع شده است. از ابتدای شروع پاندمی تا امروز، چه مشاهداتی از وضعیت کرونا در این شهر داشتید؟
در این مدت با ووهان بارها در ارتباط بودم، قرار حدود اواخر ژانویه برای تدریس در آنجا باشم و در تاریخ ۱۲ تا ۱۴ فوریه با تعدادی از دوستان آلمانی و چینیم در ووهان و پکن جلسهای داشته باشم، به همین دلیل با مسائل کرونا در چین ارتباط نزدیکی قرار داشتم. بنا بر این بود که در ژانویه به ووهان سفری داشته باشیم، اما آرام آرام با افزایش تعداد بیماران دوستان چینی به ما ابتدا پیشنهاد کردند که به جای ووهان بهتر است به پکن برویم، دو روز بعد از آن ولی نامه زدند که با توجه به گسترش بیماری، دوستان ووهانی خودشان نمیتوانند از ووهان به پکن بروند و این سبب شد که به طور کامل سفر امسال ما لغو شود.
بعد از آن قرنطینه کلی اجرا شد، در آن مدت از طریق فضای مجلزی به طور روزانه با دوستانه چینی در ارتباط بودم؛ واقعا تصمیمگیری و قدرتعمل چین در برخورد با این پاندمی برای من جالب بود. رشد اقتصادی چین در سالیان گذشته یک نوع اعتماد به نفس هم در تصمیمگیری به آنها داده است. آنها دیگر منتظر این نبودند که واکنش سازمان جهانی بهداشت، یا کشورهای دیگر را ببینند. بلافاصله تصمیم گرفتند، بلافاصله قرنطینه کردند و بعد به مدت چندین ماه خدمات رسانی عالی داشتند.
گفتید در فضای مجازی با همکارنتان در ووهان ارتباط داشتید، زندگی برای آنها چطور بود؟
ببینیدهمکاران و دوستان من در ووهان فقط اجازه داشتند که برای برداشت مواد غذایی که به صورت آنلاین سفارش میدادند از خانه خود چند دقیقه خارج شوند و این سرویس را دولت محلی ووهان به شکل عالی برای مردم فراهم کرده بود و این موضوع کمک کرد تا شرایط در این شهریازده میلیونی کنترل شود. بعد از آن هم این سختگیریها ادامه پیدا کرد، مثلا دانشجویان چینی که الان در گروه من هستند، امسال هیچ کدام نتوانستند خانوادههایشان را ببینند.
مگر سفرها به چین برقرار نشده است؟
بله، اما اگر اینها بخواهند به چین بروند باید دو هفته در فرودگاه قرنطینه باشند، بعد به شهری جدیدی که میروند هم باید دو هفته قرنطینه باشند. یعنی چیزی حدود یک ماه زمانشان را از دست میدهند که فقط در قرنطینه باشند. دولت چین بسیار سفت و سخت برخورد میکند، به نظر من به به عنوان یک شهروند، این اعتماد به نفس در تصمیمگیری در چینیها بدون نگاه به کشورهای دیگر خیلی به آنها در کنترل بیماری کمک کرده است، این تصمیمگیریهایشان در آینده به یک نمونه تاریخی تبدیل میشود. این واقعا جای تحسین دارد و فکر کنم تجربه چین در برخورد با این ویروس که هیچ تجربه قبلی در مقابله با آن نداشته یک نمونه بسیارموفق است.
آقای دکتر شما جز ووهان، وضعیت پاندمی را آلمان هم مشاهده کردید، به عنوان یک شهروند چه سیاستهایی از دولت آلمان دیدید که در مقابله با بیماری نقش داشتند؟
آلمان هم مثل دیگر کشورها تجربه اولیهای برای مقابله با پاندمی نداشت و در ابتدا به سمت قرنطینه محدود رفت و به مرور زمان با مشخص شدن مشاهدات متخصصین از نحوه رفتار این ویروس و از سویی کاهش شدید آمار مرگومیر باعث شد قوانین یک مقدار ملایمتر شوند.
البته آموزش دانشگاهها هنوز به شکل آنلاین است و شاید در آینده آموزش مجازی به آموزش حضوری در دانشگاهها تبدیل بشود. ولی چیزی که میبینم این است که فعلا دولتمردان در حال مشاهده نحوه رفتار و گسترش ویروس در جامعه با توجه به تصمیمات اتخاذ شده فعلی هستند وهم زمان با این مشاهدات تصمیمگیریها و سیاست هابه صورت دینامیک به روز رسانی میشود..
وضعیت دانشگاهها در ابتدای شروع پاندمی چطور بود؟
دانشگاهها که بلافاصله تعطیل شدند و آموزشها همه به شکل کاملا مجازی درآمد. الان البته دانشگاه ها در حال بررسی است که شاید پارهای از کلاسها که در آن تعداد دانشجوها زیاد نیست با رعایت پروتکل ها به صورت فیزیکی هم برگزار شود. ولی هنوز چیزی صد در صد نیست. باید منتظر ماند.
