به گزارش خبرآنلاین، آیت الله مجتبی تهرانی در ادامه بحث حیا در ایام فاطمیه به رابطه شکر و حیا پرداخته و می گوید :
"ما در باب شکر مُنعِم بحثی داریم که یک امر فطری است. از همان فطریات انسان است، یعنی اگر کسی به آدم محبتی کرد، احسانی کرد، انسانیت اقتضا میکند که از آن تشکر کنیم. این مطلب، چیزی نیست که قابل انکار باشد، مگر اینکه شخصی مسخ شده باشد. شکر انواعی دارد، شکرِ قلبی داریم، زبانی داریم، عملی داریم. عقل عملی جزء غرایز و فطریات است، این عقل اقتضا میکند که انسان از کسی که به او نیکی کرده است، به نحوی تشکر نماید.
مثلاً اگر کسی کادویی به من داد و محبتی کرد، من در صدد این هستم که یک وقت آن را جبران کنم، یک شرایطی پیش بیاید که بتوانم جواب محبت او را بدهم، زمینهای فراهم شود تا بتوانم جبران کنم که از آن به «مکافات» تعبیر میکنیم، این لزوم جبران را چه کسی به من میگوید؟ از درون من است، هیچ احتیاجی نیست که دیگری به من تذکر دهد. خودم فطرتاً اینطور هستم. اینها همه عقل عملی است، تمام اینها درونی من است، خود درون من میگوید که جواب نیکی، نیکی است.
وی در ادامه به تعریفی از دینداری از این نگاه پرداخته و عنوان می کند : "وجدان انسان میگوید: آن مُنعِمی که به تو این همه نعمت داده است، این همه محبت کرده است حالا از تو عملی را خواسته است، پس جواب احسان او را بده! باید تشکرت این باشد که به امر و نهی او جواب مثبت دهی. حالا میخواهد درخواستش یک درخواست مثبت یا منفی باشد، این هیچ فرقی نمیکند. مثلاً مولا میگوید: من این کار را از تو میخواهم، این کار را برای من بکن! من گره از کارت باز کردم، این گره را هم تو از کار من باز کن! حال اگر تو آن کار را نکنی درونت تو را نکوهش میکند. آیا منفعل نمیشوی؟ منزجر نمیشوی؟ خودت از خودت متنفر نمیشوی؟ درونت به تو میگوید: این چه برخوردی است؟ حیاء نمیکنی؟
استاد اخلاق پشتوانه عمل به «همه احکام» را حیا دانسته و توضیح می دهد :
"غریزه حیا است که موجب میشود انسان به واجب عمل کند، همان غریزه حیا است که موجب میشود حرام را ترک کند. البته این مطلب درجهبندی دارد. کسی حیایش خیلی بیشتر است این هم به واجب عمل میکند و هم به مستحب، یکی حیایش کمتر است فقط به واجب بسنده میکند. منظور این است که به فرد بستگی دارد که آیا شخص بخیلی است یا اینکه واقعاً میخواهد کادوها و نیکیهای طرف مقابل را جبران کند. در باب حرام و مکروه هم همین است. پشتوانه عمل به احکام حیا است. حالا در بُعد معرفتی بحث از «حیاء من الله تعالی» است. گاهی هم در زبانما است که میگوییم: از خدا حیا کن! از خدا خجالت بکش! این تعبیری است که ما خودمان میکنیم. لذا پشتوانه تمام احکام شرعیه ما، بایدها و نبایدها عبارت از همین حیا است."
آیت الله مجتبی تهرانی در دنباله مبحث اش حیا را کلید هر خیری معرفی می کند و با روایت احادیث مصادیقی برای ارتباط حیا با امور اخلاقی دیگر به شرح زیر مثال می زند.
1. حیا کلید هر خیر: در روایتی از علی(ع) است که میفرماید: «الحیاءُ مفتاحُ کلّ خیر» یعنی هر عمل نیکی که از تو سر بزند کلیدش حیا است. واجب خیر است، مستحب خیر است، ترک حرام خیر است. روایت دیگری از علی(ع) است که میفرماید: «الْحَیَاءُ سَبَبٌ إِلَى کُلِّ جَمِیل» حیا سبب هر عمل نیکی است که انسان انجام میدهد.
2. حیا منشأ راستی در گفتار: عقل عملی میگوید دروغ زشت است، قبیح است حیاء کن. نتیجهاش چه میشود؟ آدم از هر چیزی که بدش میآید به ضدش رو میکند. معمولیاش این است که به ضدش رو میکند. قُبح دروغ من را به راستگویی میکشاند، وقتی درک کردم که دروغ زشت است، حیاء میکنم و دروغ نمیگویم. «صِدقُ الحَدیثَ وَ صِدْقُ الْیَأْسِ»
3. حیا منشأ «بخشیدن» و «جبران کردن» : «وَ إِعْطَاءُ السَّائِلِ»کسی به تو مراجعه کرده است تمکن داری، میتوانی کمکش کنی، اما کمک نکنی و ردش کنی، خود وجدان تو میگوید این عمل تو قبیح است. باز همان حیا پشتوانه میشود که به او کمک کنی.
4. حیا منشأ «امانت داری» و «صله رحم» : «وَ أَدَاءُ الْأَمَانَةِ» خیانت در امانت زشت است، قبیح است. باز همینجا است که عقل عملی انسان میگوید قبیح است، حیا کن. حضرت همینجوری میآید یکی پس از دیگری بیان میکند. «وَ صِلَةُ الرَّحِمِ» از خویشاوند نبُر. بریدن از خویشاوند زشت است. «وَ التَّوَدُّدُ إِلَى الْجَارِ وَ الصَّاحِبِ» نیکی کردن به همسایه. واقعاً وجدان میگوید اذیت کردن همسایه کار خوبی نیست. «وَ قِرَى الضَّیْفِ» وجدان آدم از بی اعتنایی کردن به مهمان و از او پذیرایی نکردن، ناراحت میشود.
حاج آقا مجتبی تهرانی، استاد اخلاق در پایان راه حل جامعه اسلامی را هم در حیا می داند و توصیه می کند :
"اگر یک جامعهای بخواهد اسلامی باشد باید حیاء را تقویت کرد نه بی حیایی را. باید حیا را تقویت کنی، همه چیز از درون این حیاء در میآید. من این را خواستم بگویم که از بزرگترین مشکلات جامعه ما ترویج بیحیایی است... ما به این نتیجه میرسیم این که اسلام آمده حیاء را مطرح کرده، به این دلیل است که یک نقش زیر بنایی برای انسان سازی دارد. فرق تو با حیوان در حیای تو است.
/62
نظر شما