انگلیس؛ سام آرمان؛ مشاور خطر فناوری/ «شش ماه فقط برای خرید کردن بیرون رفتم.»
شروع پاندمی زندگی شما را در انگلیس چقدر متفاوت کرد؟
از نزدیک شش ماه پیش، صحبت این بود که کل کشور به قرنطینه برود، برای همین من دو هفته قبل از به طور رسمی شود، خودم را قرنطینه کردم و شروع به دور کاری کردم، چون کار ما با لپتاپ است، هیچ فرقی نمیکرد که محل کارمون کجا باشد. به همین دلیل این مدت در خانه ماندم و تنها برای خرید کردن یا پیادهروی به بیرون از خانه میرفتم.
برای من، سه ماهی که در قرنطینه کامل بودیم، سخت نبود. بیشتر از سختی این بود که عید را نتوانستم کنار خانواده بگذرانم و کنار برخی از دوستام باشم. اما به طور کلی برای من خیلی سخت نبود، چون من کارم را هر روز از خانه انجام میدادم.
دورکاری برای کارتان چطور بود و تا چه زمانی طور کشید؟
در ابتدا قرار بود به دو گروه تقسیم شویم و هر گروه برای دو هفته به محل کار بیاید، اما وقتی دولت اعلام قرنطینه کامل کرد، یک شب قبل ایمیل ارسال کردند که همه باید دور کار باشند. از آن روز همه دورکار بودیم، از یک ماه پیش که اوضاع پاندمی کمی بهتر شده بود، آرام آرام ادارهها را باز کردند.
در شرکت ما هم گفتند که اصلا اجباری نیست که به محل کار بیاییم، اما اگر قصد انجام این کار را داریم اول باید جایمان را در محل کار رزرو کنیم، بعد اجازه ورود داریم. داخل هم بخواهیم بیاییم، اول حرارت بدنتان را اندازه میگیرند، بعد باید دستتان را بشویید، بعد اجازه ورود دارید.
من امروز بعد شش ماه برای اولین بار به محل کارم آمدم.
فضای داخل محل کارتان نسبت به قبل پاندمی چقدر فرق کرده است؟
قبلا اینجا خیلی شلوغ بود و در ساختمان خودمان روزانه نزدیک ۵ هزار نفر میآمدند، خیلیها برای ناهار به رستورانهای اطراف میرفتند. اقتصاد این خیابانی که در آن هستیم خیلی وابسته به دفتر ما و دیگر دفترها بود و همیشه هم شلوغ بود، چون اینجا جزو یکی از مناطق مرکزی لندن است.
اما وقتی امروز از قطار پیاده شدم، دیدم محله خیلی خیلی خلوت است و حتی رستورانها بسته شده است، چون احتمالا دیگر کسی برای ناهار خوردن به اینجا نیامده است. الان مثلا در دفتر ما نزدیک ۱۰درصد افراد حضور دارند، باقی همه از خانه کار میکنند.
همین ۱۰درصد چگونه اصول بهداشتی را رعایت میکنند؟
در لندن ماسک اجباری است، اما در خیابان اگر هم نپوشیده باشید پلیس شما را جریمه نمیکند. قانون هست، اما خیلیها رعایت نمیکنند. همچنین داخل دفتر نباید به کسی نزدیک شوید و اگر خواستید با کسی صحبت کنید باید حداقل اندازه یک دست فاصله داشته باشید، اگر هم اشتباهی به کسی نزدیک شوید، سریع به شما تذکر میدهند.
در محل کار واقعا خیلی شرایط خوب است، اما بیرون متاسفانه اصول بهداشتی رعایت نمیشود.
زندگی داخل شهر چگونه شده است؟ چقدر شرایط فرق کرده است؟
راستش، در زمان قرنطینه مردم خیلی کم بیرون میرفتند چراکه ملاقات با کسی خارج از خانهتان غیرقانونی بود. حالا مدتی است قانونی جدید جایگزین شده است و بیشتر از شش نفر نمیتوانند دور هم جمع شوند. دوستان من این قانون را رعایت میکنند، فکر میکردم مردم رعایت نکنند اما خیلیها به قانون شش نفر اهمیت دادند.
شهر خیلی تغییر کرده است چون دیگر امکان پیکنیک، مهمانی، تولد و ... نیست. البته با توجه شرایط اینها کارهایی است که نباید انجام بدهیم.
برای خود شما به شکل فردی چه چیزهایی تغییر کرده است؟
ملاقاتم با دوستانم کم شده است، چندین ماه بود به محل کار نیامدم، خیلی از دوستانم را چندین ماه است ندیدم، به رستوران نرفتم و اکثر کارهایی که انجام میدهیم به شکل آنلاین است و ملاقات فردی خیلی کم شده است.
۴۷۲۳۷
نظر شما